عضو هیئت علمی دانشگاه مفید گفت: بیت المال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و امیرالمؤمنین شاید اولین نکاتی که پس از اینکه به حکومت رسیدند مطرح کردند، مسألۀ بیت المال بود.

به گزارش خبرنگار مهر، ابوالفضل موسویان، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در سخنانی درباره «خوانش جایگاه بیت المال در اندیشه و کُنش امیرالمؤمنین(ع)» اظهار کرد: بیت المال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و امیرالمؤمنین شاید اولین نکاتی که پس از اینکه به حکومت رسیدند مطرح کردند، مسألۀ بیت المال بود. دلیل آن هم وضعیتی بود که در دورۀ خلیفۀ سوم به وجود آمد و منجر به شورش و قیام علیه خلیفه شد. عمده‌ترین مسئله‌ای که منجر به آن قیام شد مباحث مربوط به بیت المال بود. در جایی حضرت امیر وقتی که وضعیت خلفای قبل از خود را مطرح می‌کنند، دربارۀ خلیفۀ سوم می‌فرمایند که کاری که خلیفۀ سوم انجام داد این بود که اموال مردم را چپاول کرده و باعث اعتراض مردم شد. حضرت علی(ع) در خطبه شقشقیه وقتی وضعیت خلفای قبل از خودشان را مطرح می‌کنند، وقتی  به خلیفه سوم می­رسند، می فرمایند عثمان و خاندانش یعنی بنی امیه، وقتی روی کار آمدند مال خدا را با ولع خورند. حضرت این اقدام آن­ها را به شتری تشبیه می­کند که در بهار علف های بهاری که تازه هستند با آب می­خورد و می­فرمایند این­ها هم این اموال را به این شکل به غارت بردند و چپاول کردند.

وی ادامه داد: اولین خواسته از حضرت امیر هم این بود که نسبت به این قضیه حساس‌تر باشد. در مورد اینکه چرا این وضعیت به اینجا رسید لازم است که مروری بر دوره‌های گذشته کنیم؛ در زمان پیامبر اموال عمومی به طور مساوی بین مردم تقسیم می‌شد، در زمان ابوبکر هم همینطور بود اما در زمان عمر اختلافی به‌وجود آمد و بحث‌هایی شد راجع به کسانی که سابقۀ بیشتری در اسلام دارند و عمر تفاوت‌هایی بین افراد با توجه به سوابق مسلمان شدنشان قائل شد. علاوه بر این حتی قبایل هم مطرح بودند، یعنی مثلاً برای قبیلۀ قریش امتیازی قائل بودند و تقسیماتی که بین اعراب مرسوم بود که بین قبائل اختلافات شأن و شئون را رعایت می‌کردند این اختلافات وجود داشت و در امتیاز دادن به افراد تأثیر می‌گذاشت. امیرالمؤمنین که روی کار آمدند فرمودند که بیت المال باید مساوی بین مردم تقسیم شود.

این استاد دانشگاه دربارۀ معانی بیت المال اظهار کرد: بیت المال مجموعه‌ای از صدقات و زکاتها و خراج‌هایی است که از مردم جمع آوری می‌شود. برای زکات مصارف خاصی تعریف شده و طریقۀ مصرف سایر موارد بر عهدۀ حاکم است. در اینکه این بیت المال را مال خدا می‌دانیم یا مردم بحثی وجود دارد، به این دلیل این تفاوت را ذکر می‌کنیم چون اگر بگوییم مال الله است حاکم می‌تواند خود را نمایندۀ خدا دانسته و بدون توجه به مردم هرگونه که بخواهد بیت المال را خرج کند. اما اگر بگوییم مال الناس است در اینجا حاکم نمی‌تواند هرگونه که بخواهد آن را عمل کند. در کلام امیرالمؤمنین از هر دو معنا استفاده شده و این نشان می‌دهد که حضرت مال الناس و مال الله را یکسان می‌دانستند و این نبوده که آن تفسیر را داشته باشند که اگر مال الله بود اختیارش به دست حاکم است و اگر مال الناس بود به گونۀ دیگر عمل کند. با اینکه امیرالمؤمنین در موارد مختلف از این مال به عنوان مال الله یاد کرده‌اند اما در عین حال هیچ اختیاری برای خود قائل نبودند که این اموال را بخواهند به گونۀ دیگری تقسیم کنند.

وی ادامه داد: وقتی برای تقسیم این اموال خدمت امیرالمؤمنین می‌آیند، به حضرت توصیه می‌کنند که برای بقای حکومت خود به اشراف بیش‌تر توجه شود.حضرت می‌فرمایند که: وای بر شما! آیا به من دستور می‌دهید که پیروزی را با ظلم و ستم به دیگران به دست بیاورم؟ اگر این مال خود من هم بود به طور مساوی بین مردم تقسیم می‌کردم. در حالیکه این مال، مال خدا است. پس روش امیرالمؤمنین این است که بیت المال باید به طور مساوی بین مسلمین تقسیم شود. در موارد مختلف آن حضرت نسبت به این اموال حساسیت زیادی داشته‌اند، تخلفاتی که در جامعه صورت می‌گیرد شکلهای مختلفی دارد، اما امیرالمؤمنین در مورد بیت المال از همه بیشتر حساس بودند و نامه‌هایی که حضرت در موارد مختلف نوشته‌اند، نشان دهندۀ این موضوع است.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در پایان اشاره کرد: این روش حضرت جواب نداده است، سؤالی که مطرح است این است که آیا روش‌هایی که دیگران پیش می‌گیرند جواب می‌دهد؟ اگر بخواهیم از قرآن استفاده کنیم، قرآن به شدت روش‌های ظالمین و ستمگران را محکوم کرده است. مثلاً در قرآن آمده است که بعضی‌ها به دنبال رسیدن به حکومت هستند، اینها به مردم چیزی نخواهند داد. برخی وقتی به حکومت می‌رسند مانند این است که غنیمتی به دست آورده‌اند واموال را حق خود می‌دانند. این یک نگاهی است که قرآن دارندگان این نگاه را بدترین نوع انسانها معرفی می‌کند. در مورد فرعون آمده است که فرعون قوم خود را دسته دسته کرد و یک دسته را تضعیف کرد تا دستۀ ضعیف در خدمت دستۀ صاحب قدرت و ثروت قرار گیرد. در حادثۀ کربلا نیز فقر و نداری بسیاری از افراد باعث شد که آنها با وعده‌های بسیار اندک و ناچیز به خدمت لشکر یزید در آیند.

ابوالفضل موسویان در پایان تصریح کرد: بنابراین یکی از کارهایی که حکومت‌ها انجام می‌دهند این است که بین افراد مختلف در جامعه اختلاف به‌وجود آورند تا بتوانند به اهداف و خواسته‌های خود توسط قشر ضعیف برسند. اگر این جریان ادامه پیدا کند سر از شورش در می‌آورد. بنی امیه هم همین روش را اتخاذ کرده بودند اما در نهایت به شورش مردمی منجر شد.  پس چنین روشی مربوط به حکومت های باطل است. اگر روش حضرت امیر پس از پیامبر ادامه پیدا می‌کرد، در این صورت هیچ مشکلی برای آن حضرت به وجود نمی‌آمد، مشکل اینجا پیش آمد که فرهنگ جامعه به تدریج عوض شد و عده‌ای با فساد اقتصادی به انحراف کشیده شدند و بهترین خانه‌ها را این افراد در کوفه بنا کردند. با ایجاد چنین اختلافی این افراد نمی‌توانستند تحمل کنند که امیرالمؤمنین قائل به تساوی بین اینها و سایر افراد جامعه باشد. اگر شرایط به حضرت کمک می‌کرد و بعضی از مسائل پشت صحنه برای مردم روشن می‌شد، مردم از افرادی مانند طلحه و زبیر حمایت نمی‌کردند. حضرت دربارۀ اینها می‌فرمود که اگر اینها به حکومت برسند، مال خدا را به دست خود می‌گیرند و به دیگران نخواهند داد و مردم بنده‌های اینها خواهند شد.