به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ایران در جنگ جهانی دوم» نوشته شیدا صابری به تازگی در قالب یکی از عناوین مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
ویژگی اصلی تعریفشده برای مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» نظر، داشتن نگاهی همهجانبه، فرهنگی و انتقادی به رویدادهای تاریخ ایران در عرصه ایرانِ فرهنگی است. به عقیده دستاندرکاران تهیه مجموعه مذکور، خوانش درست تاریخ میتواند موجب تحکیم هویت ملی، دوری از تندرویهای قومیتی و مذهبی و سرانجام احتراز از یکسونگریهای اسلامی-باستانی شود. «شاهاسماعیل صفوی و تغییر مذهب»، «رواداری فرهنگی در عصر مغولان» و «پایان دو قرن سکوت» عناوین دیگر این مجموعه هستند. کتابهای این مجموعه با دبیری بهزاد کریمی چاپ میشوند.
شهریور سال ۱۳۲۰ مقطعی است که ایران وارد جنگ جهانی دوم شد که حدود ۲۱ سال پس از جنگ جهانی اول در اروپا شروع شد و آسیا و آفریقا را هم درگیر کرد. زیرا این مناطق پایگاه منافع قدرتهای درگیر جنگ به شمار رفته و تضاد منافع قدرتها در جنگ و ارزشی که این مناطق بهعنوان منابع ذخیره اروپا داشتند، آنها را در گرداب جنگ فرو کشید. ایران هم به دلیل داشتن مرزهای طولانی با هند، شوروی و ترکیه، در امان نماند و موقعیت استراتژیکش، آن را به حایلی برای محافظت از هند قرار داد؛ یعنی جایی که انگلستان منافع زیادی داشت.
کتاب «ایران در جنگ جهانی دوم» روایت اوضاع کشورمان در سالهای جنگ جهانی دوم، بیطرفی و ناگزیر طرفداری از یکی از طرفهای درگیر و پیامدهای آن است. با اشغال ایران توسط متفقین، بیطرفی معنای خود را از دست داد و شرایطی را به ایران تحمیل کرد که در محور متفقین متحمل فلاکت شد و همهچیزش از غله گرفته تا اسکناس در اختیار اشغالگران قرار گرفت.
رویدادهای مهم ایران و جهان در جنگ جهانی دوم که در قالب یک طرحواره دوصفحهای در این کتاب چاپ شده، از ۹ شهریور ۱۳۱۸ یعنی ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان شروع شده و در ۲۷ آذر ۱۳۲۵ همزمان با ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶ که تسلط ارتش بر مهاباد و بازداشت سران حکومت خودمختار کردستان است، به پایان میرسد.
این کتاب ۴ فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارتاند از: جنگ رؤیای جنگ میسازد، ایران: حلقه دفاع و راه امن، «مرده باد پادشاه صیفیکار بادمجانفروش!» و «وز پی نان، نالههای خلق بیحکمت نبود».
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
پس از استعفای رضاشاه و قرائت استعفانامه، مجلس صحنه نطقهای نمایندگانی شد که پس از شهریور ۱۳۲۰ زبان باز کرده بودند چه آنها که همواره منتقدش بودند اما زبانشان بسته شده بود و چه آنها که در دوره رضاشاه مدح او را میگفتند و برایش یقه میدراندند. حالا اما با گفتن «الخیر ما وقع» به انتقاد از دوره او میپرداختند، از جمله یعقوب انوار که گفت: «روزنامههای ما نباید مثل مرغِ منقارچیده در قفس آهنین باشند، تا کی ملت ایران باید صدا نداشته باشد که بگوید ظلم خانه مرا خراب کرده است؟» پس از یعقوب انوار، علی دشتی نطق کوتاهی کرد که در روزهای بعد موضوع اصلی حملات رادیو بیبیسی به شاه مستعفی شد. دشتی پس از ذکر مقدمهای درباره استبداد و حکومت مطلقه بیستساله از دولت خواست که بدون نظر مجلس به رضاشاه اجازه خروج از کشور ندهد. دشتی گفت:«مردم عجالتا میخواستند که این قسمت بهطور صحیح معلوم شود که حقوق افراد و دولت بهطور صحیح حفظ شده باشد. خلاصه وکلا میل دارند بفهمند تعدی و اجحافی به مالیه مملکت نشده است.» او حتی فروغی را مناسب زمامداری ندانست و به خاطر غصب املاک مردم یا نقض «حق غیرقابل انکار مالکیت خصوصی»، رضاشاه را تقبیح کرد و درباره جواهرات سلطنتی، اموال منقول و موجودیهای رضاشاه در بانکهای خارجی و حساب ذخیره کشور بهتفصیل بحث کرد و تقاضای رسیدگی داشت و اینکه «صد یا دویست نفر بروند آنجا و جواهرات را ببینند فایده ندارد، بلکه باید یک هیئتِ طرف اعتماد مجلس معین شود که آنها را تطبیق کند با ثبت آنها.» دشتی به محمدرضا پهلوی هم هشدار داد که اگر میخواهد تاجوتختش برقرار بماند نباید در مسائل حکومتی دخالت کند.
این کتاب با ۱۵۲ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر شده است.