به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، مایک پمپئو، امسال راجع به فساد عظیم در ایران چند بار سخنرانی کرد، از مقاله ۲۰۱۳ رویترز و سه نویسندهاش؛ استیو استکلو (Steve Stecklow)، بابک دهقان پیشه و یگانه تربتی به عنوان مرجع سخنان خود نام نبرد.
در عوض او این موضوع را طوری بیان کرد که گویا یک موضوع تخصصی است که تنها یک مقام عالی رتبه مثل او در مقام افشای آن است. پمپئو به حضاری که در جولای ۲۰۱۸ در بنیاد و کتابخانه ریاست جمهوری رونالد ریگان(Ronald Reagan Presidential Foundation and Library)، در سیمی ولی کالیفرنیا(Simi Valley, California) گرد هم آمده بودند گفت، «افراد زیادی از این موضوع مطلع نیستند»، «اما آیت الله خامنه ای، یک صندوق شخصی و پوششی که هیچ نظارتی بر روی آن وجود ندارد، به نام "ستاد" دارد که معادل ۹۵ میلیارد دلار ارزش دارد.» پمپئو در ادامه گفت که ثروت [آیت الله] خامنه ای در ستاد معاف از مالیات است و از راه های غیر مشروع کسب شده و به عنوان بودجه ذخیره ای برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده می شود.
اما مقایسه بین مقاله ۵ سال پیش رویترز و سخنرانی پومپئو که توسط هیئت تحریریه وال استریت ژورنال به عنوان «بیان حقیت» مورد تمجید قرار گرفت، نوعی همزیستی را نشان می دهد که می تواند حرکت تابستان گذشته رئیس جمهور دونالد ترامپ را روشن کند و همه تحریم هایی که به موجب توافق تاریخی هسته ای دولت اوباما با ایران تعلیق شده بود دوباره اعمال شود.
در داستان زندگی «مصیبت بار» پیرزن سالخورده در اروپا، رد و نشان مقاله رویترز در سخنرانی پومپئو به وضوح دیده می شد. پمپئو گفت «آیت الله [خامنه ای] خزانه خود را با بلعیدن هرچه می خواهد پر می کند.» «در سال ۲۰۱۳، عوامل ستاد، یک زن ۸۲ ساله بهائی را از آپارتمان خود بیرون کردند و پس از یک دوره طولانی آزار و اذیت، اموالش را مصادره کردند. تصرف زمینهای اقلیت های مذهبی و رقبای سیاسی فقط یکی از کارهای آن هایی است که در همه چیز از املاک و مستغلات گرفته تا مخابرات و پرورش شترمرغ سهم دارند.»
زن ۸۲ ساله بهائی که در اروپا زندگی می کند، پری وحدت حق نام دارد، زنی که رویترز در ابتدای مقاله تحقیقی مفصل خود، نام او را میآورد. مقاله رویترز این گونه آغاز می شود: «خانم ایرانی ۸۲ ساله ای، یک چمدان قدیمی دارد که آن را همیشه کنار تختش نگه می دارد. درون آن چمدان چیزی نیست جر مدارکی که زندگی اش را زیر و رو کردهاند. او گاهی این اوراق را از چمدان در میآورد و با دقت به نوشته های ریزشان خیره می شود.»
در حالی که پمپئو از جنبههای انسانی داستان رویترز استفاده میکند، اما سخنرانی او از برخی موارد که خبرنگاران و هیئت تحریریه رویترز به عنوان نمای کلی فساد بیان می کنند، فاصله میگیرد. مثلاً پمپئو از ستاد به عنوان صندوق پوششی شخصی [آیت الله] خامنه ای یاد می کند، که معتقد است نشان دهنده فساد بخشی از رهبران ایران است. اما تیم رویترز دقت داشتند که اعلام کنند هیچ مدرکی مبنی بر استفاده شخصی [آیت الله] خامنه ای از این دارایی ها نیست و «در عوض هلدینگ های ستاد پشتیبان قدرت او در ایران است».
تیم رویترز فرض میکند که حرص و طمع [آیت الله] خامنه ای برای پول نیست، بلکه برای قدرت است، اما رویترز موارد مرتبطتری را که همزمان با انتشار گزارششان اتفاق افتاده بود را نادیده گرفتند. اوایل همان سال، ایالات متحده آمریکا طمع بلند مدت خود را برای قدرت گرفتن در این کشور خارجی را تایید کرد.
سازمان جاسوسی آمریکا سرانجام پذیرفت
در آگوست ۲۰۱۳ -سه ماه قبل از انتشار مقاله رویترز- سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در نهایت نقش خود در کودتای ۱۹۵۳ ایران را پذیرفت. در گزارش آرشیو امنیت ملی آمریکا نوشته شده است: «در شصتمین سالگرد سرنگونی محمد مصدق نخست وزیر ایران، آرشیو امنیت ملی امروز، اسناد اخیر سیاسی طبقه بندی نشده سازمان سیا درباره نقش آمریکا در این عملکرد جنجالی را منتشر میکند. مشارکت آمریکایی ها و بریتانیایی ها در سرنگونی مصدق مدتها یک دانش عمومی بود، اما اسنادی که امروز منتشر شده، شامل اولین تایید رسمی سازمان سیا است که این سازمان به برنامه ریزی و اجرای این کودتا کمک کرده است.»
مقاله ی رویترز، در ابتدا، به دو دوره مربوط به مصادره اموال در ایران اشاره می کند. این مقاله می گوید: «چگونگی به دست آوردن این اموال توسط ستاد، همچنین نشانگر این است که رژیم سلطنتی مخلوع چطور بیشتر ثروت خود را به دست آورد- با مصادره املاک و مستغلات.» اما این جمله تنها به عنوان یک سلب مسئولیت عمل می کند، زیرا تیم رویترز هیچ تلاشی برای ادغام این تاریخ و اذیت و آزار مردمی مثل پری وحدت حق که پیش برنده احساسی داستان است، نمی کند.
شخصیت مشکوک
برای هر کسی که با تاریخ مصادره اموال در ایران آشناست، این بیوه تبعیدی یک شخصیت مشکوک است. او در این مقاله ادعا میکند که سه واحد آپارتمان را در یک ساختمان چند طبقه در تهران از دست داده است، «[خانه هایی که] با خون خود و همسرش ساخته شده است». او همچنین می گوید شوهر در گذشتهاش، حسین برای آنکه در شرکت گازی که برای کمک به بهائیان بیکار تاسیس شده بوده است کار میکرده در سال ۱۹۸۱ زندانی و در نهایت سک سال پس از آن اعدام شده است.
آنچه گزاره فوق متبادر میکند آن است که همسر خانم وحدت حق به عنوان بخشی از آزار و اذیت های گسترده علیه بهائیان کشته شده است.
چیزی که خبرنگاران و هیئت تحریریه رویترز به آن اشاره نکردند این است که حسین در رژیم آخرین شاه ایران، محمد رضا شاه پهلوی، از نظامیان درجه دار بوده است.
نام شاه چنان با دخالت های انگلیس و امریکا در ایران گره خورده است که نقش او در تنظیم یک سیاست خارجی طرفدار غرب، در جمله اول مدخل مربوط به او در دانشنامه بریتانیکا ذکر شده است. اما مقاله رویترز تنها در پایان مطلب به این موضوع اشاره کرده است. زمانی علاقه شدید شاه به مصادره اموال و فسادش آشکار می شود که خواننده در قسمت سوم این مقاله سه بخشی است. تا آن زمان وحدت حق سالخورده در داستان آمده و رفته است. تا آن زمان او خود را به عنوان یک قربانی بی قید و شرط در ذهن خواننده جا کرده است، گرچه باید سوالاتی واضح برای هرکسی که کمی با تاریخ کشور آشناست پیش بیاید.
برای مثال، چگونه او و همسرش به این اموال چشمگیر در مرکز پایتخت ایران دست یافتند؟ در رژیم پهلوی، به اکثر پرسنل نظامی یک آپارتمان داده میشد، نه سه تا. در این مقاله، وحدت حق می گوید که او و همسرش اموالشان را خودشان به دست آورده اند، لذا احتمالا آن ها را به ارث نبردهاند. آیا شوهرش، حسین، برای رژیم مورد حمایت آمریکا اهمیت ویژه ای داشت؟ رژیمی که معروف به بذل و بخشش های سخاوتمندانه برای وفادارنش است.
چنین سوال هایی نه تنها در مورد موضوع این مقاله، بلکه در مورد سایر موضوعاتی که می خواهند «کارهای خلاف» رهبر ایران را نشان بدهند وجود دارد. منابع متعددی با عنوان «کارشناسان» و وکلای حقوق بشر وجود دارند. آنها همه ایرانیانی هستند که در خارج از کشور زندگی می کنند و بسیاری از آن ها سوابق بحث برانگیزی دارند که به آنها اشاره نشده است. موضوعات مشابهی راجع به افرادی که به عنوان محققان و سیاستمداران قابل احترام معرفی شدهاند وجود دارد.
مقاله به داستان یک خانواده بهایی مورد آزار قرار گرفته دیگر هم اشاره می کند، بدون اشاره به این که به طور کلی چطور چنین افرادی در طول انقلاب سفید ۱۹۶۳ شاه، اموال خود را از دست دادند. انقلابی که هدف آن تضعیف آن دسته از افرادی بود که از سیستم سنتی حمایت میکردند و عمدتاً نخبگان صاحب زمین بودند.
یک از مشکلات آشکار مقاله آن است که سه خبرنگار رویترز از صحنه این داستان فاصله است. آنها در نیویورک، لندن و دبی مستقر هستند و روش های جمع آوری اطلاعات خود را در مورد ایران فاش نمی کنند، کشوری که خبرنگاران خارجی محدودی را پذیرفته است. تا کنون، یگانه تربتی، خبرنگاری که احتمالا بخش اول، یعنی بخش انسانی داستان را نوشته است، به اکانت فیسبوکش پاسخ نداده است. او همچنین به ایمیل هم پاسخ نداده است. تربتی که اکنون در واشنگتن مستقر است در سال ۲۰۱۳ در دبی زندگی میکرد.
داستانی با تاثیرات زیاد
مقاله رویترز در سالهای پس از انتشار در نقل قولهای کتابها مورد استفاده بود. همان طور که سوزان مالونی (Suzanne Maloney) در کتاب سال ۲۰۱۵ خود به نام «اقتصاد سیاسی ایران از انقلاب» (Iran’s Political Economy since the Revolution) به آن ارجاع داده است، میثاق پارسا هم در کتاب «دموکراسی در ایران: چرا شکست خورد و چگونه میتوانست پیروز شود» (Democracy in Iran: Why It Failed and How It Might Succeed) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد به مقاله رویترز ارجاع داده است.
۴ سخنرانی امسال پمپئو متکی به گزارش رویترز بود. دو کتاب منتشر شده در سال ۲۰۱۸، به مقاله رویترز وزن قابل توجهی دادهاند: «به چالش کشیدن حکومت دینی: درسهای باستانی برای سیاست جهانی» (Challenging Theocracy: Ancient Lessons for Global Politics) نوشته دیوید تاباچنیک (David Tabachnick)، توویو کویوکوسکی(Toivo Koivukoski)، و هرمینو مرلس تشرا (Herminio Meireles Teixeira)؛ و کتاب از «دست دادن مشروعیت: پایان سایه کاریزماتیک خمینی و امنیت منطقهای» (Losing Legitimacy: The End of Khomeini’s Charismatic Shadow and Regional Security) نوشته کلیفتون شریل(Clifton W. Sherrill).
با اعمال تحریمهای آمریکا علیه ستاد، نام این گروه ۵ سال است که در واشنگتن بر سر زبانها است. در ژوئن سال ۲۰۱۳، وزارت خزانه داری ایالات متحده، بیانیهای را درباره ستاد و شرکت های وابسته به آن همراه با فهرستی بلند از اموال تحت مدیریت ستاد را منتشر کرد که مصداق تحریم های سازمان ملل متحد در رابطه با معاملات تجاری با ایران عنوان شدند، تا ابزاری برای دلسرد کردن ایران از غنی سازی اورانیوم با درجه سلاح هستهای باشد.
شش ماه بعد، در ماه نوامبر، رویترز بسته گسترده تحقیقاتی سه بخشی خود را منتشر کرد که اکنون در صدر جستجوهای گوگل برای "ستاد" است.
در واقع این گزارش، اولین کار مهم روزنامه نگاری بر اساس بیانیهی وزارت خزانه داری آمریکا بود. اما در یک جمله، به نظر می رسد خبرنگاران و هیئت تحریریه رویترز تلاش کردهاند تا داستان خود را فراتر از تسلیم کردن به دولت آمریکا، به موقعیتی که اکنون در شرایط جستجوی گوگل دارد برسانند.
طبق این مقاله «واشنگتن به اهمیت ستاد اذعان کرده است». منظور رویترز از «اذعان کرده است» چیست؟ بر اساس آنچه در روزنامهنگاری مورد توافق است، که خبرنگاران رویترز قطعا می دانند، اذعان کردن نشانگر یک تایید بی میل است، چیزی که یک منبع ترجیح میدهد فاش نکند. با این حال، پنج ماه پیش از آن، وزارت خزانه داری توجهها را به سوی ستاد فراخوانده بود، به عنوان شبکه ای گسترده از شرکت های تابعه که دارایی های رهبر ایران را پنهان می کنند.
برای تندروهای ضد ایران، بیانیه وزارت خارجه آمریکا، خوراک رسانهای مهمی است. اما یک نمایش انسانی برای به حرکت درآوردن مخاطب علیه رژیم فعلی را کم داشت. در آن زمان مقاله رویترز، با همه کاستی هایش، این جای خالی را پر کرد.
*نویسنده: ایوان کسیچ، منبع: ConsortiumNews