مجله مهر - احمد دستاران: طرح افرایش سن ازدواج یا اصلاح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی به اتفاق آرا در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس رد شد. پیش از این ازدواج دختران زیر ۱۳ و پسران زیر ۱۵ به دو شرط رضایت ولی و مجوز دادگاه مشروط بود. طرح فوق قصد داشت تا علاوه بر ممنوع کردن کلیهٔ ازدواجهای در این رنج سنی، ازدواج دختران ۱۳ تا ۱۶ و پسران ۱۵ تا ۱۸ سال را به همان دو قید مشروط کند. یعنی درصد قابل توجهی از سالمترین، گرمترین، کم طلاقترین و فرزندآورترین ازدواجها مشروط به اجازه پزشکی قانونی میشوند. شرطی که طبق گواه مسئولان قضایی عملاً با ممنوعیت کامل همراه است، چرا که دادگاهها ظرفیت پرداختن به این حجم از پروندههای اضافی در یک سال را ندارند.
آنی از رد شدن همراه با دلایل محکم علمی و دینی نگذشته بود که صف موافقان طرح به آرایش جنگی درآمد و بیدرنگ شجاعانه با اسلحهٔ توهین و دروغ و برچسب زنی به مخالفان یورش برد. از طیبه سیاوشی و پروانه سلحشوری نماینده و جمعیت امام علی تا BBC و عباس میلانی و رادیو فردا و مانا نیستانی...
رسانه با متعصبانهترین برچسبها نسلکشی را تئوریزه میکند
دو نکته زیاده میکنم و یک توضیح؛ این همصدایی براندازِ خارجنشینی که علناً از سعودی و آمریکا و انگلیس مواجب میگیرد، با برخی داخلیها مشکوک نیست؟ قطعاً رسانهای مثل رادیوفردا که آشکارا از دشمن درجه یک ملت ایران تغذیه مالی و فکری میشود، نگران آسیبهای اجتماعی درون کشور ما نیست، پس چرا اینطور حساس و باانگیزه به این موضوع پرداختهاست؟
اینهمه اصرار متعصبانه برای چیست؟ اگر واقعاً حسن نیت دارند؛ چرا به جای ارائه دلیلهای منطقی و برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و میزگردهای مباحثه در مراکز تخصصی و دانشگاهها، به ملتهب کردن فضا و بیاخلاقی میپردازند؟ چرا روی طرح شفافیت آرای مجلس که الزامش اظهر من الشمس است تا این اندازه اصرار نکردند؟ چرا روی طرح حمایت از گزارشکننده تخلف که همین چند روز پیش، با رخ دادن قضیه نماینده سراوان، درازهی، و به دلیل نبودن این قانون، کشور تا مرز بحران پیش رفت؛ تا این اندازه پافشاری نمیکنند؟
از همه بالا بگذریم و برسیم به یکی از دلایلی که موافقان طرح مذکور به بهانه مقابله با کودک آزاری (که مشخصاً احدالناسی یافت نمیشود که در سلامت عقل و قلب باشد و با این فاجعه انسانی موافقت کند) در موافقت با آن مطرح میکنند: جلوگیری از بارداری کودکان (این جمعیت بدون هیچ دلیل موجه علمی و فقط بنا بر شنیدههایشان، که آنهم ناقص و همراه با کج فهمی است و هر فرد زیر ۱۸ سال را کودک میداند!)همین حالا هم قوانین مراقبتی برای ازدواج و بارداری سنین پایین وجود دارد، پس اگر ادعای وجود بحران بارداری کودکان در کشور را همانطور که موافقان طرح دوست دارند، بدون دریافت هیچ سند و آمار رسمی بپذیریم، باز هم به حکم عقل راه جلوگیری از آن وضع کردن یک قانون محدود کننده دیگر نیست.
ادعای وجود بحران بارداری کودکان در کشور را بدون هیچ سند و آمار رسمی بپذیریم اما نکته اینجاست همانطور که بالاتر نوشتم؛ همین حالا هم قوانین مراقبتی برای ازدواج و بارداری سنین پایین وجود دارد، پس اگر ادعای وجود بحران بارداری کودکان در کشور را همانطور که موافقان طرح دوست دارند، بدون دریافت هیچ سند و آمار رسمی بپذیریم، باز هم به حکم عقل راه جلوگیری از آن وضع کردن یک قانون محدود کننده دیگر نیست. زمانی که قانون اولی نتوانست از رخداد عملی غیرقانونی جلوگیری کند، قانون دومی چهطور میتواند؟ چرا قدرت تعقل موافقان به اینکه احتمالاً مریضهای جنسی و کودکآزاران به قانون دوم هم مطابق با نحوه رفتارشان نسبت به قانون اول، بیاعتنا هستند و احتمالاً راه حل نه سختتر کردن قانون بلکه وضع قوانین محکمتر حمایتی و نظارتی است نمیرسد!؟
به این آمار توجه کنید: بر اساس آمار وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده آمریکا، در سال ۲۰۱۶؛ از هر ۱۰۰۰ دختر نوجوان و جوان ۱۵ تا ۱۹ ساله آمریکایی، ۲۰ نفر آنها باردار میشوند (۲ درصد). ۸۹ درصدشان هم خارج از قانون و خارج از ازدواج بودهاند! یعنی بیتوجهی ۸۹٪ از آنها به قانون. [۱]
همینطور بر اساس آمار سازمان مردم نهاد بینالمللی DSW: در سال ۲۰۱۴؛ ۰٫۸۹ درصد نوجوانان در آلمان ۱۵ تا ۱۹ ساله باردار شدهاند .در سال ۲۰۱۴؛ ۲٫۵ درصد نوجوانان در انگلیس ۱۵ تا ۱۹ ساله باردار شدهاند. در سال ۲۰۱۴؛ ۱٫۳ درصد نوجوانان در فرانسه ۱۵ تا ۱۹ ساله باردار شدهاند. [۲]
افزایش سن ازدواج هزار ضرر دارد و هیچ سودی…
پس بالا بردن محدوده قانونی سنی ازدواج نه تنها به نوجوان و جوانی که شرایط ازدواج را داراست ظلم میکند، بلکه به تنهایی برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی نیز اصولاً سودمند نیست. همهٔ اینها را باید در کنار آنکه ما هماکنون قانون کاملی برای مراقبت از ازدواجها و بارداریهای دختر زیر ۱۳ سال دارا هستیم سنجید.
مشخص است که در خیلی از موارد (مخصوصاً در برخی مناطق جغرافیایی) افراد در سنین پایینتر به بلوغ جسمی میرسند. حال اگر استعدادهای خود فرد و نوع تربیتش نیز به نحوی باشد که او به انواع دیگر بلوغ هم رسیده باشد؛ چرا باید با قانونی پرضرر و بی منفعت جلوی زندگی کردنش را گرفت؟
موافقان از آسیبهای ازدواج برای زیر ۱۳ سال حرف میزنند اما از آنکه این قانون عملاً زیر ۱۸ سالهها را نیز محروم میکند غافلند، یا حداقل خود را مغفول نشان میدهند.
چرا جوانان را تحقیر میکنیم؟
راستی چرا با جوانها لج هستیم؟ چرا وحشیانه به جان انگیزه و توان جوان در کشور افتادهایم. در ورطه سیاسی یا اجرایی به جوان بی اعتمادیم. عملاً میخواهیم نسل سوم انقلاب را به پادویی برای نسل اول و دوم عادت بدهیم. جسارتاً چیزی شبیه عمله که سقف کوتاه، بالا رفتنش را مُحال میکند را از یک جوان متوقعیم. یک منفعل فکری، یک اخته سیاسی-اسلامی، یک کارگر بدون اختیار ذهنی. ما ۳۳ میلیون جوان داریم که اسیر پیرکاری جاری در کشور هستند. این آفت که تاکنون در موضوعات سیاسی و در مقام گرفتنهای اجرایی بوده، حالا دارد به عرصههای اجتماعی نیز کشیده میشود. چرا با خود فکر نمیکنیم که با برچسب کودک زدن به نسل جوان و نوجوان، جز تحقیر کردن آنها و جز آنکه باعث خفگی و انزوایشان میشویم، آوردهٔ دیگری برای کشور ایجاد نمیکنیم؟
منبع:
[۱]: www.hhs.gov
[۲]: www.t-online.de