خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ - جبار رحمانی (انسانشناس، موسسه انسانشناسی و فرهنگ)
گردشگری دانشگاهی میتواند بهعنوان سیاستگذاری علمی و فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد. در یکی از یادداشتهای پیشین، به این گونه از گردشگری بهعنوان سیاستگذاری علمی پرداختیم. در آنجا اشاره کردیم که جامعه دانشگاهی ایران جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر را شامل میشود که در دو هزار و پانصد واحد دانشگاهی و در بیش از پانصد شهر در ایران توزیع شدهاند. نهاد آموزش عالی و این جمعیت فعال و توانمند، فرصت کلیدی برای توسعه و ترویج گردشگری بهطور عام و همچنین گردشگری بهطور خاص و در قالب مفهوم گردشگری دانشگاهی هستند. گردشگری دانشگاهی گونهای نوین و در حال رشد از گردشگری در سطح جهانی است که بیشتر جامعه هدف و مخاطبان آن دانشگاهیان هستند. در اینجا میخواهیم به گردشگری دانشگاهی بهعنوان سیاست فرهنگی بپردازیم.
وقتی از گردشگری دانشگاهی بهعنوان نوعی سیاستگذاری فرهنگی یاد میکنیم، باید به معنای سیاستگذاری فرهنگی دقت کرد. سیاستگذاری فرهنگی، گونهای برنامهریزی، قانون و حتی اقدامات دولتی است که فعالیتها و موضوعاتی را تقویت، تشویق و حتی پشتیبانی مالی میکند که منجر به توسعه بخشهای خلاقانه فرهنگ و هنر و رشد کیفی و کمی در حوزههایی از فرهنگ شود که به زبان، دانش، هنر، تنوع فرهنگی و حتی توسعه فرهنگی مرتبط باشند. سیاستگذاریهای فرهنگی میتواند در سطح بینالمللی، ملی، منطقهای و حتی یک بخش و شهر هم اجرا شود. از این نگاه میتوان گردشگری دانشگاهی را به مثابه نوعی از سیاستگذاری فرهنگی برای حوزه آموزش عالی ایران بهطور ویژه و کلیت جامعه ایران بهطور عام در نظر گرفت. با توجه به پخش بودن دانشگاهها در همه شهرهای ایران، میتوان از خُردترین سطح محلی و منطقهای آغاز کرد، به سطوح استانی و در نهایت ملی و بینالمللی رسید. به همین سبب میتوان دانشگاه را بستری برای بسیاری از سیاستگذاریهای فرهنگی دانست، هم به خاطر گستره جمعیتشناختی و جغرافیایی آن و هم به سبب نقش محوری و کلیدی دانشگاهیان در جامعه و نقش استادان بهعنوان گروههای مرجع.
مساله فرهنگ در آموزش عالی، هنوز در اولویت محوری نهاد آموزش عالی در ایران نیست، اگر هم باشد، در انبوههای گسترده از مداخلات نهادهای داخلی و بیرونی به حالت تعلیق در آمده است. دانشگاههای غیر دولتی به دلیل دغدغه مادی و پولی، عیمقا درگیر تامین منابع مالی و درآمدزایی کمی هستند و دانشگاههای دولتی نیز به دلیل اتصال به بودجه دولتی، چندان دغدغه مالی ندارند؛ اما دغدغه فرهنگی هم در آنها امری فرعی و حاشیهای است. در دانشگاه ایرانی، در بهترین حالت، فرهنگ یک امر حاشیهای و فرعی است و در بدترین حالت یک دردسر و عرصه چالش. به همین دلیل مساله گردشگری فرهنگی میتواند فرصتی برای توسعه فرهنگی نظام آموزش عالی ایران و جمعیت وابسته و پیوسته بدان باشد.
امروزه در نظام آموزش عالیمان میتوانیم موارد مشابهی از سیاستگذاری فرهنگی در حوزه اموری که میتوان آنها را مصداقهای اولیه گردشگری دانشگاهی دانست، پیدا کرد: اردوی راهیان نور، اردوهای رضوی (یا همان اردوهای زیارتی به مشهد) و اردوهای جهادی از جمله نمونههای اولیهای هستند که در جامعه دانشگاهی ما بهواسطه الزامات دستگاههای سیاسی و نظامهای حکمرانی رسمی ایجاد شده و در حد خودشان نیز سودمند بودهاند. اما مساله اصلی آنست که این اردوها پیش از هر چیزی معطوف به تربیت عقیدتی، ارزشی و اخلاقی بوده و چندان متوجه سایر حوزههای فرهنگی و رشد فرهنگی دانشجویان نبودهاند. ضمن آنکه صرفا هم به بخش محدودی از جامعه دانشگاهی (تنها دانشجویان) تقلیل یافتهاند. هرچند در لابلای خدمات رفاهی دانشگاهها هم میتوان چیزهایی شبیه به تسهیلات سفر به شهرها و مراکز خاص مانند مشهد، شمال و برخی شهرهای کلیشهای گردشگری رایج دید که بسیار پراکنده و بدون برنامهریزی منسجم و استراتژیک هستند. از این رو میتوان گفت جامعه آموزش عالی ایران عملا یک فرصت و پتانسیل بزرگ برای سیاستگذاریهای فرهنگی در گردشگری ایرانی است، اما فرصتی که نادیده گرفته شده است.
آنچه در این نوشتار بدان تاکید خواهیم کرد، فرصتی است که این نوع گردشگری برای توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران هم در سطح گردشگری محلی و هم در سطح گردشگری ملی فراهم کرده است. البته امکانات زیربنایی اولیه، یعنی فضاهای مادی و کالبدی فراوان بهواسطه ساختمانهای دانشگاهها در شهرهای ایران و خوابگاهها و حتی امکانات رستورانی آنها یک فرصت زیرساختی آماده و مهیاست که در این باره کمتر بدانها توجه شده است. اما مساله اصلی آنست که نظام دانشگاهی منطق ویژه خود و مهمتر از همه تقویم ویژهای دارد که باید بدان توجه کرد. گردشگری دانشگاهی از این نگاه، نوعی از گردشگری است که انگیزه اصلی گردشگران، آموختن، کشف کردن، تجربه کردن و حتی مصرف کردن امور فرهنگی است که ذینفعان اصلی آن، اعضای نهاد آموزش عالی، از دانشجویان گرفته تا استادان و کارمندان خواهند بود. این گونه از گردشگری بهواسطه توسعه نهاد آموزش عالی در جهان پیش رو، یکی از فرصتهای نوین اقتصادی است. گردشگری دانشگاهی در این مفهوم، محدودیتها و فرصتهای ویژهای دارد.
کنشگران دانشگاهی بیشتری فرصتشان برای گردشگری در ایام تعطیلات دانشگاهی است که در ایران، فاصلههای میان دو نیمسال، عید نوروز و تابستان خواهد بود. لذا نوعی محدودیت زمانی وجود دارد که حسب اتفاق، این محدودیت در محیط زیست ایران بهترین زمانها برای سفر رفتن است. بهواسطه گوناگونی و گستردگی نهاد دانشگاه در همه شهرهای ایران (بیش از ۵۰۰ شهر ایران دارای واحد دانشگاهی است)، لزوما محدود به مراکز استانی و کیفیتهای ویژه نیستند. این نوع گردشگری میتواند در سطوح کیفی و رفاهی مختلفی تعریف شود، اما با توجه به مخاطبان دانشجویی، میبایست هزینههای اقتصادی آن را بهواسطه حجم بالای گردشگران بالقوه پایین آورد و از فزایش شمار گردشگران، درآمد را جبران نمود. از این نگاه، گردشگری دانشگاهی میتواند نوعی سرمایهگذاری بر گردشگران بالقوه آینده هم باشد. به این معنا که هرچند این جمعیت چهار میلیون دانشجویی امروزه نیازمند آن هستند که سفرهای ارزانی داشته باشند، اما همین کنشگران امروز، در آینده که صاحبان مشاغل باشند، هرچه بیشتر با فرصتها و جاذبههای فرهنگی کشور آشنا باشند، در آینده که شغل و زندگی برپا کنند به گردشگران بالفعلی تبدیل خواهند شد که میتوانند به رونق گردشگری ایران در داخل یاری رسانند. حتی میتوان با ایجاد فرصت سفرهای ارزان، برای نظام دانشگاههای خارجی، زمینه جذب آنها به ایران از طریق زیرساختها و تسهیلات دانشگاههای ایرانی هم پرداخت. به سخن دیگر، این نوع گردشگری نه تنها در گام نخست با ایجاد بازار بزرگی میتواند در مقطع کنونی و حتی در آینده موج بزرگی از گردشگران و علاقهمندان را ایجاد کند، بلکه میتواند سبب توسعه زیرساختهایی شود که در ایام تعطیل بدون استفاده بوده و قطعا هزینههای اقتصادی زیادی خواهد داشت.
باید دقت کرد که لزوما زیرساختهای مادی دانشگاهی (خوابگاهها، سالنها و رستورانهای دانشگاهی) برای این نوع سیاستگذاری کفایت نمیکند، بلکه لازم است محیط پیرامونی و فرهنگ منطقه نیز وارد عمل شود و در این مساله بهواسطه برگزاری جشنوارههای فرهنگی، آیینهای سنتی نمایشی و حتی ایجاد تقویم کشوری برای فرهنگ و هنر محلی و نواحی، فرصتی برای توسعه گردشگری فرهنگی دانشگاهیان فراهم کرده و به تدریج الگوی گردشگری دانشگاهی و تقویم آنرا به یکی از جذابترین نمونههای گردشگری بدل کند.
این گردشگری که بهعنوان یک سیاستگذاری فرهنگی برای ارتقای کیفی فرهنگ مخاطبان خودش (جامعه دانشگاهی) و محیط فرهنگی مقصد طراحی میشود، میتواند به افزایش فرصتهای تجربه میانفرهنگی، به شناخت هرچه بیشتر زمینه و بستر جامعه ایران، و حتی مهمتر از همه ایجاد فرصتهای شغلی برای افراد بهواسطه ایجاد پیوندهای آشنایی بین افراد در هنگام سفر و حتی با دانشگاهیان مقصد منجر بشود. از این نگاه، گردشگری دانشگاهی به مثابه سیاست فرهنگی، از یکسو از گردشگری برای توسعه فضای فرهنگی دانشگاهیان و مردم محلی استفاده میکند و از سوی دیگر از فرهنگ به مثابه یک انگیزه و محرک برای سفر در میان دانشجویان و دانشگاهیان. خود این موضوع یک چرخه عظیم چرخش و توزیع فرهنگ در کشور را ایجاد خواهد کرد که میتواند فرصتی باشد برای ایجاد جشنها و جشنوارههای فرهنگی محلی و جذب گردشگران. مساله اصلی آنست که نظام آموزش عالی و سیاستگذاری فرهنگی ما و حتی نظام سیاستگذاری گردشگری در کشور ما باید این فرصت و امکان را هم از نظر زیرساخت و هم از نظر مشتریان بالقوه در محاسبات خویش وارد کند. شاید این بیرونقی اقتصادی، محرکهای ذهنی کافی برای عقلانیت در نظامهای سیاستگذاری فرهنگی و گردشگری دانشگاهی را فراهم کند.
توسعه گردشگری دانشگاهی بهعنوان یک سیاست فرهنگی، مستلزم همکاری نهادهای دانشگاهی با مراکز و نهادهای محلی پیرامونی خودشان است. متاسفانه رخدادهای فرهنگی از جمله اردوها، به جز در قالبهای محدود مقبول، در سایر الگوها نه تنها مشروعیت ندارند بلکه با ممانعت هم روبرو میشوند. این امر مستلزم بازاندیشی نظام آموزش عالی درباره الگوهای سیاستگذاری فرهنگی و نقش و اهمیت سفرهای فرهنگی دانشگاهی بهعنوان فرصتی برای توسعه اجتماعی و فرهنگی جامعه دانشگاهی است. از این منظر، اسناد بالادستی وزارت علوم و نهادهای دانشگاهی، نه تنها اردوها و سفرها را مورد توجه خاص قرار نداده، بلکه این موضوعات در حوزههای فرعی و گاه دردسرسازی که باید کنار گذاشته شود، مورد توجه بودهاند. مساله اصلی آنست که چالش فرهنگی وزارت علوم و نهادهای دانشگاهی بر سر مساله فرهنگ با نهادهای بیرونی و حاکمیتی، به عقیم ماندن فرصتهای گردشگری و توسعه فرهنگی دانشگاهی منجر شده است و لازم است بیشتر و بیشتر مورد بازاندیشی قرار گیرد.
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۱: گردشگری در مقابل تحریم/ سازمان میراث فرهنگی، حیاط خلوت رئیس جمهور
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۲: جایگاه ایران در گردشگری دیجیتالی
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۳: صنعت گردشگری، راهبرد موفق در زمان بحران
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۴: فرهنگ بسته و فرهنگ باز؛ گردشگری و توسعه فرهنگیاجتماعی ایران
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۵: یک پیشنهاد؛ راهاندازی تورهای دریایی در دریای خزر
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۶: برداشتهای آشفته از بومگردی در ایران؛ ضرورت نظارت بر فعالیتها
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۷: صنعت گردشگری، راهبرد موفق در زمان بحران؛این بار با رویکرد اجتماعی
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۸: قیمتگذاری خدمات گردشگری و نقش آن در جلب اعتماد گردشگران خارجی
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۹: گردشگری دانشگاهی به مثابه یک سیاستگذاری علمی
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۱۰:«روادید گذری» به مثابه فرصتی کوچک اما مهم
«فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۱۱/ ارمنستان و ترکیه چه دارند که ما نداریم؟/گردشگری؛ آرزوها و واقعیت
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»-۱۲ ابهام در راهکار حذف مهر ورود در گذرنامه گردشگران
پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»-۱۳ میانرشتهای، بُعد نادیده گردشگری در ایران