عوامل مستند «سازمان» ضمن اشاره به ظرفیت‌های آموزشی این مستند برای متولدین دهه ۷۰ و ۸۰ از ورود به مرحله «جنگ روایت» در تقابل با بازمانده گروهک منافقین می‌گویند.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-زهرا منصوری: ترورهای کور، آتش افکنی، هجمه به سر انگشتان نظام و در نهایت خیانت و هم‌پیمانی با صدام در روزهایی که نقطه به نقطه ایران زیر بمب‌های عراق در جنگ تحمیلی بود، تنها بخش‌هایی از پرونده سیاه یک سازمان است؛ سازمانی که ادعای آزادی خلق را داشت اما در این مسیر از هیچ خشونتی نسبت به همان خلق دریغ نکرد.

اما این پایان راه نیست و جنگ و عداوت این سازمان با مردم ایران هنوز هم ادامه دارد، هنوز هم در برخی مشکلات بین‌المللی ایران می‌شود ردپای ته‌مانده‌های این سازمان را دید که با همان شعار «آزادی خلق» و با هم پیمانی عربستانی‌ها و سناتورهای آمریکایی برای ناامنی ایران تقلا می‌کنند.

مستند «سازمان» به کارگردانی محمدرضا هراتی و تهیه‌کنندگی مهدی رمضانی سعی در بیان مسیری دارد که «سازمان مجاهدین خلق»  در مسیر تبدیل شدن به «گروهک منافقین» پیمود؛ مستندی که به گواه سازندگانش برای افرادی تدارک دیده شده که این سازمان را از اساس نمی‌شناسند و در واقع یک «مستند آموزشی» محسوب می‌شود.

در روزهای منتهی به تب‌وتاب برگزاری جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر و چند روز پس از رونمایی از مستند «سازمان» در جشنواره فیلم «عمار» در خبرگزاری مهر میزبان عوامل این فیلم بودیم.

محمدرضا هراتی کارگردان، مهدی رمضانی تهیه کننده و محمدحسن روزی‌طلب پژوهشگر «سازمان» در این میزگرد همراه ما شدند تا درباره این مستند و البته حساسیت‌های پرداختن به سوژه آن بگویند.

* آقای روزی‌طلب شما به‌عنوان پژوهشگر در مستند «سازمان» حضور داشته‌اید ضمن اینکه پیش از این کتاب‌ها و مجلاتی هم درباره سازمان مجاهدین خلق به چاپ رسانده‌اید. فکر می‌کنید در نتیجه این تلاش‌ها امروز این سازمان چقدر برای مردم شناخته شده است؟

محمدحسن روزی‌طلب: از آنجایی که من در سال ۸۸ دبیر سیاسی روزنامه ایران بودم بعد از آن که تب و تاب حوادث آن سال فروکش کرد و درگیری‌هایی روزانه به پایان رسید، به این موضوع فکر کردم که تمام این مسایل نمی‌تواند سیاسی و برگرفته از یک انتخابات باشد. از همین رو به این فکر کردم که به پیش‌فرض‌ها و پس‌زمینه‌های این وقایع بپردازم و از آنجایی که آن موقع من دستی به رسانه داشتم، واکاوی این امر را در ویژه‌نامه «رمز عبور» در روزنامه ایران پیگیری کردیم. انتشار این ویژه‌نامه در آن زمان به نوعی پیوند تاریخ‌نویسی و رسانه بود و با مذاکراتی که داشتیم مطالب این هفته‌نامه بعدها تبدیل به کتاب شد.

سازمان مجاهدین خلق امروز یک سازمان مرده است. هرچند می‌خواهند عملیات براندازی انجام بدهند اما از سال ۶۷ هیچ راهبردی برای این کار ندارند و به همین دلیل از لحاظ استراتژیک یک سازمان مرده محسوب می‌شونددر پاسخ به سوال شما به این نکته باید اشاره کنم که ما تا امروز چهار دوره با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جنگ داشته‌ایم یعنی از زمانی که این سازمان تاسیس و وارد یک نزاع ایدولوژیک با ما شد درواقع بحث اصلی بر سر این بود که خط اصیل انقلاب و اسلام ناب چیست؟ این در حالی بود که ما از ابتدا سازمان مجاهدین خلق را یک سازمان منحرف می‌دانستیم. به این صورت که بنیانگذاران انقلاب از امام(ره) گرفته تا  مرحوم آیت‌الله مطهری با آن‌ها وارد یک جدال شدند و نقطه اوج این جدال هم مربوط به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۴ بود.

با پیروزی انقلاب ما وارد دوره دوم جنگ در سال‌های ۵۷ تا ۷ تیر ۶۰ شدیم که به آن دوره جنگ سیاسی با سازمان اطلاق می‌شود. به این صورت که در جریان یک انتخابات نامزدهایی از هر ۲ طرف وجود داشت و باید یک روابط سیاسی با سازمان ایجاد می‌شد اما با ورود سازمان به فاز مسلحانه، ترور سران نظام و افراد عادی، ما وارد فاز سوم یعنی جنگ امنیتی با سازمان شدیم چراکه باید با آنها برخورد می‌کردیم.

این قضیه تا سال ۶۵ ادامه داشت اما سال ۶۵ مسعود رجوی سرکرده این سازمان از پاریس به بغداد رفت و رسما هم‌پیمان صدام شد. او آنجا اعلام کرد «ما باید از جنگ چریکی شهری وارد جنگ کلاسیک با جمهوری اسلامی شویم» اما آن‌ها این توان را نداشتند چراکه یک گروه سه، چهار هزار نفره در مقابل گروهی سیصد هزار نفره در جبهه قرار داشتند و با همین مقدار نیروی کم، ارتش آزادی‌بخش را تشکیل دادند.

اعضای این سازمان با همراهی صدام حمله‌هایی به ایران کردند اما با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ما پایان جنگ را پذیرفتیم در حالی که آن‌ها جنگ را پایه‌ای برای مشروعیت نظام می‌دانستند و احساسشان این بود که با پایان جنگ، سازمان برای همیشه در عراق فریز می‌شوند و دیگر نمی‌توانند تعرضی به ایران کنند. به همین دلیل به پشتوانه عراق و آمریکا ۶ روز پس از پذیرش جنگ وارد عملیات «مرصاد» شدند اما با سرکوب سازمان مجاهدین خلق، جمهوری اسلامی وارد فازی شد که خواست یک بار برای همیشه تکلیف سازمان را مشخص کند و هزینه حضور و سرموضع بودن بر سازمان را چنان بالا ببرد که شرشان برای همیشه کنده شود؛ از همین رو این موضوع یک پایان استراتژیک برای سازمان بود.

سازمان مجاهدین خلق امروز یک سازمان مرده است. هرچند می‌خواهند عملیات براندازی انجام بدهند اما از سال ۶۷ هیچ راهبردی برای این کار ندارند و به همین دلیل از لحاظ استراتژیک یک سازمان مرده محسوب می‌شوند. با این حال بعد از شکست‌های پی‌درپی، این سازمان تعریفی جدید از خود برای ادامه حیات ارایه داد که من نام آن را دوره پنجم جنگ می‌گذارم.

درواقع سازمان مجاهدین خلق برای اینکه بتواند حیات خود را حفظ کند «جنگ روایت» را آغاز کرده به این صورت که به روایت چهار دوره جنگ قبلی خود با خط امام(ره)، به گونه‌ای دیگر می‌پردازد تا کماکان حیات خود را القا کند و ببیند در مقاطع بعد چه می‌تواند بکند. برای مثال این سازمان به پول عربستان متصل و برای اولین بار در انتخابات آمریکا به‌عنوان یک لابی رسمی وارد رقابت شد! سازمانی که تا پیش از این از سناتورهای آمریکایی پول گدایی می‌کرد، حالا به گونه‌ای شده است که به آن‌ها پول پرداخت و به عنوان یک لابی مستقل در انتخابات آن‌ها عمل می‌کند!

از همین رو می‌توان گفت سازمان در «جنگ روایت» توانسته تغییر قیافه بدهد و با عبور از عناوینی مانند «تروریست»، «هم‌پیمان صدام»، «جاسوس» و «مرتد» خود را مدعی «حقوق بشر» و «آزادی مردم» جا بزند! البته بخشی از این مساله ناشی از این بود که ما در دهه‌های گذشته فکر می‌کردیم اگر به سازمان مجاهدین خلق کاری نداشته باشیم، آن ها از یادها می‌روند به همین دلیل می‌توانیم بگوییم نزدیک به ۲۴، ۲۵ سال از این سازمان غفلت کردیم تا وقتی خطر آن در همان سال ۸۸ عینی شد.

* ما چه زمانی متوجه نشانه‌های این «جنگ روایت» شدیم و از چه زمانی برای‌مان رسمیت پیدا کرد؟

روزی‌طلب: مساله سازمان مجاهدین خلق در دهه هفتاد و هشتاد مثل بقیه مسایل کشور آبی و قرمز شد و به آن از دریچه اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نگاه می‌کردند، یعنی به جای صحبت از سازمان، درباره شهید لاجوردی صحبت می‌کردیم و می‌خواستیم ببینیم او خوب بود یا بد! درواقع به جای اینکه درباره جنایت‌ها و روند حرکت سازمان صحبت کنیم، بحث‌ها را به سمت مجادلات اصلاح طلبی و اصول گرایی می‌بردیم، در حالی که در دهه شصت برخورد با سازمان مجاهدین خلق یک موضوع ملی بود.

* و فکر می‌کنید لازمه تولید محتوا، عبور از این فضای دوقطبی بود؟

روزی‌طلب: در آن دوران یک اشکال دیگر این بود که ما تاریخ سازمان را واکنشی تعریف می‌کردیم و کنش‌های خودمان را ثبت نمی‌کردیم. به خاطر همین سازمان روایت ما را قیچی می‌کرد. برای مثال با فرافکنی عنوان می‌کردند که جمهوری اسلامی دست به اعدام گسترده افراد می‌زند. در حالی که در واقعیت باید می‌گفتیم بله ما برخی از آن‌ها را اعدام و در روزنامه‌ها نیز این موارد را به همراه جرم‌های‌شان اعلام کردیم. ولی مشکل اینجا بود که در روایتی که ارایه می‌دادیم این موضوعات را بازگو نمی‌کردیم. به خاطر همین سازمان مجاهدین خلق همواره عنوان می‌کند که ما در تاریخ‌نگاری انقلاب به این واقعیت نپرداخته‌ایم! به همین راحتی روایت ما را قیچی کرده‌اند.

* با همه این تفاسیر بازهم سوال اول را تکرار می‌کنم؛ فکر می‌کنید امروز چقدر سازمان را شناخته‌ایم؟

روزی‌طلب: ما سازمان را خیلی خوب می‌شناسیم اما بحث سازمان مجاهدین خلق از آن بحث‌هایی است که متصدی دارد و بدون متصدی به قضیه آن نمی‌شود ورود کرد. از همین رو اگر نتوانیم نظر متصدی را جلب کنیم دچار مشکل می‌شویم.

حمید روحانی از اعضای دفتر امام نقل می‌کرد که امام خمینی(ره) روز بعد از حادثه هفت تیر دستور دادند که دادگاه‌های انقلاب را امروز تعطیل کنید چون به دلیل شهادت شهید بهشتی و یارانش، عصبی هستید و ممکن است حکم دقیقی ندهید؛ این وجه هیچگاه به‌صورت رسمی روایت نشده استضمن اینکه باید بپذیریم پرونده سازمان هنوز باز است و بخش زیادی از دستگاه امنیتی ما را به خود مشغول کرده است. به همین دلیل باید با همراهی و کمک متصدی به این مسایل ورود کنیم از سوی دیگر مطلبی که وجود دارد این است که دشمن باهوش است و در صورت وجود کوچک‌ترین ضعفی در روایت، از آن سوءاستفاده می‌کند و ضرباتی می‌زند. به طوری که ممکن است گاهی پشیمان شویم و بگوییم ای کاش این موضوع را عنوان نمی‌کردیم.

*مستند «سازمان» قرار است در «جنگ روایت» کدام یک از تکه‌های پازل روایت ما را تکمیل کند؟

روزی‌طلب: ما ۲ بحث را در مستند «سازمان» پیگیری می‌کردیم. می‌خواستیم مساله سازمان مجاهدین خلق و واکنش امام خمینی(ره) در برابر آنها مرور شود. به هر حال امام خمینی(ره) به عنوان رهبر و سازمان به عنوان یک گروه آوانگارد در تاریخ انقلاب مطرح بود و نکته این بود که ما نشان بدهیم وقایع بعد از عملیات مرصاد با پیش زمینه و حاصل بیست و چند سال تعامل امام با این جریان بوده است.

به یاد دارم یک بار حمید روحانی مورخ انقلاب اسلامی و از اعضای دفتر امام نقل می‌کرد که امام خمینی(ره) روز بعد از حادثه هفت تیر دستور دادند که دادگاه‌های انقلاب را امروز تعطیل کنید چون به دلیل شهادت شهید بهشتی و یارانش، عصبی هستید و ممکن است حکم دقیقی ندهید. امام چنین صبر و تحمل و نگاهی داشتند ولی این وجه هیچگاه به‌صورت رسمی روایت نشده است. این را هم باید عنوان کنم فارغ از نقاط ضعف و قوت مستند «سازمان» در نظر داشتیم یک مستند آموزشی برای کسانی بسازیم که هیچ اطلاعی از سازمان ندارند و هیچ چیز از عقبه این سازمان منحرف نمی‌دانند.

* این مستند اطلاعات تیتروار زیادی از سازمان مجاهدین خلق ارایه می‌دهد، اما خیلی سریع از آن‌ها گذر می‌کند و وارد جزییات نمی‌شود.

روزی‌طلب: مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیش از ۳۰ عنوان کتاب چاپ کرده که از زوایای مختلف به این موضوع پرداخته است. برای مثال مطالبی از زبان «بریده‌ها از سازمان» منتشر کرده، عملیات‌ها، ترورها، عقاید این سازمان و بنیان‌گذاران را شرح داده است. بنابراین اگر کسی می‌خواهد اطلاعات بیشتری به دست آورد می‌تواند به آنها مراجعه کند.

ساخت مستند «سازمان» تنها فعالیت ما در مرکز اسناد انقلابی در این حوزه نبوده است. بلکه در ۴، ۵ سال گذشته تولیدات زیادی درباره سازمان مجاهدین خلق از مستند و کتاب گرفته تا فیلم سینمایی داشته‌ایم که گاهی صددر صد و گاهی ۵۰ درصد از کار پژوهشی آن‌ها مربوط به مرکز بوده است. برای مثال ما به پژوهش فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» کمک کردیم، بنابراین نمی‌شود این مستند را به عنوان تنها کار مرکز اسناد انقلاب اسلامی در نظر گرفت و آن را ناقص دانست. ضمن اینکه ما آمادگی داریم با مجموعه‌های فرهنگی مختلف در این زمینه‌ها همکاری کنیم.

محمدرضا هراتی (کارگردان): برخی از دوستان دیگر هم به ما می‌گفتند که حجم داده‌های ما در مستند «سازمان» زیاد است و اطلاعات به صورت تیتروار داده می‌شود. البته باید از همین موضوع دریافت که لازم است مستندهای مختلفی تولید و موضوعات به صورت تخصصی بررسی شود.

ما هم می‌دانیم که باید به یک سری مسایل مهم پرداخت اما باید این را هم بپذیریم که در یک اثر ۸۵ دقیقه ای نمی‌شود همه این موارد را مطرح کرد. از همین رو ما با علم به اینکه می‌خواهیم یک سری مسایل را مطرح و در برخی جاها سوال ایجاد کنیم، وارد کار شدیم. این را هم باید عنوان کنم که ریل‌گذاری این اثر توسط آقای روزی‌طلب انجام شد و بر مبنای آن، تصاویر و اسناد گردآوری شد. البته بعد از جمع آوری این اطلاعات، خودمان هم مانده بودیم که آنها را به چه صورت منتقل کنیم بنابراین سعی کردیم فضای داستانی پروژه از بین نرود و متفاوت از مستندهای دیگر باشد.

با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در دستور کار قرار دارداز سوی دیگر در نظر داشتیم با کمک تصاویر، اسناد، مصاحبه‌هایی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود و با کمک تکنیک‌های سینمایی بتوانیم مخاطبانمان به ویژه مخاطبان جوان را با خود همراه کنیم. می‌دانیم حالا با ساخت «سازمان» و ایجاد سوال در ذهن مخاطب، جا دارد کارهای دیگری ساخته شود تا به سوالات این مستند پاسخ دهد و مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در کنار مستند «سازمان» در نظر گرفته شده است.

* این پروژه را چقدر باید محصول ایده‌پردازی تیم تولید به خصوص کارگردان دانست و چقدر محصول مرکز اسناد است؟

مهدی رمضانی(تهیه‌کننده): من تهیه‌کننده به معنی مرسوم در سینما نیستم و در چهارچوب وظایفی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی دارم به فراخور نیاز گاهی تهیه‌کننده، گاهی ناشر و... بوده‌ام. درباره این مستند هم باید بگویم که ما سعی کردیم کارها را به صورت حرفه‌ای دنبال کنیم تا مخاطبان با این مستند ارتباط برقرار کنند. چراکه می‌دانستیم با جوانان دهه هفتاد و هشتاد مواجهیم که نه نفس امام(ره) به آن‌ها خورده است، نه تشییع شهدا را دیده‌اند و نه توانسته‌اند هیجان دهه ۶۰ را درک کنند.

برای مثال من نوعی عظمت تشییع پیکر حضرت امام(ره) را به یاد دارم، ولی دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها هیچکدام این عظمت‌ها را درک نکرده‌اند. حتی این گروه تصورشان از جنگ، تنها مدافعان حرم است اما جنگ سوریه فضای خودش را دارد یا حداقل حس سال‌های دفاع مقدس را به طور کامل منتقل نمی‌کند. از سوی دیگر این جوانان کتاب خوان هم نیستند، بنابراین ما به این فکر افتادیم که چه کاری می‌شود برای این دسته از افراد انجام داد و در راستای همین دغدغه این مستند را ساختیم.

البته باید عنوان کنم که مستند «سازمان» به‌واسطه محبتی که دوستان رسانه‌ای به ما داشته‌اند و تبلیغات برخی از شخصیت‌های تاثیرگذار در اکران جشنواره «عمار» با موجی از استقبال همراه شد و تجربه‌ای برای ما رقم زد که قابل تصور نبود. به هر حال هرکسی اثری تولید می‌کند، آن اثر مانند بچه او می‌شود. ما هم می‌دانیم «سازمان» بدون ضعف نیست ولی نسبت به آن عرق داریم و برای تک‌تک پلان‌های آن هدف گذاری کرده‌ایم. به همین دلیل تصورمان این است که بخش قابل توجهی از هدف گذاری ما محقق شده است.

* فکر می‌کنید این مستند برای کسانی که به صورت حرفه‌ای مسایل سازمان را دنبال کرده‌اند هم حرفی دارد؟

رمضانی: در ارزیابی یک محصول فرهنگی داشتن مخاطب همیشه در اولویت قرار دارد. یعنی بدانیم آن محصول برای چه کسی تولید شده است؟ از همین رو به صراحت می‌گویم هرکسی که به صورت حرفه‌ای مسایل سازمان را دنبال کرده باشد، حتما با این مستند ارتباط برقرار نمی‌کند و محتوای جدیدی برای او ندارد. برخی تصور می‌کردند ما اطلاعات سال ۶۷ را در این اثر شخم زده و یا به مرور جدی ارتباط‌ها در سازمان مجاهدین خلق پرداخته‌ایم، در حالی که به غیر از مستند «گرگ‌ها» که از تلویزیون پخش شد، هیچ کار جدی در این حوزه انجام نشده است. این در حالی است که ما اسناد خوبی درباره آن مقطع داریم.

از سوی دیگر «سازمان» به روایتی گذرا درباره سازمان مجاهدین خلق برای کسانی می‌پردازد که با این حوزه آشنایی ندارند. این مستند برای کسانی تکراری است که حداقل ۲۵ کتاب درباره این سازمان خوانده باشد.

یکی از جذابیت‌های این مستند تصویر ارائه شده از امام(ره) است. چراکه تصویری تازه از ایشان نشان داده و به نظرم از این منظر اثر قابل دفاعی است. ما در مجموعه‌ای که برای معرفی تولیدات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در نظر گرفته بودیم، احساس کردیم نیاز است چنین اثری تولید شود. البته اگر یک گروه دیگر چنین مستندی را می‌ساخت قطعا ما سراغ تولید آن نمی‌رفتیم، در کنار این موضوع اولویت اول ما حمایت و منبع‌سازی برای مستندسازان است.

این اثر محصولی تصویری از محتوایی است که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد. ما در مرکز در نقطه‌ای قرار داریم که اطلاعات زیادی درباره برهه‌های مختلف تاریخ معاصر در اختیار ماست. از همین رو درخواست ما از کسانی که به تولید اثری درباره تاریخ معاصر می‌پردازند، این است که از این محتوا استفاده کنند. برای مثال محمود رضوی تهیه‌کننده «ماجرای نیمروز» به ما می‌گفت سابقه نداشته به این سیاق پژوهش با فضای سینمایی پیوند پیدا کند و منجر به تولید آثار شود. شخصا در جریان پژوهش فیلم‌های «سیانور» و «ماجرای نیمروز» بودم و حتی می‌توانم بگویم استارت اولیه ساخت «ماجرای نیمروز» در مرکز اسناد انقلاب اسلامی زده شد.

* همان‌طور که اشاره کردید در دوره‌ای قرار داریم که سازمان مجاهدین خلق تغییر قیافه داده است؛ «سازمان» در این موقعیت چه هدف‌گذاری مشخصی دارد؟

رمضانی: مستند «سازمان» برای کسانی است که به سازمان مجاهدین به‌عنوان یک پدیده مهم نگاه می‌کنند.. از سوی دیگر من قویا معتقدم سازمان مجاهدین خلق موجودی است که شکل خود را عوض کرده و به دلیل مقتضیات و فضای سیاسی دنیا، از فاز نظامی خارج و به فضای به‌اصطلاح جدیدی رو آورده است؛ روکش خود را مرتب کرده، پایگاه خود را تغییر داده و کاملا خود را بازسازی کرده است.

برای آشنایی با جنایت‌های منافقین می‌شود کتاب «تبار ترور» نوشته محمدصادق کوشکی را مطالعه کرد که بر اساس اسناد واقعی است و براساس عددسازی و آمارسازی نیست. اگر نسبت به تعداد اعدامی‌های سال ۶۷ تشکیک وجود داشته باشد لااقل درباره تعداد افرادی که توسط منافقین کشته شده‌اند که تردیدی وجود ندارد. در همه جای دنیا کسانی علیه حکومت اسلحه می‌کشند و مردم را می‌کُشند، مجازات می‌شوند، این در حالی است که برخی می‌گویند سیستم باید با آنها مدارا می‌کرد! من اصلا به سلایق و عقاید کاری ندارم ولی هر آدم منصفی که سازمان را در دوره خود درک کرده این باور را دارد که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان بسیار پلید، کثیف و غیرقابل دفاع است. از سوی دیگر ایجاد شکاف‌های عاطفی و اجتماعی بین افراد مختلف، عملیات و اقدام‌ها و فرایندهای عضویت غیرانسانی بوده و از همین رو ما می‌خواستیم این مسایل را به تصویر بکشیم. به همین دلیل هرچند می‌شود اشکالات هنری به مستند «سازمان» گرفت ولی من اشکالات محتوایی را نمی‌پذریم.

من معتقدم ما اصلا درباره سازمان مجاهدین خلق صحبت نکرده‌ایم بنابراین وظیفه بعدی ما این است که تولیداتمان درباره مجاهدین را در مدارس و حتی در دانشگاه‌ها به نمایش بگذاریم. در این میان پخش آثار در صدا و سیما باید قدم آخر ما باشد، اما مشکل ما این است که در بیان تاریخ و معضلات اجتماعی درست عمل نکرده‌ایم و به هنگام سخن نگفته‌ایم. از سوی دیگر هرچند به کار بردن عبارت «بی‌طرفانه» درباره این موضوع بسیارنچسب است، ولی ما در «سازمان» سعی کردیم واقع‌نگر باشیم. بازهم برخی به ما می‌گویند با سازمان لطیف برخورد کرده‌اید و جنایت‌های آنها را آنچنان که باید بازگو نکرده‌اید. اما کسانی که این مستند را می‌بینند متوجه می‌شوند روایت آن حتما به نفع انقلاب است. موضوع دیگری که وجود دارد این است که اگر انقلاب دقیق و متقن بیان شود خودش از خودش دفاع می‌کند اما نقطه ضعف ما همواره این بوده که ما در روایت‌ها و بیان واقعیت‌ها همیشه دیر عمل کرده و منفعل بوده‌ایم.

*بله. همیشه وقتی گفتمان‌های دیگر بر ما غالب شده‌اند، شروع به بیان موضع خود کرده‌ایم و این نقطه ضعفی جدی است.

رمضانی: دقیقا. به طوری که حتی تا ۵ سال قبل نمی‌شد درباره سازمان مجاهدین خلق صحبت کرد! برای مثال به یاد دارم چند سال پیش هنگام ساخت اثری در این باره مسئولان، ما را فراخواندند و گاهی متهم به این می‌شدیم که چهار جوان هستیم و متوجه اقتضائات نیستیم! این در حالی است که اگر ما این نکات را بیان نکنیم، جبهه دشمن شروع به بیان این نکات از زاویه‌ای دیگر می‌کند.

همیشه فرازهای مهم تاریخی را مخالفان منتشر کرده‌اند و آنها مرجع شده‌اند در همین باره می‌شود به جریان مشروطه اشاره کرد. بنابراین ما اگر در حوزه‌های دیگر حقایق را بیان نکنیم باز هم گرفتار این موضوع می‌شویم که دشمن در این فضا بر ما غالب می‌شود. آنگاه ما دیگر هر کاری هم کنیم حرکات بعدی ما قابل دفاع نیست.

برای مثال ما درباره آقای منتظری خیلی زودتر باید مستند «قائم مقام» را می‌ساختیم، درباره مجاهدین خلق هم خیلی زودتر باید تولید محتوا می‌کردیم از همین رو این انفعال برخی جاها کار دست ما داده است.

* «سازمان» یک مستند آرشیوی است اما کمتر از تصاویر ناب و دیده نشده در آن استفاده شده است. برای تازه‌تر شدن روایت چرا به سمت مصاحبه با بریده‌ها از سازمان نرفتید؟

هراتی: شخصا نسبت به اینکه درباره اتفاقی که در گذشته رخ داده، در زمان فعلی برویم و مصاحبه بگیریم، موضع دارم. به همین دلیل همواره با دوستان درباره این موضوع در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بحث می‌کنیم. در حال حاضر نیز مستندهای دیگری در حال آماده سازی است که درباره مصاحبه‌های تازه گاهی بحث می‌کنیم. چون برخی از افراد بعضا مواضع امروز خود را بیان می‌کنند به همین دلیل دوست داشتیم از مصاحبه‌های قدیمی استفاده کنیم.

چیزی که ضد انقلاب خیلی قوی و پررنگ مطرح می‌کند این است که اوایل انقلاب همه با هم بودند اما بعد انقلابیون کاری کردند که بین افراد فاصله ایجاد شود اما ما باید به این موضوع بپردازیم که نقطه اشتراک با هم بودنِ آدم‌ها چه چیزی بوده استضمن اینکه من خودم را جای مخاطبی می‌گذارم که می‌خواهد فیلم را ببیند. درواقع وقتی مخاطب با اثری مواجه شود که حس آن زمان‌ها را بدهد بیشتر آن را می‌پذیرد. نمی‌خواستیم در این مستند  رفت و برگشت مصاحبه‌ای داشته باشیم. درباره استفاده از تصاویر آرشیوی هم باید بگویم ما با دوستانمان به این نتیجه رسیدیم که اگر از تصاویر آرشیوی استفاده کنیم مخاطب فضا را بهتر درک می‌کند، البته ما ادعا نداشتیم که آرشیوهای دیده نشده را نشان داده‌ایم ضمن اینکه گاهی تولیداتی از بی‌بی‌سی و شبکه من و تو می‌بینیم که اتفاقا از تصاویر تکراری استفاده کرده‌اند ولی محتواهای جدید به آن الصاق می‌کنند. ما هم خواستیم از تصاویر کمتر تکراری استفاده کنیم ولی ریل‌گذاری و داستان ترسیم شده برایمان اهمیت داشت.

* نکته خوبی که مستند شما دارد اشاره به سهم‌خواهی مجاهدین خلق از قدرت است؛ نکته‌ای که در دیگر آثار معمولا فراموش می‌شود.

هراتی: البته نشان دادن چهره واقعی حضرت امام(ره) در مواجهه با این سهم‌خوانی بدون روتوش هم از دیگر نکات مثبت «سازمان» است. ما در این اثر امام(ره) را شخصیتی نشان نداده‌ایم که خیلی خاص صحبت می‌کند، بلکه اینگونه به تصور کشیده شدند که اتفاقا به راحتی و صریح صحبت می‌کنند،‌ موضع می‌گیرند و اینگونه یک نهضت جهانی راه می‌اندازند.

رمضانی: اگر فرازها انقلاب را دنبال کنید متوجه می‌شوید که همیشه دعوا بر سر قدرت جدی بوده و همواره این سهم خواهی از قدرت وجود داشته است. البته چیزی که ضد انقلاب خیلی قوی و پررنگ مطرح می‌کند این است که اوایل انقلاب همه با هم بودند اما بعد انقلابیون کاری کردند که بین افراد فاصله ایجاد شود اما ما باید به این موضوع بپردازیم که نقطه اشتراک با هم بودنِ آدم‌ها چه چیزی بوده است.

در این قضیه می‌بینیم که از اول تکلیف امام (ره) مشخص بوده و مردم و اسلام را در کنار هم می‌دیده است که در این جریان به مدل انقلاب اسلامی می‌رسد که از درون آن جمهوری اسلامی متولد می‌شود، اما وقتی خاطرات برخی از چهره‌ها در زندان‌ها را مرور می‌کنید، می‌بینید که نقطه مورد نظر برخی واقعا قدرت بوده نه مردم و نه اسلام. برای همین است که توده‌ای‌ها، جبهه ملی‌ها و فدایی‌ها کنار هم جمع می‌شوند و هر بار که با موانع برخورد می‌کنند، ریزش پیدا می‌کنند. در این جریان آنها که زور داشته‌اند اسلحه دست گرفتند تا سهمشان را بگیرند و آنهایی که چنین زوری را نداشتند رفته‌رفته حذف یا تبدیل به اپوزیسون‌های ضعیف شدند.

ما دغدغه تاریخ را داریم و از همین رو خوشحال می‌شویم همه آثار مرکز اسناد انقلاب اسلامی تبدیل به فیلمنامه شود. البته ما برای اینکه انحراف پیش نیاید کار را رها نمی‌کنیم. هرچند در حال حاضر بسیاری از فیلمسازان و برنامه سازان به ما مراجعه می‌کنند.