به گزارش خبرنگار مهر، نشست معرفی و بررسی مجموعه شعر «لحظههای بیملاحظه» سروده مبین اردستانی با حضور علی داوودی، اسماعیلی امینی و حمیدرضا شکارسری در محل خبرگزاری مهر برگزار شد.
در این نشست حمیدرضا شکارسری در بخش نخست از اظهار نظر خود درباره این کتاب که از سوی موسسه شهرستان ادب منتشر شده است، عنوان کرد: من قبل از هرچیز باید بگویم که از این نوع انتشار کتاب ناخشنودم. یعنی از انتشار دفتر شعری که از یک شاعر چند نمونه از هر قالبی که سروده است را در خود دارد. من سالها بود که ندیده بودیم یک شاعر آن هم در کتاب اولش مجموعهای از اشعار در قوالب مختلف را بیاورد چرا که شاعران به فراست دریافتهاند که معیارهای زیباییشناسی و ادبی حاکم بر هر یک از قوالب با دیگری متفاوت است و اینگونه گردآوری و انتشار کتاب، اظهارنظر درباره کلیت آن و هنر ناشر را دشوار میکند. اینجا هم ما با کتاب اول یک شاعر روبرو هستیم و یک شکل و شمای کلی از وی را میبینیم. بنابراین به اعتبار این اثر نمیشود او را قضاوت کرد. این اثر در بهترین حالت مدخلی است بر این شاعر جوان تا برخی از توانمندی های خود را نشان دهد.
فراموشی نیمایی سرایی به شکل سنتی
شکارسری ادامه داد: کتاب در بخش اشعار نیمایی خود نکتههای قابل توجهی را به ذهن متبادر میکند. میدانیم که شعر نیمایی با فاصلهگیری نیما از زیباییشناسی سنتی و تقارن در شعر کلاسیک و توجه به توازن شکلگرفته است. فاصله گیری تدریجی از قوالب سنتی خصلتی است برای معیارگذاری شعر نیمایی که شکی در آن نداریم. نگاه نیما به موسیقی در شعر خود و اینکه بیان کرده است که وزن عروضی موسیقی شعر نیست و بر همین اساس شعر سنتی را شعری موزون نمیداند و بیان کرده است که وزن عروضی تنها ایجاد کننده هارمونی در شعر است. مبین اردستانی در شعرهای نیمایی خود تظاهراتی دارد که خصوصیات شعر سنتی را بیشتر از شعر نیمایی داراست.
این شاعر و منتقد در همین زمینه گفت: در بیست سی سال اخیر در جریان شعر جوان و حتی در میان شاعران باسابقه و نیز در جریان حلقه شاعران موسسه شهرستان ادب نوعی آرایش را در قافیه بندی شعر نیمایی میبینیم که التزام به موسیقی را در آن بیش از پیش کرده است و گاه توالی قافیهها را نیز به شکلی بارز و عیان میشود دید. موسیقی در شعر نیمایی این جوانان سعی کرده خود را به هارمونی نزدیک کند. به عبارت دیگر این روزها در جریان شعر نیمایی شاهدیم که بار دیگر توان شاعران صرف بازتولید موسیقی شعر سنتی شده و از این فضا فاصله نگرفته است. من نمیگویم این اتفاق که در کتاب آقای اردستانی نیز رخ داده است زیبا نیست اما زیبایی مدرنی نیست و نوعی بازگشت به قالب سنتی در شکل شعر نیمایی است و حتی بازگشت به قوالبی که قبل از ظهور نیما مورد استفاده قرار میگرفت.
شکارسری همچنین گفت: اردستانی در شعرهای نیماییاش سعی کرده سطرهایی کوتاه را مورد استفاده قرار دهد و با این شیوه جملات بلند ذهنی خودش را تقطیع میکند. میدانیم که هر چه سطور کوتاهتر شوند امکان موزونکردن آنها بیشتر میشود و این اتفاق چیزی نیست که خواست و توصیه نیما برای قالب شعری خودش باشد و در کتاب توصیههای اخوان در کتاب «بدعتها و بدایع نیما» نیز به آن اشاره نشده است.
شاعر مضمون ساز در فضای شهودی
به گفته این شاعر اردستانی در کتاب خود نوعی فضای اثیری را تجربه میکند که سعی کرده از جهان روزمره فاصله بگیرد. او در چنین فضایی اثیری در سطور پایانی شعرش ناگهان مخاطبش را از خواب میپراند. او در کتاب به مرگ و نگاه ماورایی داشتن به زندگی توجهی ویژه دارد و این از موضوعات مثبت کتاب است.
شاعر مجموعه «ردپا بر لبه تیغ» تصریح کرد: در بخش غزلهای این کتاب به دلیل رویکرد کلیگویی و ذهنیگرایی شاعر با غزلهایی سنتی روبروییم. غزلهای اردستانی دارای حرکتی قطعهوار هستند و ابیات آنها میتوانند مستقل به مسیر خود ادامه دهند. اردستانی در غزل، شاعری بیت و مضمون ساز است که مضامین مورد نظرش را در عرض بیان میکند و به عمودی بودن و محوری شدن شعر توجهی ندارد. در واقع اردستانی به دنبال انسجام ابیات و استقلال آنها از هم است
به گفته شکارسری، اردستانی در غزلهای خود با رویکردی تغزلی و هستیشناسانه و عاشقانه عمل کرده و نمیتوان متوجه شده که او در این رویکرد چه کسی را مخاطب خود قرار داده وبرایش میسراید و حتی گاه میشود حس کرد که این اشعار در بیت آخر خود مبدل به اشعاری عارفانه میشود و اینکه شاعر در غزلش از چه عشقی دم میزند را بیشتر در پرده میبرد.
در نقد شعر برای کسی نمیشود تعیین تکلیف کرد
در ادامه نشست اسماعیل امینی شاعر و استاد دانشگاه نیز در سخنانی عنوان کرد: ما دو شیوه برای تحلیل شعر پیش رو داریم. یکی اینکه بگوییم گونهای از شعر مطلوب ماست و هر اثری را با آن مقایسه خواهیم کرد که ببینیم ویژگیهای مد نظر ما را دارد یا خیر. اما دیدگاه تحلیلی دیگر این است که نگاهی مستقل به شعر بیاندازیم و بدون هر نوع محدودیتی با آن مواجه شویم.
امینی افزود: من در این میان خوش دارم که به خود اثر توجه کنیم. من مدرن بودن یک قالب شعری و شیوه بیان مدرن را یکی از امکاناتی میدانم که میتوان پیشنهادش کرد و باطل کننده سایر پیشنهادها نیست. اینطور نیست که بگوییم در عالم مثلا تنها فوتبال ورزش است. شعر مدرن و مدرن سرایی باطلالسحر همه آنچه قبل از آن وجود داشته، نبوده و نخواهد بود. یادمان نرفته که در روزگاری سرایش غزلهای بیمعنی در میان حلقهای از شاعران رایج شد که از غزل تنها وزن و قافیه داشت و نه معنا. اما دیدیم که آنها چه راحت از بین رفتند. مانند خاری بودند بر ساقهای که گلی ندارد. آنها یک شیوهای بود برای شعر و کارهایی مثل اشعار آقای اردستانی نیز گونه دیگری است. قرار نیست همه شعرا از یک قالب و فرم تبعیت کنند. ایجاد یک امکان در شاعری باطل کننده سایر امکانات نیست و برعکس به گسترش دامنه انتخاب مخاطب کمک میکند.
شاعر مجموعه «نشر اکاذیب» ادامه داد: زمانی که من جوان بودم و دانشجو میگفتند دوره شعر موزون سرآمده است اما شاهدیم که الان دوباره رجعتی به موزون سرایی داریم. شاعر همواره کار خودش را میکند و گوشش بدهکار این دست حرفها نیست و البته باید این کار او را به رسمیت شناخت.
امینی ادامه داد: در دهه هفتاد جریان شعر حرکت را خلق کردند و گفتند هرکه جز این نگوید شاعر نیست. مشخص بود که تحلیل آنها درست نیست. یادم هست این جریان حتی بازاریابهایی به دانشگاه میفرستاد که ترویج دهد باید چنین بگویید و بسرایید. اما این حرفها همه حاصل یک توهم فردی بود. آنها اسلوب الحکم که عبارت بود از تغییر برداشت نحوی از کلمات بود و آرایهادبی قدیمی، برداشته و پایه یک گونه ادبی به خیال خودشان تازه کرده بودند و فکر میکردند کسی نمیداند.
این شاعر در ادامه به اشعار مبین اردستانی نیز گریزی زد و گفت: من اشعار ایشان را بسیار شهودی دیدم. کل این کتاب تلاشی است برای همین مساله؛ بگذریم که این اتفاق مساله روزگار ما هست یا نیست اما این مساله شاعر بوده است.
ترانههای تازه از شاعر نیمایی سرا
در ادامه این نشست حمیدرضا شکارسری با گریزی به اظهارنظر امینی گفت: درباره نیما هم میشود به دریافت از حرفهای او فکر کرد و هم اینکه شاعر خود به هرآنچه سفارش کرده عمل نکرده است. آثار او شهادت میدهند که او به صورتی معنیدار از موسیقی شعر سنتی به موسیقی نیمایی متمایل شده و شعری با معیار خودش را شکل داده است. من البته در مقام این نیستم که بگویم مدرن سرودن یا نسرودن و یا نیمایی سرودن و نسرودن خوب است یا خوب نیست بلکه تنها روایتی بدون ارزشگذاری را بیان کردم. در واقع گفتیم با استناد به سفارشهای نیما نزدیک شدن به شعر نیمایی اینگونه خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به رویکرد متفاوت زبانی ترانه های کتاب، اشارهای به رباعیهای اردستانی در این کتاب داشت و گفت: در رباعیها و ترانههای اردستانی برخورد او با شعر شهودی است و بدایع و شخصیت پردازی ترانهها را نمیشود در آنها دید. در این دو بخش کتاب اردستانی فضای ترانگی بارز است و بهرهبرداری از فرهنگ محاوره و زبان شکسته در آن به خوبی مشهود است. ترانههای این کتاب بدون تردید شعر است و صور خیال در آن حضور دارد و به درستی از زبان شکسته و محاوره بهره برده است و البته آهنگگذاری روی این اشعار ساده نیست. من در این ترانهها تمایل به غزل را میبینم که آنها را از زبان محاوره دور کرده است و بر همین اساس نیاز به ویرایش در آنها حس میشود.
شکارسری ادامه داد: در رباعیهای اردستانی بر خلاف رسم مالوف، شاعر از بیت اول بیاعتنا عبور نکرده است و کمتر رباعیهایی را این روزها میشود اینگونه دید و به همین اعتبار این اشعار پهلو به پهلوی رباعیهای حرفهای این روزگاران میزند. با این همه رباعیهای کتاب نیز رویکرد مضمونی کلی دارند.
کلید واژه خوانش شعرهای اردستانی
علی داوودی شاعر و مدیر دفتر شعر حوزه هنری نیز در این نشست در سخنانی عنوان کرد: مقوله عشق کلید واژه خوانش شعرهای اردستانی است. عشق نمودار ترسیم وضعیت انسان در هر روزگاری است و از امکانات تعریف انسان در هر وضعیتی. اردستانی نیز شعرهای خود را بر پایه چنین برداشتی از عشق سروده است.
داوودی ادامه داد: در روزگار تغییر سلیقه و ذائقه مخاطبان، اردستانی به سمت صراحت بیشتر در شعر حرکت کرده که خواست مخاطبش است. او با عشق برای شناخت خود وجهان درگیر شده است و حاصل آن نیز شعرهایی عام و اجتماعی شده که با وجود شکلی سنتی، موضعمند است. در واقع باید شاعری را که در روزگار سیطره صراحت به سراغ درون خود و روایت از آن رفته را ستود.
وی این کتاب را آمنده از موتیفهای زنده دانست و گفت:شعرهای کتاب روشن و امیدوارکننده است و ما را از آنچه عموما میشنویم دور کرده است. همچنین رویکرد مذهبی خاصی نیز در کتاب هست که به ویژه در بخش ترانه خودش را عیان میکند و شاعر به روزتری را به نمایش میکشد
اسماعیل امینی نیز در بخش پایانی اظهارنظر خود در این نشست گفت: درباره شعر خوب و مطلوب تصورات مختلفی وجود دارد. مثلا میگویند غزل باید عمودی باشد اما نمیگویند چه کسی این را تعیین کرده است. منتقد میتواند بگوید که یک مدل شعر بهتر از دیگری است اما نمیتواند بگوید کسی حق ندارد به شکل خاصی شعر بگوید. منتقد قرار نیست اداره استاندارد ادبیات باشد. برخی میگویند متاسفانه هنوز شاعر غزلسرا داریم و یادشان میرود که این نوع حرفزدن از منظر ادبیات غلط است و فقط در نشستهای عجیب آنها حضور دارد و به جای ادبیات به خورد ما میدهند.
وی افزود: کتاب آقای اردستانی راوی شعرهایی است درباره برای گفتن از آنهایی که به شهود درباره هستی اعتقاد دارند. شعرهایی که صمیم و بینقاب است و در عین تفاوت با هم، همگی از یک مساله حرف میزنند. اردستانی در کتابش خود را شاعری جستجوگر معرفی کرده است و تکراری صحبت نمیکندهر اتفاقی در نگاه او دریچهای است برای جایی که میخواهد به سمت آن برود.
وی همچنین پیوند هوشمندانه میان مرثیه و طنز را در این کتاب ستود.