مجله مهر: شب گذشته آخرین قسمت از سریال بانوی عمارت پخش شد. سریالی که با وجود داشتن سناریویی ساده توانست مخاطبان زیادی را در مدت زمان کوتاهی به خود جلب کند.
تجربه نشان داده که سریالهای تاریخی، آن هم با روایتهایی عاشقانه میتوانند بیشترین میزان مخاطب را به خود جلب کنند و، بانوی عمارت نیز از این قائله مستثنی نبوده و در راه سریالهایی قرار گرفت که در سالهای اخیر توانسته بودند مخاطب را همراه خود کنند.
شخصیتها خیالی بودند؛ گوگل نکنید!
سریال بانوی عمارت علاوه بر جذب مخاطب، توانست یک بازیگر را نیز به جامعه هنری معرفی کند. "حسام منظور" بازیگر نقش شاهزاده ارسلان میرزای قاجار از بازیگران تئاتر است که با بازی در این فیلم به شهرت رسید. این شخصیت که نقش محوری قصه بانوی عمارت را برعهده داشت، شخصیتی خیالی است. احسان جوانمرد نویسنده این سریال میگوید که همه شخصیتهای داستان مبتنی بر خیال است و وجود خارجی ندارد؛ درست مثل شخصیتی به نام جهانبخش که رئیس یک تشکیلات فراموشخانهای (فراماسونری) یا به قول نویسنده فیلمنامه یک دستگاه مخفی است. پس خیلی در کتابهای تاریخی و اینترنت به دنبال این داستان قاجاری نگردید.
البته داوود منظور پیشتر در موزیک ویدئو زندان محسن چاووشی نیز بازی کرده؛ اما به نظر می رسد با بانوی عمارت جدیترین و شاید هم ماندگارترین فعالیت وی در تلویزیون باشد که سالهای سال با همین نام شناخته شود: «شازده ارسلان قوانلو»
زنان قاجاری با دماغهای عملی!
از سوی دیگر برخی از کاربران فضای مجازی نقدهای جالبی به این اثر تلویزیونی داشتند. یکی از پرتکراترین این انتقادات، خردهگیری به گریم هنرپیشهها بود؛ بازیگرانی با دماغهایی عمل کرده و لبهای پروتز شده، نقش زنانی در دوران قاجار را ایفا میکردند.
کاربران فضای مجازی با پایان این سریال واکنشهای جالبی در شبکه های اجتماعی منتشر کردند و برخی از سکانسهای آن را با اتفاقات امروز برابر دانستند.
کاربری به نام سید ابراهیم، کاراکتر سیمون را دستمایه مطلب خود قرار داده و نوشته است: «در بانویعمارت، سیمون یک رباخوره که سرمایهی حضرت والا رو تامین میکنه، از کجا و برای چی مشخص نیست! ولی لازم و ملزوم هم قرارگرفتند! به قرینه رباخوری، میشه بانکهای الان رو نوعی سیمون شناخت! بانکها برای کی سرمایههای کلان فراهم میکنند؟ کسانی که به مردم میخندن ولی پوست مردم رو میکنند!»
همچنین محمدرضا وحیدزاده شاعر و پژوهشگر در حوزه ادبیات نیز نکته جالبی درباره دیالوگنویسیهای این سریال نوشته است:
سمیه رحیمی هم نوشته: «کاش همه یه ارسلان میرزای درون داشتیم. وقتی اطرافیان جوری واسمون میزدن از سر حسادت که پشتمون خم میشد، بالاخره یه روز کمر راست میکردیم و میافتادیم دنبال نابودکردن باعث و بانیهاش!»
اما یکی از جالبترین توییتها را ساسان زارع نوشته است. او به ماجرای اسماعیل بخشی یکی از افراد دستگیرشده در ماجرا هفتتپه اشاره کرده که پس از گذشت یک ماه از آزادی، به یکباره ادعا کرد که او را شکنجه کردهاند! او سکانسهای مربوط به شکنجه شازده ارسلان را الهامبخش اسماعیل بخشی برای دستانسرایی دانسته است: