به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ اسدالله مالکی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی در یادداشتی ازدواجهای تحمیلی را بررسی کرد، ازدواجهایی که سرانجمشان به جدایی و طلاق ختم میشود.
این مقام انتظامی نوشته است: «ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهمترین اتفاقات زندگی هر فرد می باشد قرآن کریم هدف از ازدواج را رفع نیازهای طبیعی و رسیدن به آرامش روحی در کانون خانواده نام میبرد یکی از عواملی که امنیت داخلی خانواده و اجتماع را تهدید می کند، وقوع ازدواج های تحمیلی است.
در این ازدواج هر کدام از زوجین بر خلاف رضایت و انتخاب خویش با فردی ازدواج می کنند و همین عامل باعث اختلاف و تنش در درون خانواده، طلاق عاطفی، ارتباطات نامشروع، قتل و همسرکشی و ... در نهایت می تواند عامل تهدید کننده امنیت اجتماعی و افزایش نرخ وقوع جرائم گردد.
بررسی آمار کسانی که بدلیل اختلافات خانوادگی در کلانتریها طرح دعوا کرده و جهت مصالحه و سازش به واحد مددکاری کلانتریها ارجاع می شوند، نشان می دهد که بخشی از علل ایجاد تنش در خانواده و گسست خانواده بدلیل ازدواج های تحمیلی هستند.
تعریف اجبار و تحمیل
در فرهنگ علوم اجتماعی در مورد تعریف واژه اجبار چنین بیان شده است: اجبار از ریشه لاتینی Consrigere به معنای فضا دادن است و از نظر مفهومی به معنای تحمل آزار جسمانی و یا روانی است، خواه به جهت آنکه علیرغم میل خود به انجام کاری مجبور شده باشد و خواه بدان جهت که از انجام آنچه که می خواسته باز داشته شده است. منظور از تحمیل نیز، وا داشتن کسی از انجام کاری یا پذیرش چیزی بر خلاف میل او است.
تعریف ازدواج
منظور از ازدواج پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است؛ در صورتیکه آنها شرایط شرعی و قانونی لازم را داشته باشند.
تعریف ازدواج تحمیلی
ازدواج تحمیلی، پیوند زناشویی رسمی است که در این پیوند، رضایت و اراده زوجین یا یکی از آنها نادیده انگاشته شود و برای برقراری این ارتباط و پیوند از انواع فشارهای جسمانی یا روانی استفاده می شود.
شیوه های ازدواج های تحمیلی
ازدواج هایی که بطور ناخواسته بر فرد تحمیل می شود به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) ازدواجهای تحمیلی به شیوه مستقیم؛ که در این فرایند یکی از اعضای خانواده (بطور معمول برادر یا پدر) دختر را وادار به پذیرش ازدواج با مردی می کنند که دختر به زندگی مشترک با او راضی نیست و غالباً انگیزه های اقتصادی در این ازدواجها موثر هستند.
ب) ازدواجهای تحمیلی به شیوه غیر مستقیم؛ که این گونه ازدواج ها نیز زیر فشار ساخت اجتماعی بر دختران جوان تحمیل می شود و در حال حاضر نیز ازدواجهای تحمیلی به این شیوه غیر مستقیم، شیوع زیادی یافته است.
علل و عوامل ازدواج های تحمیلی (شیوه مستقیم)
در پیدایی ازدواج اجباری به شیوه مستقیم بسیاری از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر گذارند که هر یک از عوامل به اجمال بررسی می شوند:
عوامل فرهنگی
امروزه با وجود فرصتهایی که در اغلب جوامع برای زنان ایجاد شده است و آنان از شرایط و جایگاه خود در نظام اجتماعی آگاهی یافتهاند و علاقمند هستند تا در سرنوشت خود دخالت داشته و در این خصوص استقلال نظر داشته باشند، لیکن عدهای آنها را از این حق خدادادی و طبیعی محروم می سازند. بیتردید نگاه نادرست به زنان در جامعه، در شکل گیری ازدواج های اجباری مؤثر می باشند. تفکر کالاپنداری و استفاده ابزاری از او موجب می شود تا اراده، تصمیم و تمایل زن در فرآیند همسر گزینی ساده انگاشته شود و مقاومت دختران برای ایفای نقش در سرنوشت خود، نوعی گردن کشی و بی حرمتی به والدین تلقی گردد.
عوامل اقتصادی
بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تامین شود، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت. با چنین طرز تفکر و نگرشی، برخی از خانوادهها معیار و ملاک پول و ثروت را در درجه و اولویت اول قرار می دهند و به محض اینکه با خواستگاری مواجه می شوند که به لحاظ اقتصادی وضعیت مطلوبی دارد چه بسا که دختران خود را مجبور به ازدواج با وی نمایند بدون اینکه کمترین اهمیتی به خواسته و رغبت دخترشان بدهند.
عوامل روان شناختی
بسیاری از مردم بهویژه آنانکه تحت تاثیر ساختارهای اجتمای-سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمدهای قائلاند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی خودشان معمولاً به سرعت تحت تاثیر واکنشها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند بر اساس منطق و واقع بینی برای آینده خود تصمیمی اتخاذ نمایند و معمولا زن را «ضعیفه» خطاب می کنند. این پندار ضعیف انگاری زن، دستاویزی برای تحمل رأی و نظر خود، در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه کرده است.
عوامل اجتماعی
ساختهای پدر سالارانه
پدر سالاری، سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. بسیاری از مردان به اقتضای این ساخت اجتماعی، تحمیل و اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم خودشان می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می کنند.
منزلت اجتماعی
پارهای از ازدواجهای تحمیلی در فرآیندی شکل میگیرد که افرادی با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می نماید و والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا علیرغم مخالفتهای دختر، وی را مجبور به ازدواج می کنند.
علل و عوامل ازدواج های تحمیلی (شیوه غیر مستقیم)
وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی از دختران ناخواسته تن به ازدواجی ناخواسته با فردی بدهند که موقعیت و شرایط مناسبی برای ازدواج ندارد. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی می کنیم:
علل فردی
ترس از فقدان خواستگار در آینده؛ ترس از افزایش سن و کاهش فرصت ازدواج؛ رهایی از تنهایی و اضطراب؛ اصرار خواستگار و ترحم نسبت به خواستگار؛ لجبازی با خواستگار قبلی؛ فرار از تحصیل.
علل خانوادگی
رهایی از شرایط نامناسب خانه پدری، رهایی از امر و نهیهای خانواده و کسب استقلالف رهایی ساختن والدین از اضطراب، رفع کدورت فامیل، نفوذ و فشارهای والدین.
علل اجتماعی
رهایی از تحقیرهای اجتماعی، ورود به دنیای بزرگسالی و کسب احترام، رهایی از قضاوتهای نادرست اجتماعی، رهایی از برچسب های اطرافیان، کسب جاه و مقام و تغییر موقعیت اجتماعی.
پیامدهای ازدواجهای تحمیلی
به اعتقاد روان شناسان، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق، عشق، محبت و درک متقابل دو انسان شکل بگیرد تا بتواند جوانههای امید و خوشبختی را به همراه آورد. اکراه در همسر گزینی، این پیوند مقدس را ه بصورت یک کابوس وحشتناک در می آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را با آسیبهای جدی مواجه می سازد.
آسیب های فردی
آسیب های جسمی: اولین عوارض منفی ازدواج های اجباری (به ویژه در سنین پایین) متوجه بدن و جسم زنان شده و بر سلامت جسمانی آنها تاثیر بسیار منفی بر جای می گذارد. دخترانی که در سنین پایین روانه خانه همسر می شوند علاوه بر حاملگیهای زودرس، در معرض عوارض جبرانناپذیر جسمی قرار می گیرند. زایمان و شیردهی هم به این عوارض منفی اضافه شده و تاثیرات ازدواج های تحمیلی را چندان برابر می کند.
آسیب های روحی و روانی: اغلب دخترانی که به اجبار والدین راهی خانه همسر می شوند، دچار اختلالات روحی و روانی می شوند و بهداشتروانی آنها به خطر می افتد. آنان به یکباره از کانون گرم خانواده جدا شده و سایه فردی را بالای سر خود می بینند که هیچ گونه علاقه و رغبتی به او ندارند. در واقع فقدان شبکه ارتباطی جهتآمیز میان زن و شوهر، خانواده را به کانون درگیری و تضاد تبدیل میکند و تفاهم را که سنگ زیرین بنیان خانواده است، ویران می کند.
آسیب های خانوادگی
فرار از خانه: اجبار دختران به رهایی از تحمیل و تحمیل ازدواج بر آنان از سوی والدین، احتمال اقدام به فرار از منزل را در آنان افزایش می دهد.
همسرکشی: زنان در ازدواج های اجباری خود، هزینه های فراوانی را برای رهایی از زندگی تحمیلی خود متقبل می شوند و بر این اساس، در برخی از موارد تنها راه رهایی از محرومیت و فشار و نابرابری را در اقدام به قتل همسر خود می یابند.
انحطاط اخلاقی: نارضایتی و برآورده نشدن نیازهای عاطفی و روحی زنان، زمینه و بستر مناسبی را برای فساد اخلاقی آنها مهیا می نماید. زیرا آنان خوشبختی و آرامش روحی خود را در سایه مردی دیگر جستجو می کنند.
آسیب های اجتماعی
عدم ثبت نکاح: معمولا ازدواج های اجباری که در سنین پایین انجام می شود، در دفاتر رسمی ازدواج ثبت نمی شوند. زیرا خانواده این دختران خصوصاً پدران، به غیر قانونی بودن اجبار در ازدواج دختر بخصوص در سنین پایین آگاهی دارند، لذا این اتفاق را پنهان می نمایند.
افزایش جرایم و شبه جرایم: تحمل و اجبار در ازدواج که امری فردی، شخصی و وابسته به رضایت طرفین است، می تواند تعداد خانواده های آشفته و نابسامان را افزایش دهد، جامعهای که خانواده های آن فاقد آرامش و رضایت زناشویی است، جامعه سالم و به دور از آسیب های اجتماعی نخواهد بود.