کتاب‌های نامه یک سرباز، زمان بازیافته، شورشیان آرمانخواه، حدیث نفس و خاطرات و تاملات در زندان شاه که امسال منتشر یا بازنشر شدند، دانش خوبی از جریان‌ چپ مبارز بر علیه پهلوی به مخاطبان می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، تحلیل و شناخت اندیشه چپ مبارزاتی در ایران نیازمند یک بازخوانی از دوران مشروطه، بویژه منظومه فکری شخصیت‌های فعال در حزب اجتماعیون عامیون، تا بررسی و تحلیل چپ‌های مارکسیست معاند با انقلاب اسلامی ایران تا سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ است. این کار پژوهش مهم و چند ساله‌ای را نیاز دارد که بدون بازخوانی متون تولید شده توسط سازمان‌ها و شخصیت‌های چپ امکان پذیر نیست.

تحلیل و بازخوانی جنبش چپ در ایام مبارزه بر رژیم ستمشاهی پهلوی نکات مهمی را برای مخاطب امروز افشا می‌کند و در نگارش تاریخ معاصر ایران نیز گریزی از پرداختن به این گروه‌ها نیست. فراموش نکنیم که بسیاری از اعضای این سازمان‌ها در مبارزه بسیار قهرمانانه عمل کرده و بویژه در مساله رهایی خلق و بیان محنت کارگران جان خود را فدا کردند. احمد اشرف از رهبران و بنیان‌گذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق بهترین مثال است.

اشرف توانست ۶ سال در مبارزه دوام بیاورد و مدام از چنگ ساواک بگریزد به نحوی که زنده ماندن او بدل به دغدغه اصلی محمدرضا پهلوی شده بود. با این اوصاف اما دو نکته را نباید فراموش کرد. نخست اینکه در عجیب‌ترین وضع ممکن این سازمان مرامی مارکسیست لنینیستی داشت که به استالینیست شدن آنها انجامیده بود و چگونه ممکن است که برای مبارزه با یک رژیم دیکتاتوری، مشی دیکتاتورانه را برگزید؟ این انتقادی بود که مصطفی شعاعیان به احمد اشرف داشت. نکته دیگری که نباید در تحلیل جنبش‌های چپ از نظر دور داشت، ناآگاهی بسیاری از بزرگان و هواداران این جنبش‌ها از اصول اولیه مارکسیسم است. بسیاری از آثار مهم مارکس در آن دوران ترجمه نشده و متون درجه دوم و سومی هم که برای غنای ایدئولوژی مبارزه ترجمه می‌شد به باور بسیاری از اهالی اندیشه در دوران امروز ترجمه‌های غلط و مبهمی بود.

شایان ذکر است که در جنبش‌های چپ کسانی مانند خسرو گلسرخی و مصطفی شعاعیان هم حضور داشتند که علیرغم پایبندی به مارکسیسم از اسلام نیز دست نکشیده و در مشی مبارزاتی خود دموکراسی را نیز لحاظ کرده و به عقاید «دیگری» نیز احترام می‌گذاشتند و ارتباط آنها با مبارزان مسلمان و مذهبی نیز مناسب بود، اما حضور این چهره‌ها در جریان مبارزه اندک بود و آنها یا دستگیر و اعدام شده یا در درگیری خیابانی کشته شدند.

بجز حزب منفعل توده در دوران پهلوی دوم جریان‌هایی چون سازمان مجاهدین خلق ایران (حتی در دورانی که هنوز تغییر ایدئولوژیک از اسلام به مارکسیسم نداده بودند)، سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، جبهه دموکراتیک خلق ایران به رهبری و زعامت مصطفی شعاعیان (که به دیدگاه‌های مترقی او نسبت به دیگر مبارزان چپ اشاره شد) و... به عنوان مخالفان چپ رژیم پهلوی فعالیت داشتند که مشی مبارزه و سیره فکری بزرگان، هواداران و سمپات‌های آنها تفاوت‌های مهمی با همدیگر داشت. بنابراین برای تحلیل هرکدام از این سازمان‌ها باید به مکتوبات به جای مانده از آنها مراجعه کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سازمان‌هایی چون چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق (که بسیار سریع به منافقان بدل شدند) به دلیل تحلیل غلط از جامعه ایرانیِ مسلمان که رهبری و زعامت امام خمینی(ره) را پذیرفته بود، پس از آنکه در انتخابات‌های اولیه در نظام جمهوری اسلامی با عدم رای مردم مواجه شدند، به رویارویی مسلحانه با انقلاب برخاستند و همین نکته باعث شد تا دیگر جایی در جریان‌های سیاسی ایران نداشته باشند. نباید فراموش کرد که امام خمینی(ره) نیز با هوشمندی و همچنین درس‌هایی که از انقلاب مشروطه ایران آموخته بود، هیچگاه عقاید و روش مبارزاتی این طیف‌ها را نپسندید و حضور آنها در مناسبات قدرت را منوط به پذیرش اسلام کرد. اکنون باقیمانده‌های آنها به خارج از کشور رفته و در جایی زندگی و به قول خود مبارزه می‌کنند که هیچ ارتباطی با دیدگاه‌های مارکسیستی‌شان نیز ندارد.

در گزارش زیر به معرفی متونی پرداخته‌ایم که در کل یا بخشی از آنها اندیشه مبارزاتی چپ و همچنین چریک‌های مبارز معرفی شده‌اند. این کتاب‌ها یا در سال ۹۷ برای نخستین بار منتشر شده و در این سال تجدید چاپ شده‌اند. لازم به توضیح است که انتخاب آنها بر اساس سلیقه راقم این سطور صورت گرفته است.

«شورشیان آرمانخواه»

مازیار بهروز، مدرس تاریخ دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو در کتاب مهم «شورشیان آرمانخواه: ناکامی چپ در ایران» بخش مهمی از بازخوانی جریان چپ را انجام داده است. پژوهش و تحلیل او از جریان حزب توده در دهه ۲۰ و فراز و فرودهایش آغاز شده و تا شکست کامل سازمان‌های مارکسیستی در سال ۶۲ را دربر می‌گیرد. این کتاب با ترجمه مهدی پرتوی برای نخستین بار در سال ۱۳۸۰ توسط نشر ققنوس منتشر شد. این انتشارات در پاییز گذشته (۱۳۹۷) پانزدهمین چاپ این کتاب را با شمارگان ۹۹۰ نسخه، ۳۶۶ صفحه و بهای ۲۹ هزار تومان منتشر کرد.

«شورشیان آرمانخواه» هم سیر تاریخی چگونگی شکل گیری اندیشه چپ در ایران را تا ابتدای دهه ۶۰ بیان کرده و ضمن تحلیل کنش‌های مبارزاتی آنها به چرایی تقابل آنها با جمهوری اسلامی نیز می‌پردازد. کتاب چهار فصل دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از: «شکست و احیا: شکست بزرگ چپ (۴۹ – ۱۳۳۲)»، «تهاجم و بن بست (۵۷ – ۱۳۴۹): قهر و سرکوب»، «انقلاب: رقص مرگ (۶۲ – ۱۳۵۷)» و «چرا ناکامی؟». پیوست این کتاب نیز گاهشمار خوب و کاملی است از مهم‌ترین رخدادهای جریان چپ در دامنه مبارزاتی‌شان.

به قول مترجم کتاب، مهدی پرتوی که خود نیز از فعالان و مبارزان چپ در دوران پهلوی بود، «شورشیان آرمانخواه» این کتاب سه ویژگی مهم دارد که آن را منابع مشابه متمایز می‌کند؛ نخست اینکه کتاب‌های پیشین و منابع مشابه تنها به بخشی از جنبش چپ پرداخته‌اند در صورتی مازیار بهروز در این کتاب تاریخ چپ را تا سرانجام نهایی‌اش دنبال کرده و به همین دلیل هم تصویر کاملتری از جنبش چپ در ایران را ارائه کرده است.

دوم آنکه پژوهش مازیار بهروز نه تنها بازیگران اصلی یعنی احزاب و سازمان‌های عمده بلکه بازیگران فرعی و حاشیه‌ای یعنی گروه‌ها و هسته‌های کوچک مارکسیستی چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور را دربر می‌گیرد. در این کتاب حتی احزاب کرد مارکسیست که پس از انقلاب در راستای مقابله با انقلاب اسلامی ایران نیز از سوی بیگانگان تجهیز شدند، نیز مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. سومین ویژگی در این است که نویسنده در پژوهش خود به کاوش و بررسی علل شکست و ناکامی چپ در ایران و به ویژه فروپاشی نهایی‌اش در دهه ۶۰ می‌پردازد، مساله‌ای که پیشتر در هیچ منبع دیگری به آن پرداخته نشده بود.

مازیار بهروز در این کتاب سه عامل موثر را در چرایی ناکامی و فروپاشی جنبش چپ در ایران موثر می‌داند که نخستین آن عوامل عمومی است که در همه جریان‌های چپ در دنیا ممکن است مصداق داشته باشد. از این دست عوامل می‌توان به این موارد اشاره کرد: ۱: موقعیت جغرافیای سیاسی ایران و رقابت شدید قدرت‌های بزرگ در کشور ما که باعث شد اتحاد شوروی نتواند از جنبش مارکسیستی در ایران پشتیبانی جدی به عمل آورد. ۲: ساختار طبقات اجتماعی در ایران و پراکندگی و عقب ماندگی روستاها که باعث می‌شد که هیچگاه گروه‌های مارکسیستی نتوانند روستاییان را داخل در مبارزه کنند. ۳: سرکوب بی‌مان و بی‌رحمانه از جانب حکومت‌ها. ۴: ناتوانی چپ در درک واقع‌بینانه ماهیت حکومت جمهوری اسلامی. ۵: مواضع رادیکال ضد غربی و ضدآمریکایی جمهوری اسلامی که مارکسیست‌ها را که خود منادی مبارزه با امپریالیسم بودند، خلع سلاح کرد. ۶: زبان پیچیده اندیشمندان چپ که آنها را از زبان توده‌های مردم و در نتیجه ارتباط صحیح با آنها دور کرد. ۷: نبودن تحمل و مدارا در میان این گروه‌ها، ۸: جناح‌بندی‌ها و اختلاف‌ها و رقابت‌های شخصی و گروهی.

نویسنده دیگر عوامل شکست را عوامل خاص می‌داند که از این جمله است؛ ۱: وابستگی سیاسی، ایدئولوژیکی و در نتیجه عملی برخی احزاب و سازمان‌های مارکسیستی به قطب‌های کمونیسم جهانی از جمله شوروی، چین و آلبانی، که آنها را از درک نیازهای واقعی جامعه خودشان باز می‌داشت و همچنین تنفر جامعه‌ای را که طی چند قرن از نفوذ بیگانگان در رنج بود، برمی‌انگیخت. ۲: ضعف تئوریک.

در نهایت نویسنده سومین عوامل شکست را عوامل ساختاری می‌داند؛ ۱:مارکسیست‌های ایرانی در عرصه ایجاد ارتباط و جلب طبقه کارگر و توده‌ها ناکام ماندند و این در صورتی است که اساس نظریه سیاسی مارکسیسم بر مبارزه طبقاتی و سازماندهی و بسیج طبقه کارگر و توده‌ها استوار بود. ۲: استالینیسم که باعث شد بود که همه این گروه‌ها را نسبت به دموکراسی بی‌تفاوت کرده بود. ۳: فقر فلسفه.

«زمان بازیافته»

نشر اختران در پاییز گذشته کتاب خاطرات یکی از مهم‌ترین و در عین حال رازآلودترین شخصیت‌های مبارز چپ در پیش از انقلاب یعنی بهمن بازرگانی را با عنوان «زمان بازیافته: خاطرات سیاسی بهمن بازرگانی» با شمارگان هزار نسخه، ۳۰۱ صفحه و بهای ۳۴ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب که به فاصله اندکی به چاپ دوم هم رسید، شامل گفت‌وگوهای امیرهوشنگ افتخاری راد با بهمن بازرگانی است.

بازرگانی یکی از هسته‌های اصلی و سران سازمان مجاهدین خلق ایران به شمار می‌رفت و نخستین مسئول گروه سیاسی سازمان بود. او همچنین از جمله کسانی بود که با ترجمه کتاب‌هایی منابع مطالعاتی سازمان را تامین می‌کرد.

بازرگانی در جریان ضربه‌های هولناک ساواک به سازمان دستگیر شد، اما به دلیل آنکه برادرش نیز در میان دیگر دستگیرشدگان از سران سازمان قرار داشت و به اعدام محکوم شده بود، از مرگ گریخت و به حبس ابد محکوم شد. او در زندان به تدریج با اعضای سازمان بویژه مسعود رجوی زاویه پیدا کرد و تالیفات و ترجمه‌های در نقد مبارزه مسلحانه را به سرانجام رساند. مطالعات مارکسیستی او نیز در زندان شدت گرفتند و البته بسیاری در خاطرات خود بیان کردند که او در زندان دورویی پیشه کرد و با وجودیکه مارکسیست شده بود، به پیشنمازی تعدادی از هواداران سازمان می‌ایستاد.

 پس از انقلاب نیز بسیاری از اعضا و هواداران سازمان به او رجوع کرده و خواهان احیای سازمان با محوریت او بودند، اما او چون دیگر دلیلی برای مبارزه نداشت، مخالفت کرد و دست از سیاست شست.

او پس از انقلاب سکوت اختیار کرد و تا اواخر دهه ۸۰ که گفت‌وگوهایی از او درباره کتاب‌هایش در روزنامه اعتماد منتشر شد، سکوت کرده بود. او پس از انقلاب کتاب «ماتریس زیبایی» را نوشت و منتشر کرد که اکنون به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع مطالعاتی در زمینه زیبایی‌شناسی در اندیشه پسامدرن است.

عمده پژوهش‌ها جریان تاریخنگاری انقلاب بهمن بازرگانی را عامل مارکسیست شدن سازمان معرفی کرده‌اند. حتی در اوایل انقلاب نیز با وجودیکه او دست از فعالیت سیاسی کشیده بود، با این اتهام مارکسیست کردن یک سازمان به اصطلاح اسلامی مواجه و ناچار شد مدتی از ایران مهاجرت کند.

بازرگانی در «زمان بازیافته» بیشتر حرف‌های نگفته خود در طول این ۴۰ سال را بیان کرد و در این کتاب حقایق مهمی از سازمان مجاهدین خلق ایران به مخاطبان ارائه می‌شود. او بیان می‌کند که اتهام مارکسیست کردن سازمان توسط خودش را مسعود رجوی رواج داده و شاید رواج این اتهام به دلیل مخالفت بازرگانی با رجوی در طول دوران زندان باشد. او در صفحات ۶۸ تا ۷۱ اشاره می‌کند که محمد حنیف‌نژاد ابتدا تصمیم به مطالعه مبانی مارکسیسم و کتاب‌های این حوزه می‌گیرد و این تصمیم را به سعید محسن هم اعلام می‌کند.

بازرگانی همچنین اشاره می‌کند که از سال ۱۳۴۶ تعلیمات مارکسیستی سازمان شروع شد و اعضا شروع به مطالعه آثار مارکسیستی کردند و گروه ایدئولوژی سازمان جزواتی آموزشی را در این موضوع نوشت. البته این جزوات مورد نقادی بازرگانی قرار گرفت و جزوه‌ای ۶۰ صفحه‌ای به قلم او در نقد آن تعلیمات آماده شد، اما حنیف‌نژاد آن نقدها را مسکوت گذاشت. در آن دوران مسعود رجوی از اعضای گروه ایدئولوژی سازمان بود و سعی می‌کرد با گفت‌وگو بازرگانی را از نقد جزوات این گروه منصرف کند.

بازرگانی همچنین اعتقاد دارد که اگر اعضای سازمان به راحتی هرچه تمام‌تر مارکسیست شدند به دلیل نحوه عضوگیری سازمان بود، چرا که آنها به جای ویژگی مذهبی بودن، روی مبارز بودن تاکید می‌کردند و به همین دلیل بسیاری از اعضا شناخت چندانی از اسلام و آموزه‌های اسلامی نداشتند. به بیان بازرگانی حتی اگر کسانی چون محمد حنیف نژاد هم زنده می‌ماندند و پس از انقلاب امکان تشکیل دولت را داشتند به دلیل باورهای غلط‌شان و استراتژی مبهم، دولتشان چیزی نزدیک به حکومت دیکتاتوری معمر قذافی در لیبی می‌شد.

«خاطرات و تاملات در زندان شاه»

این کتاب خاطرات محمد محمدی گرگانی است که نشر نی دومین چاپ آن را در بهار امسال با شمارگان هزار نسخه، ۵۸۸ صفحه و بهای ۳۸ هزار تومان منتشر کرد.   «خاطرات و تاملات در زندان شاه» مانند کتاب «زمان بازیافته» به بسیاری از نکات مبهم و سوالات نسل جدید درباره سازمان مجاهدین خلق ایران، بویژه چگونگی تغییر استراتژی این سازمان از اسلام به مارکسیسم پاسخ می‌دهد.

محمد محمدی گرگانی از فعالان ملی مذهبی از زمره مبارزانی بود که پس از دستگیری در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری (موزه عبرت فعلی) شکنجه شد و دوران محکومیت خود را نیز در زندان‌های قصر و اوین گذارند. محمدی گرگانی در دوره‌ای به فعالیت مبارزاتی در سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقان) پرداخت، اما پس از تغییر مشی سازمان از اسلام به مارکسیسم از این سازمان جدا شد و نقدهایی خواندنی بر مشی سازمان نوشت. نقدهایی که باعث شد در زندان توسط منافقان بایکوت شود.

نویسنده با واژگان نیرومند خود تصویر واضحی از زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری و همچنین زندان قصر به مخاطبان ارائه می‌دهد. زندان‌هایی که هم مبارزان مذهبی و انقلابیون وفادار به امام خمینی(ره)، هم نیروهای سازمان مجاهدین خلق و هم مبارزان مارکسیست در آن‌ها زندانی شده بودند. یکی از چهره‌های شاخص در میان این زندانیان مرحوم آیت‌الله طالقانی، از اصحاب نزدیک امام خمینی بود. نویسنده در این کتاب شرح دقیق و خوبی از مجاهدت‌های آیت‌الله طالقانی در زندان و سعی او در وحدت میان مبارزان می‌دهد. روایت تلاش آیت‌الله طالقانی برای آموزش اسلام به زندانیان و جلسات تفسیر قرآن او از مطالب خواندنی این کتاب است.

چگونگی برخورد و گفت‌وگوی میان این نیروها و این سه گروه زندانی از خواندنی‌ترین بخش‌های تاریخ انقلاب در کتاب خاطرات محمدی گرگانی است. این خاطرات بویژه در زمان ارائه فتوای نجاست مارکسیست‌ها خواندنی‌تر می‌شود. فراموش نکنیم که پس از پیروزی انقلاب این سه دسته زندانی دقیقا در مقابل هم قرار گرفتند و نیروهای مارکسیست و همچنین مجاهدین خلق که دیگر نام منافق را بر خود دیده بودند، در مقابل انقلاب و نیروهای انقلابی دست به اسلحه برده و روزهای خونینی را برای مردم و کشور رقم زدند. بنابراین هرچند که محمدی گرگانی مارکسیست نبود، اما خاطرات او در زندان از مبارزان مارکسیست خواندنی است و بسیار می‌تواند مورد استفاده مورخان و مفسران تاریخ معاصر ایران قرار بگیرد.

«حدیث نفس: خاطرات رسته از فراموشی»

این کتاب شامل خاطرات حسن کامشاد است که هشتمین چاپ آن تابستان امسال با شمارگان ۷۰۰ نسخه، ۶۰۸ صفحه و بهای ۵۰ هزار تومان از سوی نشر نی در دسترس مخاطبان قرار گرفت. حسن کامشاد متولد ۱۳۰۴ در اصفهان، نویسنده، پژوهشگر و مترجم معاصر، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کمبریج است. حسن کامشاد در دوران تحصیل در مقطع دبیرستان با مصطفی رحیمی و شاهرخ مسکوب همکلاس بود و بعدها نیز با بسیاری از چهره‌های سیاسی، فرهنگی و ادبی ایران معاصر ارتباط و دوستی داشت. دوستی او با چهره‌هایی چون جلال آل احمد و شرف الدین خراسانی که در دوره‌های از عمر خود به اندیشه چپ وفادار بودند، نیز زبانزد است.

کامشاد در فصل‌هایی از کتاب خاطرات خود به شرح ماجرای عضویتش در حزب توده پرداخته است. او در سال‌های تحصیلش در دانشکده حقوق در تهران با حزب توده و نشریات آن آشنا شد و همراه شاهرخ مسکوب به کلوپ حزب توده می‌رفت اما برخلاف دوستش مسکوب به عضویت حزب درنیامد. پس از پایان تحصیلش در شرکت نفت استخدام به مسجد سلیمان منتقل شد. در این شهر بود که بود نامه‌های شاهرخ مسکوب به دستش می‌رسید که در آن از دستگیری و شکنجه اعضای حزب توده و اوضاع و احوال مردم ستمدیده ایران برایش می‌نوشت و از بی خیالی و بی‌

 تفاوتی او انتقاد می‌کرد.

نامه‌های مسکوب کامشاد جوان را به شدت منقلب کرد و تحت تاثیر قرار داد و او نیز تصمیم گرفت به حزب توده بپیوندد. در همین دوران بود که به سفارش مسکوب، رمان «تام پین» اثر هاوارد فاست را ترجمه کرد. اما بعد از دیدن کارشکنی‌های حزب توده در مورد دولت دکتر مصدق، به تدریج در مورد ماهیت حزب دچار تردید شد. از دیگر کسانی که کامشاد با او ارتباط داشت و تمایلات حزب توده را در او برانگیخت، ابراهیم گلستان، فیلمساز و داستان‌نویس مشهور ایرانی است، که البته بعدها این سه نفر یعنی گلستان، مسکوب و کامشاد همه از حزب توده بریدند. خاطرات کامشاد از حزب توده نیز مطالب مهم و خوبی را درباره این حزب و مشی غلط و مزورانه این حزب در مواجهه با دکتر مصدق را افشا می‌کند.

«نامه یک سرباز»

این کتاب نیز شامل متن نامه مفصل مصطفی شعاعیان به دکتر محمد مصدق است که در پاییز گذشته به کوشش امیر (بهروز) طیرانی از سوی نشر صمدیه با شمارگان ۴۰۰ نسخه، ۱۹۸ صفحه و بهای ۲۰ هزار منتشر شد.

مصطفی شعاعیان تنها چریک و مبارز چپ بر علیه رژیم پهلوی بود که میانه‌ خوبی با سازمان‌ها و چریک‌های مارکسیست آن دوران نداشت و بیشتر یارانش از مذهبی‌ها بودند. گرایشات اسلامی او نیز قوی بود و یادداشت‌هایی از او درباره قیام امام حسین(ع) وجود دارد. شعاعیان در جوانی مدتی را نیز در جبهه ملی عضویت داشت. از او به عنوان تنها چپ مستقل در دهه ۴۰ یاد می‌شود. وجوه نقادانه در اندیشه شعاعیان بسیار قوی بود و به همین دلیل او در دوره کوتاهی که با چریک‌های فدایی خلق همکاری داشت، نقدهای بنیان‌افکنی به جریان‌های مارکسیسم لنینیسم و استالینیسم و پیروان آنها در ایران وارد کرد.

اندیشه نقادانه و برخورد غیرجزمی و پرسشگر شعاعیان به نحله‌های مختلف اندیشه چپ باعث شد تا او همیشه در حاشیه جریان چپ در ایران باشد و هیچگاه تفکراتش به روشنی مطرح نشود. همین مساله باعث رازآلودگی چهره مبارزاتی او برای نسل جدید شده است. او در ۱۶ بهمن ۱۳۵۴ به روایتی در یک درگیری مسلحانه برای اینکه به دست عوامل ساواک نیفتد با بلعیدن قرص سیانور از دنیا رفت.

«نامه یک سرباز» نخستین متن مفصل مصطفی شعاعیان در نقد و تحلیل جبهه ملی در دوران مبارزاتش است که پس از ارسال آن، دکتر مصدق نیز پاسخ کوتاهی به این نامه نگاشت. این متن به خوبی دیدگاه‌های چپ شعاعیان در سال‌های نخستین دوران مبارزاتی‌اش را به مخاطبان می‌شناساند. شعاعیان در این متن به بررسی میزان نفوذ آمریکا و انگلستان در ایران، ارتباط حزب توده با اتحاد جماهیر شوروی و خیانت‌هایی که این حزب در ایران مرتکب شد، تحلیل نهضت ملی شدن نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد، مسلط شدن نیروهای امپرالیستی بر ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد و غارت منابع ایران توسط آنها و... است. شعاعیان در این کتاب اشاره‌هایی نیز به بحث مبارزه و مقاومت می‌کند که این وجه از تفکرش را می‌توان در آثار متاخرش مانند کتاب مشهور «انقلاب» به تفصیل مطالعه کرد. با این اوصاف اما کتاب «نامه یک سرباز» به خوبی نمایانگر تفکرات یک متفکر و روشنفکر چپ (و نه صرفا یک چریک) مستقل است.