خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمدحسن مقدم نیا: استان سمنان تشنه است بیآبی روستاهایش را خالی از سکنه کرده در روستاهای جنوب بیارجمند که زمانی قطب کشاورزی بود دیگر بهجز چند پیرزن و پیرمرد کسی نمانده است. نرخ بیکاری در شرق استان تا ۲۴ درصد هم عنوان میشود. تلفات دام از هر جای دیگر بیشتر است. منابع آبی کاهشیافتهاند. چاهها از عمق ۴۵ متر به ۳۲۰ متر رسیدهاند و در این عمق هم تضمینی برای آب داشتنشان نیست. لایروبی قنوات دیگر جواب نمیدهند چراکه همهشان رویهم ۱۰ لیتر بر ثانیه هم کارکرد ندارند مشکل فراتر از یک خشکسالی ساده است.
مشکلات فراوان هستند
تهرانیها تا نیایند و نبینند باور نمیکنند که در تلخاب بیارجمند دیگر چیزی به اسم حمام نیست چراکه آبی وجود ندارد و مردان از باریکه آبی که از کوه سرازیر میشود برای مصارفی چون وضویشان بهره میگیرند برخی شهرهای استان سمنان مانند شاهرود درازای هر ۷۰۰ لیتر بر ثانیه مصرف ۲۰۰ لیتر بر ثانیه کمبود آب است. در برخی جاها مانند بیارجمند کمبودها سه برابر مصرف هستند. شاید آنکسی که در تهران و تبریز و مازندران زندگی میکند برایش غیرقابلباور باشد که در بیارجمند شاهرود روستاهایی هستند که روزانه در گرمای ۴۲ درجه تابستان و سرمای کویر و استخوان سوز زمستان۲۰ دقیقه آبدارند .
تهرانیها تا نیایند و نبینند باور نمیکنند که در تلخاب بیارجمند دیگر چیزی به اسم حمام نیست چراکه آبی وجود ندارد و مردان از باریکه آبی که از کوه سرازیر میشود با حفر چالهای یک متری برای مصارفی چون وضویشان بهره میگیرند و زنان همان را هم ندارند. شاید مازندرانیها به عمرشان روستایی که ۸۰ خانه در آن وجود دارد اما سکنهاش امروز ۱۲ پیرزن و پیرمرد هستند را ندیدهاند شاید نمیدانند در بیارجمند روستایی وجود دارد که مردم آب مایحتاج غیرخوراکیشان را با احشام شریک میشوند با خفاشهایی که در دالانها آویزاناند و مدام در آب فضله میاندازند با گربهها، با مرغها و خروسها و کبوترهای چاهی...
در این گزارش سعی داریم تا بحران کمآبی و طرحهای انتقال آب به این استان را در دو منظر بررسی کنیم. نخست مقوله اجتماعی و بحرانهای جامعهشناختی و سپس مسائل اقتصادی مانند تولید در بخشهای کشاورزی و ... اما به دلیل اینکه تمام این مسائل در یک گزارش نمیگنجد، این گزارش در دو بخش تقدیم شما میشود.
چالشهای بیآبی
اینها همه چندخطی از وضعیت خشکسالی بدون اغراق در استان سمنان هستند هرچند باورش سخت است و تا چشم نبیند عقل، در باورش مقاومت میکند اما حقیقت این است. حقیقت امروز استان سمنان پدیده حاشیهنشینی است که اگر تا چند سال پیش به یک استاد دانشگاه دربارهاش میگفتی قطعاً تو را دیوانه میپنداشت اما امروز همین اساتید دارند درباره کاهش معضلاتش چون بیکاری، فقر، خرده خلافکاریها و بزهکاری، زنان خیابانی و اعتیاد و خردهفروشان مواد مخدر، ایدز و تزریق مواد مخدر و طلاق و کودکان سرراهی و دهها مورد دیگر هشدار میدهند... سرمنشأ همهشان در این استان یکچیز است، «آب».
سال گذشته فرمانده انتظامی شاهرود از وجود کمترین پرونده قضایی در بخشهای حومه همانجایی که امروز اوج خشکسالی در آنجا است خبر میداد اما طبیعی است درجایی که سکنهای وجود ندارد خلافی هم نشود اما بجای آن حاشیه شهر شاهرود چطور؟ امروز خرده بزهکاریها آنجا چه بلایی بر سر جامعه آوردهاند؟
حاشیهنشینی به دلیل مهاجرت از روستاها و همچنین تن دادن به کارهای درجه سه و چهار سبب شده تا نهتنها چهره شهر و بافت جامعه بلکه ازنظر فردی نیز زندگی بسیاری از هم بپاشد علیرضا معصومی مدرس جامعهشناسی در گفتگو با مهر معتقد است: ما در دو دهه اخیر بهخصوص در پنج سال اخیر با پدیدهای مواجه بودیم که نهتنها در استان سمنان و شهرستانهایی مانند شاهرود و سمنان وجود نداشت بلکه برایش آماده هم نبودیم چراکه باورمان نمیشد چنین بلایی بر سرمان آید و آنهم سونامی خرده خلافکاری است.
وی میافزاید: حاشیهنشینی به دلیل مهاجرت از روستاها و همچنین تن دادن به کارهای درجه سه و چهار سبب شده تا نهتنها چهره شهر و بافت جامعه بلکه ازنظر فردی نیز زندگی بسیاری از هم بپاشد برای مثال فردی که در یک روستا زمانی برای خود گله گوسفندی داشت وزندگی نسبتا مرفهی را تجربه میکرد امروز تن به کارگری و نظافت یک رستوران میدهد و اگر یک هم روستاییاش در این وضعیت او را ببیند چه بلایی بر سر روان این فرد میآید، لذا او مستعد تمام آسیبهای اجتماعی میشود و از او خشونت علیه همسر و فرزندان، بزهکاری، اعتیاد و یا حتی بیماریهایی مانند افسردگی بروز مییابد.
آثار سوء فردی و اجتماعی مهاجرت
این مدرس جامعهشناسی دیگر تأثیر سوء خشکسالی و مهاجرت به شهرها در استان سمنان را در کنار عوامل فردی که بیان شد، مقوله اجتماعی میداند و میگوید: درگذشته طبقات اجتماعی در استان مشخص بود، طبقه متوسط، طبقه تلاشگر ضعیف، طبقه مرفه سنتی و مرفهی که ما نام آن را تازهوارد مینامیم اما امروز طبقه دیگری هم افزودهشده و آن مهاجران هستند که غالباً هم به طبقه ضعیف میپیوندند چراکه اگر پول داشتند خیلی پیشازاینها روستا را رها کرده و به شهر میآمدند درنتیجه چهره تمام جامعه تغییر کرده است و هیچکس نمیتواند بگوید این امر مرا تحت تأثیر قرار نمیدهد.
وی میگوید: برای مثال در شهری ماند شاهرود امکانات درمانی برحسب جمعیت شهرنشینی در حدود ۲۰۰ هزار نفر توزیعشده است بهیکباره در مهرماه که هوا رو به سردی میرود ۳۰ هزار دانشجو و دهها هزار مهاجر به این شهر ورود کنند توزیع امکانات، سوخت، مصرف آب، برق، سرانه تحصیلی، ورزشی، فضای سبز و ... آیا دستخوش تغییر نمیشوند؟ مثلاً اگر در شهر شاهرود به ازای ۱۸۰ هزار نفر ۲۵۰تخت بستری وجود داشته باشد یکشبه که نمیتوان با ازدیاد جمعیت به ۲۲۰ هزار نفر تعداد تختها را به ۲۸۰ عدد افزایش داد، لذا تأثیرات این امر قطعاً سوء خواهد بود.
معصومی معتقد است: دیگر اثر اجتماعی اما بزهکاری و رخ دادن معضلات اجتماعی مانند اعتیاد، خردهفروشی مواد مخدر و دهها مورد دیگر است که واضح هستند. امروز دیگر میتوان کمتر جوان استان سمنان است که با مفاهیمی مانند گل (نوعی ماده مخدر) آشنا نباشد ماده مخدری که مانند نقلونبات در جامعه مشاهده میشود و برای به دست آوردنش در شهرهای استان سمنان نباید خیلی معطل شد.
تصویر تکراری این روزها
این روزها سطح استان سمنان مملو از کودکان کار است و کسانی که از دور و نزدیک آمدهاند تا روزیشان را از کف خیابانها دشت کنند، این روزها خم شدن جوان و نوجوان و پیرمرد و حتی زنان در سطلهای زباله شهرهای استان سمنان تصویری جدید نیست و به قاب عکسی تکراری بدل شده است اما آیا همه این افراد بومی استان سمنان هستند؟
از لباسهایشان معلوم است بسیاریشان از خراسان و سیستان بلوچستان آمدهاند اما بسیاریشان هم ساکن روستاهای شهرستانهای استان هستند که خشکسالی و بیکاری سبب شده تا راه شهرهای دیار قومس را سر بگیرند تعدادشان زیاد است. پدیدهای که تا همین ۱۰ سال پیش مردم استان سمنان به چشم ندیده بودند! گلفروشی کودکان بر سر چهارراهها! موضوعی که اصلاً در استان سمنان که یکی از متمولترین استانهای کشور نیز محسوب میشود دیده نمیشد.
همانطور که مدرس جامعهشناسی دانشگاه میگوید: مهاجرت عوامل متعددی دارد اما بدون شک و تردید خشکسالی مهمترین آن است چراکه به بیکاری منجر میشود و مردم را راهی شهرهای دیگر میکند امروز در جنوب استان سمنان چه شغلی میتوان داشت از یک مثلاً بیارجمند انتظار داریم در روستایی مانند اسب کشان بماند و به شهر نیاید؟ خودمان را مگر جای او گذاشتهایم؟
کمآبی و ایجاد بحران اجتماعی
سید اسماعیل طباطبایی که کتابی را نیز با موضوع مهاجرت نگارش کرده به خبرنگار مهر میگوید: ما برای روستایی که درصدها کیلومتری عمق کویر سمنان زندگی میکند چه کردهایم که امروز از او میخواهیم مهاجرت نکند و همانجا بماند؟ مگر میتواند بدون آب، کشاورزی و دامداری کند؟ با تانکر آبرسانی کردن مگر راحت است؟ وقتی سالها است فریاد میزنیم که در مصرف آب صرفهجویی کنید اما بازهم شاهد هستیم که نمای خانه را با آب شرب میشویند، باید به آن روستایی بیآب و بیکار نیز حق داد چراکه آب شرب موردنیاز او را به نمای خانه و باغچه و خودروهایمان ریختهایم پس امروز هم باید او را بپذیریم و حرفی هم نزنیم. اگر امروز جرائم و خرده بزهکاریها زیاد شده نتیجه اعمال خودمان است نتیجه عدم تفکر درست مسئولان استان سمنان در حفظ منابع آبی و یا تأمین آب از سرمنشأهای دیگر مانند شمال و جنوب کشور است.
وی افزود: بعید میدانم ما راه دیگری جز آوردن آب به استان سمنان داشته باشیم اما ازنظر جامعهشناسی میدانم که اگر آب به داد مردم استان سمنان نرسد تا ۲۵ سال دیگر این استان جای سکونت نیست. امروز بافت مطالبهگر آب در استان سمنان شکلگرفته و آنقدر رشد کرده و دچار ورم شده که کمکم قشر نیازمند آب تمام استان را دربرمیگیرد آنوقت است که هیچ دولتی نمیتواند نیاز این قشر را پاسخ بگوید پس تا بحران اجتماعی در استان فقط ۲۵ سال آنهم خوشبینانه فاصلهداریم لذا باید دست بجنبانیم.
چاره کار انتقال آب است؟
شاید برخی باشند که بگویند همه اینها درست اما چاره کار آوردن آب از دریای خزر و یا دریای عمان به استان سمنان نیست و لذا باید طرحهایی مانند الگوی کشت و نصب کنتورهای هوشمند و ... را در استان سمنان اجرا کرد. کارشناس کشاورزی و آبخیزداری در پاسخ به همین سؤال، میگوید: درست است اما امروز دیگر آبی در چاهها نمانده که بخواهیم کنتوری بر روی آنها نصب کنیم این حرف درست است اما دو دهه پیش ما نیز قبول داریم که سوء مدیریت در درون استان سمنان متأسفانه سبب بروز بحران شده است.
دو دهه پیش اگر مسئولان به فکر اجرای الگوی کشت و آبیاری نوین بودند و همچنین به فکر طرحهای آبخیزداری که به تغذیه سفرههای آبی استان بینجامد امروز شاید بحران خشکسالی اینقدرها نمود پیدا نمیکرد مرتضی عربی میگوید: دو دهه پیش اگر مسئولان استان به فکر اجرای الگوی کشت و آبیاری نوین بودند و همچنین به فکر طرحهای آبخیزداری که به تغذیه سفرههای آبی استان بینجامد امروز شاید بحران خشکسالی اینقدرها نمود پیدا نمیکرد اما سخن ما این است، حالآنکه چنین رویدادهایی رخداده و امروز میزان آب در استان به حد بحرانی کاهشیافته، چاره چیست؟ کدام آب را نوین کنیم در برخی مناطق مانند روستاهای جنوب استان مگر آبی هم مانده که آن را اصلاح الگوی کشت و آبیاری نوین کنیم؟ از سوی دیگر کشاورزان قشر کم مدعایی هستند مطمئن باشید یک شهرنشین هدر دهی آبی که دارد ده برابر یک کشاورز است چراکه کشاورز برای لیتر این آب ارزش قائل میشود اما در شهر آن را بهراحتی هدر میدهند.
وی میافزاید: ما معتقد هستیم تغییر الگوی آبیاری بسیار دیر شده، درست است که دولت ۲۰ هزار هکتار آبیاری نوین در استان سمنان را در دستور کار قرارداد اما باید در نظر داشت که آبیاری نوین اولین بار در دهه ۶۰ و در اوج جنگ به استان سمنان وارد شد چرا همان زمان آن را ادامه ندادند؟ متأسفانه باید نقدی که معمولاً به ما سمنانیها دارند را نیز بپذیریم، اینکه در درون استان ما هم سوء مدیریت در بخش کشاورزی شده متأسفانه امری درست است، اما سخن این است که امروز باید چه کرد؟ قطعاً با این آبی که در استان وجود دارد نمیتوان زیست کرد.
بحرانهای اجتماعی در پی کمبود آب
در قسمت نخست این گزارش به موضوع اجتماعی خشکسالی شامل بزهکاری، مهاجرت، بیکاری و دهها مورد آن پرداختیم، مواردی که مردم استان سمنان تا دو دهه پیش هم با آنها کاملاً غریبه بودند و امروز تکدیگری و اشتغال کودکان برایشان به تصویری آشنا بدل شده است.
بسیاری معتقد هستند که بی آبی منجر به بیکاری و بیکاری منجر به مهاجرت میشود و امروز با گرانیهای سرسامآوری که در شهرهای استان سمنان به دنبال وضعیت حاکم اقتصادی کشور وجود دارد، معمولاً مشکلات دو چندان میشود مهاجرانی که آمدهاند تا کار کنند اما گویا درگیر معضلاتی شدهاند که در روستایشان هرگز وجود نداشت. در بخش دوم گزارش به موضوع اقتصادی خشکسالی و ضرورت تامین آب در استان سمنان میپردازیم.
موضوعاتی مانند تاثیر منابع آبی بر اقتصادی استان، بیکاری و مسائلی از این دست که در آن سعی شده تا به ضرورتهای اجرای طرحهای انتقال آب با رعایت مصالح محیط زیستی پرداخته شود.
ادامه دارد...