به گزارش خبرنگار مهر، یکصد و هشتادمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع نقش علم کلام در تمدن سازی اسلامی با ارائه حجت الاسلام فیضی پور و با حضور اعضای گروه ۱۸ دی در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
در ابتدای این نشست رضانژاد طی سخنانی گفت: باید تمدن سازی اسلامی از اساس تعریف شود و توجه به این نکته شود که رشد علمی و فنون و معماری و کارهای دیگر انجام شده در دوران بنی امیه و بنی عباس شیعی نبود، و ملاکهای اسلامی نداشته است و به این سؤال توجه شود که آیا تمدن شیعی داشتهایم و تأثیر کلام در آن چه میتواند باشد؟ در این رابطه و در ادامه بحث های ویژه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از حجت الاسلام فیضی پور در راستای بحث علم کلام و تمدن سازی اسلامی بهره می بریم.
فیضیپور گفت: در ابتدا باید دین را تعریف کرد، نقطه مشترک تعریفها، اسلام است یعنی دین را به معنی اسلام آوردهاند، فرهنگ لغتهای مشهور اینگونه وارد شدهاند و در فرهنگ لغات عربی مثل لسان العرب، قاموس قرآن و … نیز به همین معنا یعنی اسلام مطرح شده است.
وی افزود: معنای اصطلاحی دین را باید دیدگاه در اندیشه اندیشمندان مطرح کرد. از جمله دانشمندان غربی اعتقاد به موجودات روحانی را تعریف مفهوم دین دانسته اند؛ یعنی اعتقاد به هستی روحانی و وجود روحی؛ اما در تعریف کارکردگرایانه گفتهاند دین، زندگی بشر را هدفمند میکند. و در تعریف اخلاق گرایانه دین گفتهاند، دین عامل تشخیص وظیفه و دستور الهی است. در تعریف روان شناختی دین گفتهاند، احساس وابستگی به نیروی مطلق است.
وی افزود: در تعریف جامعه شناختی نیز گفتهاند: دین یک نظام یکپارچه از اعتقادات و اعمال مرتبط با امور مقدس است که افراد را در یک جامعه با رفتار مشترک، جمع میکند. کتاب فلسفه دین از علامه جعفری با گردآوری عبدالله نصری یک منبع خوب در این تعاریف است.
وی در مورد دین از منظر اندیشمندان اسلامی اظهارداشت: علامه طباطبایی دین را مجموعه اعتقادات و قوانین و مقررات الهی دانستهاند و علامه جوادی آملی نیز مجموعه اعتقادات، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه و پرورش انسانهاست، را دین خوانده اند.
فیضی پور در مورد تعریف عام از دین هم گفت: اعتقاد به آفریننده برای جهان و انسان و نیز وجود در دستورهای متناسب با این عقاید، تعریف عام دین است این تعریف آیتالله مصباح است، پس دین دارای دو قسمت عقیدتی؛ و برنامهها و احکام و تکالیف عملی است. پس این جاست که دین حق و باطل پیدا میشود، دین حق آن است که شرک و کفر در آن راه پیدا نکرده است.
وی در مورد تعریف خاص دین اظهارداشت: یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است که در بعد اصلاح فکر و عقیده و اصول اخلاق و نیکو نمودن روابط اجتماعی و رفع تبعیضات اقدام میکند. [تعریف آیتالله سبحانی]
این محقق در مورد تعریف اخص از دین هم گفت: علامه طبرسی گفتهاند دین حق، اسلام است که هر دین غیر از آن باطل است و گرایش به آنها عامل استحقاق عذاب است و در روایات از امیرالمؤمنین(ع) مطرح شده است، اسلام به معنی تسلیم و آن هم به معنی یقین و یقین هم همان تصدیق است و در ادامه اداء و عمل را در تعریف دین میآورند. با مجموعه آیات الهی در امثال سوره مائده، نساء و … معلوم میشود، دین حقیقی همان اسلام مبتنی بر ولایت اهلبیت علیهمالسلام است اسلام که نام آخرین دین الهی است، آئین اسلام همان انقیاد و تسلیم محض الهی معرفی شده است. طبق آیه ۱۹ آل عمران، دین پذیرفته شده همان اسلام است و یأس کفار و ابلاغ رسالت و … وابسته است به ابلاغ و تسلیم مردم به ولایت ائمه علیهمالسلام .
وی با بیان اینکه فرهنگ روش مشترک زندگی، اندیشه و کنش است، گفت: تمدن به معنی شهرنشینی و تخلق به اخلاق و آداب شهری و …است. پس باید دانست و بررسی کرد که تفاوت و رابطه فرهنگ و تمدنی چیست؟ نظرات مختلف است. برخی گفتهاند تمدن مجموعه عقاید، آداب و رسوم و رفتارهای جامعه است. امر تمدن فراتر از فرهنگ جامعه است. مثلاً در تمدن اسلامی، کل دنیا مؤثر است نه جامعه اسلامی.
وی در مورد تعریف کلام بیان کرد: کلام دانشی است که به استنباط و توضیح و تنظیم و اثبات و دفاع معقول از عقاید اسلامی میپردازد. پیشینه علم کلام اسلامی از خود قرآن شروع میشود که در آیات الهی بحث شده است، مباحث توحید، نبوت و امامت و ... .
وی در ادامه سخنانش به سیر صعودی علم کلام در فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخت و گفت: استقلال کلام اسلامی از کلام یهودی و مسیحی؛ بینیازی از تدوین دانش کلام در ابتدای اسلام مراحل سیر کلام در فرهنگ و تمدن اسلامی هستند. اولین متکلم شیعی را امیرالمومنین(ع) باید خواند. خلافت امویان، آغاز تدوین کلام اسلامی است.
فیضی پور در مورد نقش آفرینی علم کلام در اعتبار فرهنگ و تمدن گفت: این نقشها عبارتند از: عامل شکوفایی؛ عامل توجه به علم و تفکر و حکمت؛ ایجاد عقلانیت و خردورزی.
این نویسنده در مورد جایگاه علم در تمدن سازی اسلامی گفت: علم ذاتاً ارزشمند است از منظر قرآن (هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون…) محدودیت مکانی و زمانی و جنسیتی در علم آموزی وجود ندارد. جایگاه عالم در تمدن سازی اسلامی چنان است که گفته شده : مداد العلماء افضل من دماء الشهدا.
وی در معیارهای مهم تمدن سازی اسلامی تصریح کرد: اولین معیار اصل توحید است؛ توحید در واقع زندگی توحیدی و باور آن در متن زندگی است که شرک زدایی از معیارهای تمدن اسلامی است، در تمدن اسلامی با شرک در مراتب مختلف مقابله میشود. معاد باوری نیز از اصول و معیارهای تمدنی اسلامی است ؛ معاد باوری عامل رشد تمدنی است.
وی افزود: جامعه اسلامی به تمام ابعاد کلامی به صورت معتدل توجه دارد ولی اگر به صورت منفرد بپردازد، تمدن اسلامی شکل نمیگیرد مثل عدالت طلبی بدون توحیدمحوری که عامل نوعی استبداد شکل می شود و عامل ایجاد حالت قرون وسطایی است. یکی از اصول مهم دیگر قبول ولایت الهی و نفی طاغوت است و اطاعت از اولی الامر از معیارهای تمدن اسلامی است. تمدن اسلامی زمانی است که کل عالم مطیع ولایت و اولی الامر باشد. یکی دیگر از اصول، تحکیم بنیان خانواده است و فروپاشی خانواده از عوامل زوال تمدنی است.
این استاد حوزه و دانشگاه در مورد ثمرات تمدنی انزال کتب و ارسال رسل گفت: انسانهای با فضیلت، عامل حفظ عفاف و پاکدامنی هستند. تحصیل و رسیدن به منزلت انسانی زن و خانواده از برکات اسلام شناسی و کلام اسلامی است. رعایت حقوق زناشویی به وسلیه همان رعایت حقوق الهی است و رعایت حقوق الهی مبتنی بر تحقق و اجرای کلام اسلامی است. اصالت و تحکیم بنیان خانواده، دغدغه همه خردمندان عالم است اصل حق خواهی و باطل ستیزی یکی دیگر از اصول تمدنی اسلامی است که باعث تشکیل و تقویت جبهه حق و نفی جبهه باطل میشود .
وی اضافه کرد: اصل مهم دیگر، اصل اعتدال گرایی در توجه به همه ابعاد وجودی و بهره وری از نعمتهای دنیوی و اخروی است. توجه به دنیا و آخرت به صورت توأمان، همان اصل اعتدالگرایی است.همان تعبیر «ملبسهم اقصاد» که امیرالمؤمنین(ع) در صفات متقین فرموده اند. اصل عقلگرایی یکی دیگر از اصول تمدن سازی اسلامی است که مانع نفوذ جهل و خرافات میشود و ارزش دادن به عقلانیت و خردورزی بسیار در تمدن سازی مهم است. اصل عدالت طلبی هم یکی از موضوعات مهم است که عدالت طلبی در رفتار افراد و کل جهان نهادینه شود.
وی در پایان تأکید کرد: در فرهنگ و تمدن اسلامی، تنظیم روابط اجتماعی باید بر اساس عدل صورت بگیرد. هر کدام از اصول بدون اصول دیگر، مشکلات متعددی در جریان تمدن سازی ایجاد میکند مثلاً یکتاپرستی بدون تعقل باعث سطحی نگری و ظاهرگرایی و ایجاد فرقه هایی مانند خوارج و … خواهد شد. تعقل بدون یکتاپرستی، باعث علم زدگی و جدایی دین و دنیا و … حاکمیت هوسهای بشری میشود.