مجله مهر: در مهمترین روزهای تاریخ یک کشور، به جز آدمها، شهرها، میدانها، خیابانها، کوچهها و ساختمانها و خیلی از جزئیات دیگر اهمیت زیادی پیدا میکنند. ۱۳ بهمن ماه ۵۷ محل اسکان امام (ره) از مدرسه رفاه به مدرسه علوی تغییر میکند. اتفاق ساده ای که جزئیات شنیدنی آن با خاطرات همراهان امام کامل میشود.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد کشمیری از روحانیون مبارز و انقلابی و از همراهان امام (ره) دربارهٔ تغییر محل اسکان امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوی میگوید: «دو سه روز بعد از استقرار حضرت امام (ره) در مدرسه رفاه، برخی از مؤسسان و هیئت امنای این مدرسه همچون آقایان هاشمی، شهید باهنر، بادامچیان و آقای توکلی که در ضمن مسوولیت مدرسه علوی را هم به عهده داشتند، تشخیص دادند که مدرسه علوی از نظر مسائل امنیتی مطمئنتر است؛ چرا که اولاً مستقیم به خیابان "ایران" راه داشت و از تیررس دشمن دور بود و ثانیاً منازل عدهای از شخصیتهای انقلابی در اطراف مدرسه علوی قرار داشت که خود این مسئله موجب اطمینانخاطر میشد. از این رو حضرت امام (ره) به مدرسه علوی منتقل شد. با این حال مدرسه رفاه هم در اختیار انقلابیون بود و جلسات شورای انقلاب در آنجا برگزار میشد.»
حال و هوای مدرسه هم در روزهای حضور امام متفاوت از همه سالهای تأسیس آن است: «آن روزها مدرسه علوی، علما، مدرسین، افراد شخصیتهای شناختهشده زیادی را، که برای ملاقات میآمدند، به خود میدید. جنبوجوش فراوانی در مدرسه حاکم بود و طلاب و روحانیون جوان و انقلابی تنها با قبا و عمامه و بدون عبا به این سو و آن سو میرفتند و از دل و جان گوش به فرمان امام (ره) و آماده خدمت بودند. در بیرون مدرسه هم جوانان انقلابی مراقب اوضاع و تحرکات مأموران مخفی رژیم و ساواکیها بودند و هر از گاهی یکی از آنها را گیر میانداختند. از کارهای جالب آن ایام، سرکشی به محلات و مساجد مختلف تهران و دیدار و گفتوگو با مردم بود که هیاتی از آقایان به دستور حضرت امام (ره) انجام میدادند.»
در این پادکست رادیومهر هم سه روایت متفاوت از «مدرسه علوی» را کنار هم چیدهایم.
روایت اول: خاطره فرزند حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی که در آن زمان مدیر مدرسه علوی بودند. مرحوم حسینی چند سال بعد به دلیل حضور در یک برنامه محبوب تلویزیونی، به «آقای حسینی اخلاق در خانواده» معروف شد. پسر ایشان، روایت جالبی از نقل مکان امام به مدرسه علوی نقل کرده است.
روایت دوم: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات خود در مجموعه مستند «تاریخ شفاهی ایران» دربارهٔ اهمیت موقعیت مکانی مدرسه علوی میگوید: «امام گفته بودند که از خیابان انقلاب فعلی (شاهرضای آن زمان) پایینتر باشیم. ما حسینیه ارشاد را داشتیم که جای آماده تری بود ولی ایشان مایل نبودند در شمال شهر باشند. بعد هم اینکه ما از دولت نبودیم و دولت قبلی هم اجازه نمیداد جای وسیعی مستقر شویم. جایی را نداشتیم، پس مدرسه رفاه را انتخاب کردیم که آن هم نیمه کاره بود و در حال ساختمان سازی بودند…»
روایت سوم: صحبتهای آیت الله خامنه ای در خطبههای نماز جمعه، دربارهٔ توجه و دقت امام خمینی (ره) به مردم مشتاق آن روزهای پرشور که دوست داشتند رهبرشان را از پنجره مدرسه ببینند: «آن روزی که امام وارد [مدرسه علوی]شد، سیاست مدارها، کهنهکارها، کارآزمودههای میدان سیاست و سیاسی بازها توقع داشتند امام اتاق را خلوت کند و با آنها مشورت کند و آنها بنا کنند به ریش جنباندن و راه نشان دادن به امام. همان کسانی که امام اصلاً شخصیت و هویت آنها را قبول نداشت؛ چون جدایی آنها از مردم را میدانست. یکی از آن سیاست بازها به من میگفت یعنی چه که امام در را باز کرده و صبح و عصر مردم مثل سیل میآیند به آن مدرسه و امام بلند میشوند جلوی شیشه برای آنها دستی تکان میدهند؟! باز یک دسته دیگر و یک دسته دیگر… خودش را مشغول کردهاست. وقت نیست رجال و سیاسیون بروند با امام صحبت کند.
من گفتم فرق شما و امام همین است! شما به مردم اعتقاد ندارید، امام از اول مبنای کارش را بر اعتقاد و ایمان به مردم بنا نهاده بود: «هوالذی ایدک بنصره و بالمومنین» با همین مردم هم خداوند متعال امام را پیروز کرد؛ ایمان به مردم.»