به گزارش خبرنگار مهر، اصالت بخشی اسلام به تفکر و آزادی اندیشه انسان، امری اجتناب ناپذیر است . اگر انسان به دور از تعصبات، آداب و سنن اشتباه، اندیشه خود را آزاد گذاشته و فارغ از همه پندارها، اوهام و خرافات تفکر ناب داشته باشد به طور منطقی به توحید خواهد رسید .
این امر مورد احترام و پذیرش اسلام است چرا که اصول دین اعتقادی است، اجباری و تعبدی نبوده وکسی اجازه ندارد نگاه تقلیدی به این اصول داشته باشد بلکه باید با آزادی فکر و با تفکر صحیح به این مباحث و باورها دست یافت.
زمانی فرد از این آزادی برخوردار است که در انجام خواسته های خود با مانع روبه رو نشود، البته چند نکته در این تعریف قابل تأمل است، اول اینکه آیا خواسته بشر، میل او است یا از روی ترس و مصلحت انتخاب شده و دوم خواسته ای که انسان آزادانه انتخاب کرده آیا می تواند در جامعه با مانع مواجه باشد یا نه؟ چرا که ما در خلاء زندگی نکرده و با افرادی همزیستی داریم که ممکن است خواسته هایشان با ما یکی نباشد .
در چنین موقعیتی غریبان اعتقاد دارند فرد تا زمانی آزاد است که به آزادی دیگری لطمه ای وارد نکند و این مسئله یعنی حبس آزدی برای اولی و منع آزادی برای دومی است، چرا که نخستین فرد زودتر به خواسته خود رسیده و از نفر دوم سلب آزادی می شود و این عادلانه نخواهد بود .
گاهی افراد بر اثر مصلحت، ترس و یا میل دچار خود سانسوری می شوند زیرا همه انسانها در انتخاب فردی خود، از آزادی و شرایط یکسان برخوردار نیستند و این به دلیل تأثیر شبکه های اجتماعی است که امکان دارد شرایط را برای رسیدن به یک انتخاب خوب فراهم نکنند ، پس باید کسانی باشند که قیدها را بر طرف کرده و راه را هموار کنند.
وجه اعتقادی عمیق ترین لایه دین است، با توجه به اینکه فرد، اجتماع، دنیا و آخرت جدای از یکدیگر نیستند، نمی توان اهمیت وجه اعتقادی دین را که از ژرفترین لایه های آن است و به سؤالات اساسی بشر پاسخ می دهد، نادیده گرفت.
توحید زیر بنای اصول اعتقادی است، توحید، مرکز ثقل جهان بینی و احکام است، اخلاقیات و عقاید ما در توحید ریشه دارند و اخلاقیات و احکام عملی در صورتی موجه و با ارزش هستند که بر حکمت نظری که یگانه پرستی است استوار باشند .
شک نیست که بشر امروز بیش از هر چیز به خدا و معنا نیاز دارد و دوره جدید ، دوران بازگشت به خدا و معنویت است.
و باید در نظر داشته باشیم آزادی تداعی کننده یک مفهوم خاص تلقی می شود، وسعت مفاهیم دین و آزادی بسیار متفاوت است. شاید در مجموع بتوان گفت آزادی یکی از آن مفاهیم متعددی است که با محوریت دین به ذهن متبادر می شود، پس از این مرحله به صورت طبیعی ارتباط میان این دو مقوله با یکدیگر مطرح و پرسشهایی چون چیستی مفهوم رابطه این دو واژه، چیستی معنای آزادی در دین و همچنین وجود تضاد میان تقیدات با مفهوم آزادی مطرح می شود.
یکی از واژه هایی که در محور دین به ذهن متبادر می شود نوعی ضابطه مندی و تقید است، زمانی که به دین اشاره می کنیم و روشمندی و ضابطه مندی به ذهن می رسد. بی تردید انسان درباره رابطه این واژگان با آزادی نیز فکر می کند چرا که بین تمام این مفاهیم که به ذهن می رسد رابطه منطقی و قابل تعریفی وجود دارد.
در این میان نکته مغالطه برانگیز یکسان دانستن مفهوم آزادی با بی قید و بندی مطلق است که به هیچ وجه نمی توان آن را منطقی دانست. ممکن است برخی آزادی را عدم محدودیت در نظر بگیرند در صورتی که این مفهوم از آزادی واقع بینانه نیست.
به طور کلی واژه آزادی به معنای عدم وجود قید و بند و دین به معنای محدودیت ها و قید و بندهای مغایر با آزادی نیست.
دین راه را نشان می دهد و نشان دادن راه به معنای طی طریق نیست، انسانها می توانند راهی را که دین نشان می دهد انتخاب کنند یا به آن بی توجه بمانند، بدان معنا که انسان در انتخاب راه با هدایت عقل خود یا هدایت دین مختار است.
دین در درجه اول انسان را کاملاً مختار گذاشته است. دین ارائه کننده روش و در واقع یک راه است که فردی دیندار با انتخاب و اختیار خود و تجویز دین حرکت می کند و بدیهی است که باید مراعات و ملاحظاتی داشته باشد.