به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره عبید زاکانی با عنوان «زمانه و زمینه عبید زاکانی» با حضور حجتالله صیدی مدیرعامل بانک صادرات، جواد مجابی، ناصر تکمیل همایون، مهدی فیروزان و علیاصغر محمدخانی در مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع برگزار شد.
در ابتدای این نشست، جواد مجابی، نویسنده و طنزپرداز گفت: بحث مفصلی درباره طنز ادبی ایران، در کتاب «تاریخ طنز ادبی ایران» که بنده درباره طنز نوشتهام مطرح شده است اما خلاصهای از این قضایا این است که در طنز ادبی ایران نخستین کسی که از او شوخی بهجای مانده است، کوروش کبیر است. شوخی که ۲۵۰۰ سال از عمرش میگذرد و هنوز جالب است. آنچه که از شوخیها در دوره هخامنشی و بعداً در دوره ساسانی سراغ داریم و در کتب نقل شده، دو عنصر جالب دارد. یکی اینکه بیشتر این شوخیها خردورزانه است؛ همانطور که شعر و ادبیات ما خردورزانه بوده و دوم اینکه معتدل و کمتر تخریبی است.
شوخیهای هخامنشیان و ساسانیان خردورزانه است
وی افزود: به دلیل اینکه طنز ما در یک امپراتوری شکل گرفته بود، طبیعتاً شکل شهرنشینی و خردورزی در آن بیشتر بود اما در قبایل اعراب، طنز بیشتر حالت هجو داشت. وقتی اعراب به ایران آمدند و فرهنگ ما در یک امتزاج با فرهنگ اعراب قرار گرفت، این نوع شوخیها و هجویهها، به ادبیات ما وارد شد و بعد از دو سه قرن، ترکیبی از طنز عصر ساسانی و طنز قبیلهای اعراب شکل گرفت، که نخستین نشانههای آن را در دیوان شاعرانی چون رودکی میبینیم و در انوری به اوج میرسد. از قرن سوم تا ششم بیشتر هجو داریم و از قرن ششم اتفاقی میافتد. در این قرن، سنایی که پایهگذار غزل عاشقانه و عارفانه است و عرفان را از نثر به نظم میآورد هجو و هزلی که در آغاز به آن میپرداخته، رشد میدهد و به هزل تعلیمی میکشاند. بنابراین پایهگذار طنز، به آن معنایی که امروز میشناسیم و در آن موقع هزل تعلیمی نامیده میشده سنایی است. در واقع سنایی در قرن ششم گسترهای از طنز در «حدیقهالحقیقه» به وجود میآورد، که تقریباً تا به حال هیچ هنرمند دیگر ایرانی، نتوانسته به این وسعت به طنز نگاه کند.
سراینده مجموعه «به نسیم صبح فردا» ادامه داد: البته در دورههای بعد، افرادی چون عبید و دهخدا سعی کردند بخشهایی از آن را تعمق ببخشند، ولی اصلاً آن گستره و وسعتی که کار سنایی دارد، در هیچ هنرمند دیگری دیده نشده است. عطار و مولوی در زمینهی طنز اجتماعی نیز فعالیت کردند و آثاری را به جای گذاشتند. اتفاقی که بعد از مولوی میافتد، این است که سعدی، دوباره طنز را از شعر به نثر میآورد و گلستان سعدی اثر طنزآمیزی است که از آثار درجه یک ما محسوب میشود؛ ولی به دلیل فصاحت ادبی سعدی، این طنز آنطور که باید، بین مردم نرفته و در بین خواص محصور مانده است.
این محقق گفت: به هرحال طنز از قرن ششم و با سعدی شروع میشود و عبید شاگرد سعدی است. خودش در جاهایی اعتراف میکند که از او بسیار آموختم. بنابراین اگر سعدی نبود که طنز را از شعر به نثر بیاورد، پیدا شدن عبید کمی دشوار بود. اگرچه عبید علاوه بر اینکه کاملاً به ادبیات ایران آشنا است و یک نثرنویس فوقالعاده است که میتواند هم تراز سعدی باشد. به دلیل اینکه نسب او به اعراب میرسد، به ادبیات عرب هم آگاه بوده است. بنابراین صراحت و سادگی نفوذ کلام را از آنها گرفته است. در واقع یکی از دلایل موفقیت عبید این است که سعی کرده در عین حالی که از میراث ادبی ایران استفاده میکند، از نوع بیان لطیفههای عربی هم استفاده کند، بنابراین میراث ایرانی و میراث عربی باعث رونق کار عبید شده است.
عبید فقط یک شاعر طنزپرداز نیست بلکه خردورز است
مجابی گفت: به گمان من عبید فقط یک شاعر طنزپرداز نیست. دقیقا مثل سنایی یک حکیم، فیلسوف و انسان متفکر و خردورزی است، که به وضعیت اجتماعی عصر خود اشراف دارد، مشکلات طبقات مختلف را میشناسد و موانع رشد تفکر در جامعه خودش را تشخیص میدهد. البته عبید دو نوع کار دارد. یک نوع کار در «رساله دلگشا» دارد؛ که بخش اعظم آن لطیفههایی است که از قبل گفته و نوشته شده بود و عبید آنها را ویراستاری ادبی کرده و به بهترین و خلاصهترین شکل، بیان کرده است. اما آنچه در عبید بسیار اهمیت دارد، «اخلاقالاشراف» است که یک رساله فلسفی طنزآمیز است و با یک نگاه ناقدانه، به چندوچون جامعه عصر خود میپردازد. عبید در «اخلاق الاشراف» توانسته، هم به نقد اخلاقیات عصر خویش بپردازد، هم در عین حال الگوهایی از روش و منش آدمهای متفکر، که به آینده نگاه دارند، مطرح کند؛ که این بسیار اهمیت دارد.
بهترین شوخیهای ادبیات را مردم ساختهاند نه ادبا
این طنزپرداز ادامه داد: اگر طنز ادبی ایران را به مثابه یک انگشتری فرض کنیم، نگین این انگشتر عبید زاکانی است. این طرف حلقه، نیمدایرهای است که قبل از عبید قرار دارند و امثال کسانی چون سنایی، سوزنی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ هستند. طرف دیگر نیمدایرهای است که بعد از عبید قرار دارند و کسانی چون جامی، یغما، ایرج، دهخدا، هدایت و... هستند. بنابراین عبید نگین اصلی تفکر طنزآمیز ایران است. شوخی در ایران در طول زمان سه شاخه اصلی دارد. طنز، نقد خردورزانه و تردیدبرانگیزی نسبت به موقعیت اجتماعی و انسانی بشر است. طنز موقعیت بشری را محک میزند که این بنیادهای یک جامعه را متزلزل و جابهجا میکند. طنزپرداز هم یک منتقد اجتماعی، ولی نه به صورت جدی، بلکه با لحن شوخی است.
وی در پایان گفت: طنزپرداز سعی میکند مثل یک متفکر به حقیقت جهان برسد؛ ولی هیچ چیز را حقیقت نمیپندارد. بنابراین یک انقلاب مداوم ذهنی، در ذهن یک طنزپرداز وجود دارد. همانطور که فرهنگ و زبان را مردم میسازند شوخی را هم مردم میسازند، مردم صاحب اصلی زبان، فرهنگ، شوخی، جدی و فکر یک عصر هستند. روشنفکران میتوانند آنها را متبلور کنند و شکل هنری، ادبی یا عاریه به آن بدهند. در واقع تمام شوخیهایی که در کار سنایی، عطار، مولوی، عبید و دیگران هست، شوخیهایی است که، قبلا مردم ساخته بودند، در جامعه صیقلخورده و به جایی رسید که نظر هنرمند را جلب کرده است. بنابراین بهترین شوخیهایی که در ادبیات فارسی داریم، شوخیهایی است که مردم ساختهاند نه شوخیهایی که ادبا ساختهاند.
عبید از ریاکاریهای زمان گفته و نترسیده!
ناصر تکمیلهمایون سخنران بعدی این نشست نیز گفت: عباس اقبال بر کلیات عبید زاکانی مقدمه نوشته است. کاری که عباس اقبال کرده بسیار جالب است. اگر کسی میخواهد عبیدپژوهی انجام دهد، مقدمه عباس اقبال بسیار دقیق و کارآمد است. در آنجا شرح احوال زندگی، ریشه تاریخی و شرح نوشتههای عبید را حسابی شکافته و به آن پرداخته است. در تاریخ ایران بعد از اسلام انواع حکومتها بهوجود آمدند. دوره عبید، دوره حکومتهای ملوکالطوایفی است. یعنی ریزه حکومتهایی که در منطقههای مختلف پیدا میشود. عبید اهل قزوین است و در این شکی نیست اما به کرمان، شیراز و بغداد هم سفرهایی داشته و در آنجا هم زندگی کرده است.
این پژوهشگر در ادامه گفت: مطالعه آثار ادبی نشان میدهد که رگههای غیردینی در عبید وجود دارد و یک الحاد ملموس و زیبایی دارد. همچنین وقتی برخی آثار عبید مثل موش و گربه را میخوانیم، انگار یک اینهمانی بین زمان عبید و زمان ما وجود دارد. عبید بسیاری از مسائل مثل ریاکاریهایی که در آن دوره بوده، را گفته و از بیان آن نترسیده است. در آثارش پر از بیان ریاکاریها، دروغگویی، ستم حاکمان به مردم، پولدوستی، مقامپرستی و مسلماننمایی است که نشان میدهد، این مسائل در زمان عبید رواج داشته است. البته جامعه ما یک جامعه بسیار ضربهپذیر است بنابراین باید عبیدها، با همان نقادی که عبید دارد، در آن پیدا شود.
توسعه تنها راه نجات ایران است
مهدی فیروزان مدیرعامل شهر کتاب هم در این نشست، با اشاره به آشنایی و همکاری خود با صیدی ، در سروش کودک و نوجوان در آغاز چاپ این مجله گفت: توسعه، تنها راه نجات ایران است. توسعه زمانی اتفاق میافتد، که افزایش در کیفیت زندگی اتفاق بیفتد، نه در ارقام. کیفیت زندگی یعنی قدرت توانمندی ما برای رشد در اعداد، حفظ کردن آن رشد و پرداختن به کیفیت که رضایت و خوشبختی هم از جنس کیفیت و توسعه است. تجربه نشان میدهد که توسعه در حوزه اقتصاد، ناگزیر است توسعه در حوزه فرهنگ را به عنوان زیرساخت بداند. اگر توسعه فرهنگی اتفاق نیفتد، همه نهادها و بنگاههای فرهنگی کشور هم رشد کنند، قدرت نگهداری رشد را نداریم. امروز هر کدام از کشورهای همسایه را که در عدد رشد کردهاند، بررسی کنید، به دلیل اینکه به توسعه دست نیافتهاند، به محض تغییر در قیمت نفت، همه آنچه به دست آوردهاند، از دست میدهند اما ایران سالهاست در محرومیت اقتصادی به سر میبرد، ولی هنوز دست از کیفیت زندگیاش برنداشته، که این همان توسعه فرهنگی است. در میان نهادهای اقتصادی ما، آنانی که به کیفیت زندگی میپردازند همانهایی هستند که به توسعه فرهنگی، به عنوان زیرساخت رهاییبخش توسعه ایران اعتقاد دارند.
در بخش بعدی، علیاصغر محمدخانی نیز به اهمیت و چرایی به عبید زاکانی پرداخت و گفت: مرکز فرهنگی شهر کتاب پس از برگزاری درسگفتارهایی درباره مولوی، فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی، خاقانی، عطار، ناصرخسرو، بیهقی، خواجوی کرمانی و سنایی، از روز چهارشنبه ۱۲ دیماه سالجاری درسگفتارهایی را درباره عبید زاکانی برگزار میکند. موضوعاتی که در یک سال آینده، در درسگفتارهایی درباره عبید مطرح خواهند شد، درباره موقعیت عبیدپژوهی در ایران است. با بررسی آمار موسسه خانه کتاب، تاکنون ۱۵۸ اثر و در حدود ۵۱۸ هزار نسخه چاپ و منتشر شده است. ۶۷ اثر به بازنویسی و بازخوانی داستانها و حکایات عبید اختصاص دارد، که موش و گربه با بازنویسی ۳۹ بار و حدود ۱۲۰ هزار نسخه، بیش از همه، چاپ شده است. علاوه بر آثار خود عبید، ۲۰ اثر داریم که هرکدام کوتاه به آثار عبید پرداختهاند، اما متاسفانه آثار عمیق راجع به تحلیل آثار عبید نداریم.
معاون فرهنگی شهر کتاب ادامه داد: عبید زاکانی یکی از گویندگان توانای ایران در قرن هشتم و بزرگترین طنزنویس و منتقد اجتماعی، سیاسی در تاریخ ادب فارسی است. از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست. عبید مقدمات علوم را در قزوین فراگرفت و بعد به شیراز و بغداد رفت و در سال ۷۷۲ قمری درگذشت. آثاری به نظم و نثر نوشت که شامل قصاید، غزلیات، ترکیببند، ترجیعبند، مثنوی، مقطعات و رباعیات است و آثار طنز او اخلاقالاشراف، رساله دلگشا، ریشنامه، رساله صد پند، رساله تعریفات، مکتوبات قلندران و... است که تاثیر فراوانی بر طنز فارسی گذاشته است.
عبید را با متفکرانی چون ماکیاولی و ولتر سنجیدند
وی گفت: عبید از شاعران و نویسندگان نادر فرهنگ ایران اسلامی است، که تاکنون جایگاه اصیل و دقیقش را پیدا نکرده و ابعاد و جنبههای مختلف آثارش، به خوبی تحلیل و تبیین نشده است. عبید را بیشتر به هزل و هجوگویی میشناسند اما او یک دانشمند بوده، دانشمندی که گذشته از شاعری و طنزگویی، در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران اسلامی، جایگاه مهمی دارد. عبید را با متفکرانی چون ماکیاولی و ولتر سنجیدند، اما متاسفانه بیشتر به طنز او پرداخته شده است. طنز فارسی قبل از عبیدزاکانی، خیلی رنگوبویی ندارد و کمرنگ است. عبید بود که برای اولین بار طنز را جدی گرفت و آگاهانه در همه ابعاد به آن پرداخت. البته قبل از ظهور عبید، طنز را در آثاری مانند مقامات حمیدی یا در گلستان سعدی هم میبینیم. قزوین در طنز فارسی جایگاه بالایی دارد. طنز کلاسیک فارسی با یک قزوینی، یعنی عبید زاکانی شروع شد. طنز معاصر فارسی هم با یک قزوینی شروع شد، که آن هم دهخدا بود. اگر طنزنویسان معاصر و گذشته را بررسی کنید، میبینید که قزوین در طنز فارسی جایگاه مهمی دارد و قزوینیها در طنز سرآمد و تاثیرگذار بودهاند