مجله مهر: با رواج اینستاگرام و به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی افراد، شاهد پدیدهی جدیدی در این حوزه هستیم؛ اینفلوئنسرهای ایسنتاگرامی. این افراد در حوزههای مختلف فعالیت میکنند و یکی از حوزههای مورد استقبال کاربران شبکه اینستاگرام سفر است. نگار علیزاده یکی از این افراد است که در پست جدید خود تجربه جالبی را به اشتراک گذاشته که بخشی از آن را میخوانید:
«چند سال پیش، توری داشتم به یکی از روستاهای کشور و برای چند روز توی خونه محلی اقامت داشتیم. صاحب خونه دختر بچه پنج شش سالهای داشت که تقریبا همیشه جلوی دست و پا بود. وسط حرفمون میپرید، سر و صدا میکرد و لحظهای تنهامون نمیذاشت. بعد از چند روز حس کردم بیشتر از اینکه بخواد شیطنت کنه نگرانه! مدام باقی خانمها رو با مادر خودش مقایسه میکرد. مثلا میگفت شماها لاک میزنید اما مامان من لاک نداره. شما تو کیفتون ماتیک دارید اما مامان من نداره. شما لباستون قشنگه اما مال مامان من نیست!
روزهای آخر لابهلای حرفای بچه فهیدم نه تنها پدرش بلکه خیلی مردای دیگه روستا از وقتی پای توریست به اونجا باز شده به خانمهاشون وفادار نیستن.
با اینکه مدتها از اون سفر میگذره، همیشه اون دختر توی ذهنمه. الان حتما نوجوون شده و درگیریهای روحی بیشتری سر هویتش و زنی که دلش میخواد باشه داره. بعضی از ماها وقتی سفر میکنیم کارهایی انجام میدیم که شاید حتی توی شهر خودمون هم خیلی اهلش نباشیم و حواسمون نیست اون جامعه محلی از ما به عنوان شهریهای مدرن و تحصیلکرده و کار درست، فقط همین وجوه رو میبینه. به مرور جامعه محلی میخواد برای بالا کشیدن خودش شبیه شما باشه. شبیه اون وجهی از شما که شاید فقط سالی یک بار بروز میکنه.
توی تمام دنیا یکی از مهمترین شعارهای گردشگری پایدار اینه: #travellikealocal یعنی مثل یک توریست سفر نکن. مثل یک بومی زندگی کن.
گاهی ما قبل از سفر تمام عادتها، فرهنگها و روزمرگیهای خودمون رو میذاریم تو چمدون و با خودمون برای محلیها سوغاتی میبریم. در حالی که ذات سفر اینه که ما بریم و یک هفته سعی کنیم تجربهای واقعی از زندگی کردن شبیه اونها برای خودمون بسازیم. این اونهان که باید بخشی از فرهنگشون رو به عنوان سوغات همراه ما کنن. البته درسته که این مثال زنانه بود اما به این معنا هم نیست که مردها همه اصول جوامع محلی رو رعایت میکنند و یا همه گردشگرها بیمسئولیتی میکنند. اینها رو گفتم تا همه حواسمون باشه.»