به گزارش خبرگزاری مهر، حسین انصاریان در مسجد رسول اکرم(ص) تهران، اظهارداشت: قرآن مجید به تعبیر پیغمبر عظیم الشأن اسلام، سفرهٔ خداست: «القرآن مأدبة الله». نعمت های معنوی پروردگار نیز سر این سفره، کامل و جامع قرار داده شده است. انسان چیزی را برای خیر دنیا و آخرتش نیازمند نیست، مگر اینکه خدای مهربان در این سفره قرار داده است. مسئلهٔ بسیار مهمی که در رابطهٔ با قرآن در خود قرآن بیان شده، این است که برای بهره برداری و استفاده کردن از نعمت های این سفره، هر انسانی در هر حدی و در هر موقعیتی که باشد، نیازمند معلم و آموزگار است که حقایق این سفره را می داند. لازم است که برای فهم حقایق، لطایف، اشارات و واقعیات این سفره به این معلم مراجعه کرد.
معلم قرآن مجید در درجهٔ اول، پیغمبر اسلام(ص) است
مبلغ عرصه بین الملل پیامبر اکرم(ص) را نخستین معلم قرآن عنوان و خاطرنشان کرد: خود پروردگار برای قرآن انتخاب معلم کرده و معلم قرآن مجید در درجهٔ اول، پیغمبر اسلام(ص) است؛ چراکه قرآن و کل معانی قرآن بر قلب مطهر او نازل شده است: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ × عَلَیٰ قَلْبِکَ» (سورهٔ شعراء، آیات ۱۹۳- ۱۹۴). این الفاظی را که ما روی صفحات می بینیم، خدا بر صفحهٔ قلب پیغمبر(ص) نازل نکرده، بلکه آن قرآنی که علم خودش است و حقیقت غیبی و ملکوتی قرآن بر قلب مطهر او نازل شده است. بعد پروردگار عالم آن قرآن علمی و حقیقت معنوی را به لباس الفاظ درآورده و به پیغمبر اکرم(ص) فرموده است که به این صورت بر مردم بخوان. الآن آنچه در دست ماست، صورت کتبی قرآن است؛ ولی قرآن مجید به همان کیفیت علمی اش و هرچه اسرار و لطایف و دقایق دارد، مانند خورشید به قلب مبارک رسول خدا(ص) تجلی کرد.
قرآن بدون پیغمبر(ص) فهمیده نمی شود
وی با اشاره به اینکه قرآن بدون پیغمبر(ص) فهمیده نمی شود، به نقل داستان کوتاهی در این باره پرداخت و گفت: امام صادق(ع) شاگردی داشتند که این شاگرد از وجود مبارک حضرت جدا شد و او را غرور علمی گرفت، برای خودش کلاس جداگانه درست کرد و شاگرد دور خودش جمع نمود، بنی عباس هم از نظر مالی کمکش کردند؛ چون دیدند این شخص در برابر حضرت صادق(ع) یک مدرسه و مکتب درست کرد. این شاگرد منحرف و گردن فرازِ طغیانگر هم اصالتاً ایرانی بوده و ابوحنیفه نام داشت. سال ها بعد از مردنش به عنوان رهبر فقهی اول اهل تسنن انتخاب شد و مکتبش هم به مکتب حنفی معروف شد. نفر دومی که در برابر اهل بیت(ع) کلاس جداگانه باز کرد، شافعی بود؛ نفر دیگر مالک بود و نفر چهارم احمد حنبل بود. اینها چهار مدرسه در مقابل اهل بیت(ع) شد؛ یعنی فقه، روش و منشی که هر یک جدا با رنگ اسلام و دین بودند و اکنون نزدیک یک میلیارد نفر تابع این چهار مکتب هستند.
وی افزود: گروهی که به حنفی معروف اند، در ایران، در منطقهٔ جنوب شرقی زندگی می کنند و در کشورهای اسلامی هم پیروان زیادی دارد. گروهی هم اکنون به شافعی معروف هستند، بخشی در کردستان تابع این مکتب هستند و در مصر هم تقریباً کل کشور مصر تابع شافعی هستند. مالکی ها در آفریقا بیشتر زندگی می کنند و حنبلی ها هم همین وهابی ها و اهل عربستان هستند. احمد حنبل مکتب خشکِ بی رحمِ بی عاطفه ای را بنیان گذاری کرد که پیروانش آدم کش، قاتل، غارتگر و در صف مخالف با تمام مسلمانان جهان هستند. اینها باعث شدند که شیرازهٔ امت از هم بپاشد و آن بنایی را که پیغمبر(ص) در ۲۳ سال بنا کردند، در هم بریزد و فقط یک قسمت این بنا صد درصد سالم مانده که آن هم بنای اهل بیت(ع) و مکتبی است که معروف به مکتب تشیع است. تشیع یعنی آنهایی که خودشان را پیرو اهل بیت(ع) معرفی می کنند.
کسی حق تفسیر قرآن دارد که نظر، رأی و خواست پروردگار عالم از آیه را بداند
استاد اخلاق حوزه های علمیه با تأکید بر اینکه کسی حق تفسیر قرآن دارد که نظر، رأی و خواست پروردگار عالم را از آیه بداند، به نمونه ای از کلام امام صادق(ع) درمورد این نکته اشاره و خاطرنشان کرد: روزی امام ششم(ع) به همین شاگرد فراری خود که یک مکتب و مدرسهٔ جدا مقابل اهل بیت(ع) به پا کرده بود و بنی عباس هم پول خوبی به او می دادند، فرمودند: شنیده ام تفسیر قرآن می گویی؟! گفت: بله من تفسیر می گویم. امام فرمودند: این آیه را برای من تفسیر کن: «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبٰارَکاً وَ هُدی لِلْعٰالَمِینَ × فِیهِ آیٰاتٌ بَینٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کٰانَ آمِناً» (سورهٔ آل عمران، آیات ۹۶ - ۹۷). ابوحنیفه به حضرت عرض کرد: معنی این آیه که خیلی روشن و واضح است. یعنی «کسی که وارد این منطقه، یعنی حرم و مسجدالحرام شود؛ حتماً از ضرر خسارت و خطر در امان است.» امام فرمودند واقعیت و تفسیر آیه همین است؟ گفت: بله، غیر از این نیست. امام فرمودند: «در همین نزدیکی ها، مثلاً سی چهل سال پیش، عبدالملک مروان با عبدالله بن زبیر درگیر بود.
وی ادامه داد: عبدالله بن زبیر منطقهٔ مکه را از حکومت بنی امیه جدا کرده و خودش حکومتی تشکیل داده بود. عبدالملک با عبدالله بن زبیر درگیر شد و جنگ اتفاق افتاد. عبدالله و یارانش در کنار مقام ابراهیم، زیر سنگ باران کشته شدند. ابوحنیفه، این آیه که می گوید هرکس وارد مسجد و مقام ابراهیم شود، از خطر درامان است؛ چطور عبدالله بن زبیر و دوستانش از خطر درامان نبودند و همه آنها کشته شدند؟ این آیه دروغ می گوید؟! اگر معنی امنیت این است که هر کسی وارد مقام ابراهیم و مسجدالحرام شود، خطر نمی بیند، باید احدی خطر نبیند؛ اما اگر معنی این آیه این نیست، پس ممکن است آدم وارد مسجدالحرام شود، خطر و خسارت هم ببیند». ابوحنیفه گفت: من نمی دانم! امام فرمودند: تو که نمی دانی، چرا تفسیر می گویی؟!
انصاریان لازمه درک بهتر آیات قرآن را معلمی از جانب پروردگار دانست و عنوان کرد: آیات قرآن معلم می خواهد؛ معلم آن هم امت نیست! اوّلین معلم قرآن پیغمبر اسلام(ص) است؛ اگر معلم نمی خواست و هر عرب و ایرانی باسوادی، قرآن را درک می کرد، دیگر خدا این چند آیه را در قرآن نازل نمی کرد که تمام این چند آیه یک سبک است. یکی از این آیات در سورهٔ بقره، یکی در سورهٔ آل عمران، یکی هم در سورهٔ جمعه و یکی هم در یک سورهٔ دیگر است؛ اگر به معلم احتیاج نبود، خدا این چند آیه را برای فهم حقایق، لطایف و اشارات قرآن نازل نمی کرد.
بعد از پیغمبر(ص)، معلم قرآن اهل بیت(ع) هستند
وی با بیان اینکه اهل بیت (ع)، ادامه دهندهٔ راه پیامبر(ص) هستند، گفت: بعد از پیغمبر(ص)، معلم قرآن اهل بیت(ع) هستند، وقتی ما قرآن را با اهل بیت(ع) بفهمیم و عمل کنیم، یک مؤمن کامل می شویم. قرآن بدون پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) فهمیده نمی شود و اگر کسی بدون پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) به سراغ قرآن برود، یقین بدانید کافر می شود.
قرآن؛ دانش، حقایق، لطایف و اشارات گسترده است
مترجم کتاب ارزشمند «نهج البلاغه» ادامه داد: به فرمودهٔ ابی عبدالله(ع)، قرآن؛ دانش، حقایق، لطایف و اشارات گسترده است و کل این دانش گسترده در قلب پیغمبر است که بعد به ائمه(ع) انتقال پیدا کرده و اولین آنها امیرالمؤمنین(ع) است. یک اقدام امام علی(ع) در آن چهار سال و چندماهی که حکومت به دستشان رسید، تفسیر قرآن مجید بود؛ اما متأسفانه به او مهلت ندادند. سه جنگ در آن چهار سال به حضرت تحمیل کردند و وقت امام را در جنگ گرفتند؛ اما در عین حال، ما خیلی مطلب در تفاسیر مأثور در کنار آیات داریم که حضرت مشکل آیه را حل و باطن آیه را بیان کرده که این روایات زیاد است. وقتی امام تفسیر می گفتند، یکی از بهترین شاگردان این کلاس، پسرعموی خودش ابن عباس بود. روزی یک نفر به ابن عباس گفت: اکنون علم تفسیر تو با علی بن ابی طالب(ع) یکی شده است؛ یعنی تو قرآن را دیگر به اندازهٔ علی می فهمی؟ ابن عباس گفت: بی انصاف! آنچه در تفسیر قرآن می دانم، از علی بن ابی طالب(ع) گرفته ام و همهٔ دانش تفسیر من در برابر تفسیر علی(ع) مانند یک قطرهٔ آب در مقابل یک دریا و اقیانوس است. چه کسی می تواند به علم علی(ع) برسد که من برسم؟!
واقعیات قرآن در روز برپاشدن قیامت به عدد درنمی آید
محقق، مفسر و مترجم علوم قرآنی به واقعیتی پنهان تا روز قیامت اشاره و تصریح کرد: پیغمبر(ص) می فرمایند: واقعیات این قرآن در روز برپاشدن قیامت به عدد درنمی آید؛ ولی همهٔ این واقعیات پیش پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(ع) بوده است.
زینب کبری(س) به تمام اسرار، لطایف و حقایق قرآن مجید آگاه بودند
وی به برپایی کلاس تفسیر قرآن توسط حضرت زینب(س) اشاره و اظهار کرد: در مدینه و چند سالی که امیرالمؤمنین(ع) در کوفه بودند، زینب کبری(س) یک کلاس برای خانم ها داشتند و تفسیر قرآن می گفتند. حضرت زین العابدین(ع) به عمهٔ بزرگوارشان فرمودند: عمه جان! بحمدالله شما با سپاس و شکر از پروردگار، «عالمة بلا معلمه»اید، یعنی هرچه علم داری، خدا به تو افاضه کرده است. زینب کبری(س) به تمام اسرار، لطایف و حقایق قرآن مجید آگاه بوده و به فرمودهٔ امام معصوم، «انتِ عالمة بلا معلمه» این علمی که داشتند و تعلیم می دادند با معلم زمینی به ایشان نرسیده بلکه آسمانی و ملکوتی و از جانب پروردگار است.
زینب کبری(س) معلم تفسیر، فقه و اخلاق بوده است
انصاریان علاوه بر تقسیم بندی علم به فقه، تفسیر و اخلاق، ادامه داد: زینب کبری(س) معلم تفسیر، فقه و اخلاق بوده است؛ ولی با کمال تأسف از کلاس تفسیر، فقه و اخلاق زینب کبری(س) چیزی در اختیار ما نیست؛ یعنی درس های ایشان را در آن زمان ننوشته اند که به دیگران انتقال بدهند و بعد به زمان ما برسد، چاپ شود و عالمان و مردم شیعه از این سه رشتهٔ دانش زینب کبری(س) استفاده کنند.