کارگردانان فیلم کوتاه معتقدند تهیه کنندگان با حضور در اکران ها و جشنواره های فیلم کوتاه می توانند استعدادهای مناسبی را برای سینمای بلند کشف کنند.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-نیوشا روزبان: با پایان اکران تابستانه بسته فیلم های کوتاه در گروه سینمایی «هنر و تجربه» از کارگردانانی که آثارشان در این بسته بود دعوت کردیم که با حضور در خبرگزاری مهر درباره تجربه اکران عمومی فیلم کوتاه صحبت کنند.

در اکران تابستانه فیلم های کوتاه، «سکوت» به کارگردانی فرنوش صمدی و علی عسگری، «تناوب» به کارگردانی علی خوشدونی فراهانی، «مارلون» به کارگردانی درناز حاجی ها، «هشتگ ساعت چهار» به کارگردانی عاطفه محرابی، «باران آهسته می بارد» به کارگردانی سعید نجاتی و «سایه فیل» به کارگردانی آرمان خوانساریان به نمایش در آمد که در نشست ما سعید نجاتی، علی خوشدونی فراهانی، درناز حاجی ها و عاطفه محرابی حضور یافتند.

در بخش اول این میزگرد، فیلمسازان جوان درباره معضلات اکران صحبت کردند. آنها معتقد بودند که در مسیر اکران بسیاری از افرادی که اصلا از آنها انتظار نداشتند از این اکران حمایت کردند و برعکس از سوی نهادها و افرادی که انتظار حمایت داشتند، هیچ حمایتی ندیدند. استفاده از تجربه کارگردانان اکران نوروزی فیلم کوتاه، اعتماد به مخاطب به سینمای کوتاه و شرایط نامناسب و امکانات کم برای تبلیغ از دیگر مواردی بود که در این میزگرد به آن توجه شده است.

با ما در بخش پایانی این میزگرد همراه باشید:

«مارلون» خشونت را به تصویر می کشد

درناز حاجی ها کارگردان فیلم کوتاه «مارلون» درباره اینکه این فیلم کوتاه را می توان یک اثر آموزشی دانست یا خیر، گفت: قطعا «مارلون» یک اثر آموزشی نیست. من فیلم ساختن شعارگونه و آموزشی را دوست ندارم ولی اگر فیلمی بسازم و کسی بگوید که در این فیلم به دنبال آموزش و یا فهماندن چیزی به مخاطب هستید این امر برای من مساله ای ندارد، اما اینکه آموزش و شعار را از ابتدا جزو انگیزه هایم بگذارم، معتقدم فیلم را تبدیل به یک اثر رو و شعاری می کند و من چنین چیزی را دوست ندارم.

وی ادامه داد: درست است که «مارلون» در لایه های سطحی این را به مخاطب می گوید که اجازه تصمیم گیری به فرزند خود را بدهید، اما آنچه که بیش از هرچیز در این فیلم دوست دارم این است که در بک گراند مادری را نشان دهم که به واسطه عشقی که به فرزند دارد اعمال خشونت می کند. این امر را بارها در جامعه و فرهنگ خودم دیده ام و زمانی که در انگلستان تحصیل می کردم متوجه شدم این نوع از اعمال خشونت از سوی مادر به واسطه عشق به فرزند، یک امر جهان شمول است و هیچ ربطی به فرهنگ و جامعه ندارد.

گاهی برای نشان دادن میزان بالایی از رئالیسم خشونت در یک فیلم مجبور به اعمال خشونت هستیماین کارگردان جوان تاکید کرد: مساله دیگری که در «مارلون» وجود دارد، این است که هرچند در فیلم هیچ مادری دیده نمی شود اما در اصل مخاطب، مادری را می بیند که از لحظه ای که فرزندش به دنیا آمده است می خواهد که فرزندش مانند مارلون براندو شود. این فیلم درباره شخصیتی حرف می زند که آرزویش به هردلیلی کشته شده است و تولید مثل می کند تا آرزوهای خود را از طریق او دنبال کند.

وی با اشاره به اینکه انگیزه اصلی اش در تولید «مارلون» آموزش نبوده است، بیان کرد: راستش را بخواهید وقتی یک نفر مانند من فیلمی مانند «مارلون» را ساخته است، می تواند بخشی از خشونت در سینما را نشان دهد به این معنا که من به عنوان یک فیلمساز که از خشونت حرف می زنم، کودکی را کارگردانی می کنم که به گونه ای نسبت به آن کودک اعمال خشونت می کنم تا بتوانم فیلم خود را جلوی دوربین ببرم، مانند همان عکاسی که از آن کودک آفریقایی که در حال مرگ بود عکس گرفت. معتقدم برخی از کارگردانان محبوب من می خواهند ضد خشونت باشند و این کار را با نشان دادن خشونت انجام می دهند. در واقع می توان گفت گاهی برای نشان دادن میزان بالایی از رئالیسم خشونت در یک فیلم مجبور به اعمال خشونت هستیم.

این فیلمساز درباره ساخت «مارلون» در خارج از ایران عنوان کرد: این فیلم درست زمانی تولید شد که من دیگر راه و چاه تولید فیلم در انگلستان را یاد گرفته بودم. آن زمان دیگر تصمیم قطعی برای بازگشت به ایران و ادامه کار در کشورم را گرفته بودم و می دانستم که اگر «مارلون» را در انگلستان نسازم، ممکن است دیگر هیچوقت نتوانم آن را بسازم. در آن دوره نه پول و نه مجوز داشتم و تنها یک ماه وقت برای ساخت فیلم داشتم به همین دلیل از تیم فیلمسازی خود در مدرسه سینما در لندن کمک خواستم و با هم کار کردیم.

حاجی ها در پاین این بخش از صحبت هایش توضیح داد: در این فیلم می خواستم «مارلون» و آدم هایی را که مارلون با آنها ارتباط برقرار می کند در تصویر ببینیم؛ آدم هایی که خودشان را هم‌اندازه مارلون می کنند. شخصیت مارلون در این فیلم در اکثر سکانس ها گارد دارد، اما در سکانسی که با یک کودک دیگر بازی می کند این گارد را رها کرده و دیگر شبیه یک بچه افسرده نیست.

فیلمنامه «باران آهسته می بارد» در هواپیما نوشته شد

سعید نجاتی کارگردان فیلم کوتاه «باران آهسته می بارد» نیز درباره چگونگی شکل گیری این فیلم کوتاه که در ترکیه فیلمبرداری شده است به خبرنگار مهر گفت: داستان شکل گیری «باران آهسته می بارد» این بود که دبیرخانه جشنواره ای در ازمیر از من دعوت کرد تا در آن جشنواره شرکت کنم و درباره یکی از شخصیت های مبارز آن کشور فیلم بسازم. آن زمان فیلمنامه ای برای این موضوع نداشتم و چون فرصت نگارش متن هم نبود، فیلمنامه ای در هواپیما و در فاصله بین ایران و ترکیه نوشتم. مساله دیگر این بود که ما اصلا به زبان ترکی تسلط نداشتیم و در چنین شرایطی باید از ایده ای که قبلا تجربه شده بود برای ساخت استفاده می کردیم که همین مساله سبب شد تا از همان چارچوب فیلم های انقلابی کشور خودمان که شامل یک معلم انقلابی، یک ساواکی و کودکانی که می خواستند معلم انقلابیشان بماند، استفاده کنیم.

به گفته وی، فضای این فیلم به انقلاب همه کشورها نزدیک و برای مخاطبان بسیاری از کشورها قابل باور است.

این فیلمساز درباره تصویربرداری سیاه و سفید این فیلم کوتاه توضیح داد: تصویر رنگی هیچ کمکی به اتمسفر فیلم من نمی کرد حتی تصویر رنگی سبب می شد فیلم برای مخاطب باورپذیر نباشد علاوه بر آن اگر از تصویر رنگی برای این فیلم استفاده می کردیم قاب های زیبایی به دلیل وجود جغرافیای این منطقه به دست می آمد که من نمی خواستم قاب های کارت پستالی در فیلم داشته باشم.

اگر از تصویر رنگی برای این فیلم استفاده می کردیم قاب های زیبایی به دلیل وجود جغرافیای این منطقه به دست می آمد که من نمی خواستم قاب های کارت پستالی در فیلم داشته باشموی در بخش دیگری از صحبت های خود به اینکه برقراری ارتباط با عوامل ترک این فیلم بسیار سخت بود، بیان کرد: تمام عوامل این پروژه ترک بودند و من هیچ آشنایی با این زبان نداشتم و همین مساله سبب شد تا در ارتباط برقرار کردن دچار مشکل شوم و بیشتر از  زبان بدن استفاده کنم. مساله دیگر این بود که بخشی از دیالوگ ها از دیالوگ های مبارزه طلبانه ای است که در کتاب سرخ آمده است، همچنین در متن از شعرهای سیاسی ناظم حکمت استفاده کردیم.

نجاتی در پایان این بخش از صحبت هایش گفت: نویسنده فیلم، تاریخ ترکیه را به خوبی می شناخت و از شخصیت های ادبی در فیلمنامه استفاده کرده بود تا بتوانیم فیلمی کوتاه در مورد مصطفی بورکلوجه بسازیم.

علی خوشدونی فراهانی کارگردان فیلم کوتاه «تناوب» نیز در پاسخ به اینکه چرا المان های آشنایی در این فیلم آمده است که هیچ استفاده ای از آنها نمی شود، گفت: این سخت است که فیلمی را ببینیم و آن را تفسیر کنیم، آن هم بدون آنکه بدانیم فیلمساز به دنبال چه چیزی برای نشان دادن در فیلم خود بوده است.

وی با اشاره به اینکه هر تعبیر و تفسیر لزوما قرار نیست شبیه آن چیزی باشد که فیلمساز به دنبالش بوده است، توضیح داد: نه توپ و نه دروازه را به عنوان نماد و یا تمثیل در این فیلم استفاده نکرده ام اما ممکن است که چنین چیزی هم برداشت شود. البته این را هم بگویم که به دلیل حال و هوا و شکل داستان، بیننده را سوق می دهد که برداشت تمثیلی از توپ و دروازه داشته باشد. توپ در این فیلم برای ما و براساس فیلم از یک تکرار و یک تناوب دوره ای می آید. کودکانی که خارج از فضای زندان بازی می کنند، توپی که در حیاط زندان می افتد و زندان و هر اتفاقی که در آن رخ می دهد به نوبت و براساس نظم و تکرار دیده می شوند.

این فیلمساز جوان بیان کرد: هرچند توپ خارج از فضای نظم سیستماتیک زندان وارد فضا می شود، اما توپ هم در زمان مشخص به خارج از زندان فرستاده می شود به گونه ای که بچه ها نیز نسبت به این نظم شرطی شده اند. به همین دلیل وقتی مخاطب نسبت به توپ و دروازه نگاه تمثیلی دارد ممکن است بخشی از انتظاراتش برآورده نشود.

خوشدونی فراهانی درباره ایده اولیه «تناوب» توضیح داد: ایده اولیه از یک عکس هوایی از یک بازار محلی و بسیار شلوغ به ذهنم رسید. این بازار در کنار یک دیوار ال مانند شکل گرفته بود که یک طرف دیوار بسیار شلوغ و پر از هیجان و طرف دیگر دیوار خالی بود. مساله جالبی که در این عکس دیدم، این بود که وقتی وارد چنین بازارهایی می شوید اولین چیزی که به ذهنتان می رسد، بی نظمی است اما همین دیوار ال مانند در عکس باعث شده بود که بازار نیز به صورت ال شکل بگیرد و در عکس یک جمعیت منظمی را نشان می داد، این در حالی است که افرادی که در بازار حضور دارند بی نظمی را می بینند. همین ایده سبب شد تا فیلمی بسازم که جای بازار، بچه ها و نشاط آنها باشد و دیوار را با زندان و نظم حاکم بر آن جانشین کنم و از توپ برای انتقال نظم به خارج از زندان استفاده کنم.

وی درباره لوکیشن های «تناوب» بیان کرد: این فیلم کوتاه در ایران و در چند لوکیشن ساخته شده است. سلول به صورت دکور ساخته شد، فضای زندان در زندان قصر و بیرون زندان نیز در محمدشهر کرج فیلمبرداری شد.

سلول به صورت دکور ساخته شد، فضای زندان در زندان قصر و بیرون زندان نیز در محمدشهر کرج فیلمبرداری شدکارگردان «تناوب» درباره اینکه در این فیلم کوتاه رنگ وجود ندارد، بیان کرد: این فیلم به صورت سیاه و سفید ساخته نشده است اما رنگ های قوی هم ندارد. در این فیلم یک سری از رنگ ها مانند آبی را حذف کردیم و رنگ هایی مانند سبز تیره، زیتونی، خاکستری و کرم را پررنگ کردیم. این امر به این دلیل رخ داد که زمانی که رنگ را در فیلم زیاد می کنید المان های تاکید رنگ را کم می کنید. به عنوان مثال رنگ چراغ قرمز در فیلم به خوبی دیده می شود، حال تصور کنید رنگ های دیگری هم در فیلم بود، آن وقت تاکید روی رنگ قرمز کم می شد. حتی در طراحی لباس زندانی نیز به گونه ای کار کردم که زندانی به شخصیت مهم در فیلم تبدیل نشود زیرا زندانی و یا سربازان مفعول اتفاقات زندان هستند.

فضای فانتزی را در سینمای بلند هم دنبال می کنم

عاطفه محرابی کارگردان «هشتگ ساعت چهار» نیز درباره ساخت این فیلم کوتاه گفت: این فیلم تولید سال ۹۵ است که در آن سال به ورک شاپ هومن بهمنش می رفتم و قرار بود برای این ورک شاپ و تعطیلات عید، فیلمی بسازیم که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با سال نو در ارتباط باشد.

وی ادامه داد: برای ساخت این فیلم با فضای سال نو به دنبال یک موضوع جالب بودم تا در فضای مورد علاقه ام که فضای فانتزی است آن را جلوی دوربین ببرم که در نهایت عقب و جلو شدن ساعت ها را هنگام آغاز سال نو انتخاب کردم. در همین راستا بعد از آشنایی با سروش محمدزاده کارگردان سینما، وی به عنوان مشاور کارگردان در این پروژه با من همکاری کرد.

این فیلمساز توضیح داد: من فضای فانتزی را بسیار دوست دارم و علاقه مند هستم تا این فضا را هم در سینمای کوتاه و هم در سینمای بلند دنبال کنم. طرز تفکر خودم هم فانتزی است و همیشه هر اتفاقی که رخ می دهد شکل فانتزی آن را تصور می کنم. جالب این است که فضای فیلمسازی من با فضای فیلمسازی سروش محمدزاده بسیار متفاوت است و برعکس فیلم های وی که فضای رئالیستی دارد، من فیلم هایی پر از رنگ، موسیقی و المان های سرگرم کننده سینمایی دوست دارم.

محرابی با تاکید بر اهمیت توجه به وجهه سرگرمی در سینما بیان کرد: البته ترجیح می دهم از المان های سرگرمی در سینما با اصول درست استفاده کنم نه اینکه برای سرگرم شدن مخاطب از المان هایی که این روزها در سینمای ایران دیده می شود استفاده کنم. من دوست دارم فیلمم با عناصر سینما جذابیت پیدا کند و سعی کردم در «هشتگ ساعت چهار» نیز چنین اتفاق رخ دهد.

سعید نجاتی در ادامه این نشست گفت: حرف آخری که می خواهم به نمایندگی از کارگردانان فیلم کوتاه بزنم، تشکر از افرادی است که ما را در این راه همراهی کردند. اولین نفر مریم موسویان اسپانسر اکران تابستانه بود که برای این پروژه فرش قرمز برگزار کرد و از چهره های سرشناس برای مراسم افتتاحیه دعوت کرد، وی کارخانه دار نبود که بخواهد از طریق حمایت از این اکران ها کالای خود را تبلیغ کند. همچنین در این اکران، دوستانی پیدا کردیم که بسیار به ما کمک کردند از آن جمله می توان به فاطمه محمدی فیلمساز اشاره کرد که در زمینه فضای مجازی برای هر ۲ بسته فیلم کوتاه بسیار تلاش کرد. نیما ممتاز نیز به عنوان طراح پوستر این بسته ما را همراهی کرد و تا آخرین لحظه در کنار ما بود و طراحی های بسیار خوبی برای صفحه ما انجام داد. سمیرا زمانی از جمله خبرنگارانی بود که ما را در سطح کشور همراهی کرد. سید صادق موسوی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران نیز از ما بسیار حمایت کرد. حتی ادمین های همه شهرها نیز ما را بسیار همراهی کردند. سروش محمدزاده کارگردان سینما نیز ایده های بسیار خوبی برای موفقیت در اکران به ما بسیار کمک کرد.

وی ادامه داد: البته لازم است بگویم که در این نشست جای فرنوش صمدی و آرمان خوانساری نیز خالی است. فیلم های این ۲ کارگردان سبب شد تا بسته فیلم های تابستانی کامل تر و به استاندارد مورد نظر نزدیک شود.

عاطفه محرابی نیز در پایان گفت: امیدوارم تهیه کنندگان سینمایی به دیدن فیلم های کوتاه بیایند تا بتوانند استعدادهای سینمایی را کشف کنند به عنوان مثال سعید روستایی زمانی که می خواست «ابد و یک روز» را بسازد سال ها به دنبال تهیه کننده می گشت آن هم در شرایطی که توانسته بود با فیلم کوتاهش موفقیت های بسیاری کسب کند. اگر تهیه کنندگان، جشنواره های فیلم کوتاه و اکران های فیلم کوتاه را ببینند می توانند استعدادهای بسیاری را کشف کنند.