کلماتی از دوران ۶۹ سال غیبت صغری از امام زمان باقی مانده است و اصطلاحاً توقیعات در همین مقطع زمانی به کلمات امام(ع) اطلاق می‌شود و حاوی موضوعات مختلفی است.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه چهلم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.

به اینجا رسیدیم که زندگی امام علیه‌السلام در دوره غیبت صغری و با نواب اربعه که چهار نفر بودند، از تاریخ ۸ ربیع الاول سال ۲۶۰ تا نیمه شعبان سال ۳۲۹ هجری قمری طول کشید.

نواب خاص، این نیابت و سفارت را از طرف امام عصر علیه‌السلام به عهده داشتند یعنی تقریباً معادل ۶۹ سال. ده خصوصیت در مورد آنها عنوان شده که در مورد این ده ویژگی مفصل صحبت کردیم، بحث ایمان، تقوا، عدالت، وثاقت، راز داری پوشیده داشتن امر امام علیه‌السلام، بنده خدا بودن، امانت داری، درایت و تیز هوشی که در هین حالی که پاسخگوی مردم هستند از طرف امام، راهنمای مردم به طرف امام علیه‌السلام و مکان امام نیستند این تیز هوشی و درایت بسیار بالا می‌خواهد که ظلمه نتواند از این‌ها سوءاستفاده بکنند، آنها جای امام علیه‌السلام را می‌دانستند چون هم باید از طرف امام علیه‌السلام پیام ببرند و هم به امام علیه‌السلام مسائل را برسانند. در واقع چشم و گوش امام علیه‌السلام در جامعه شیعه بودند.

 افرادی بودند که باید در سطح جامعه عادی بنظر برسند که دستگاهی بنی عباس در واقع به آنها حساس نشود که اینها در عین حال که آدم‌های ممتازی هستند ولی بدور از شهرت طلبی بودند. اینها ویژگی‌های ده‌گانه عمومی این بزرگواران بود.

امام علیه‌السلام در دوره غیبت صغری در سامرا بودند و مرکز نواب سلام الله علیهم اجمعین در بغداد بود و این رابطه بغداد تا سامرا خودش خیلی مسئله است. چون به هر صورت باید مردم را از امام دور نگه بدارند در عین حال که باید مردم را با امام علیه‌السلام مرتبط نگه دارند.

عمدتاً این بزرگواران بواسطه وکلا یک سازمان هرمی تشکیل دادند، مردم معمولاً و عموماً بواسطه وکلا با این چهار بزرگوار ارتباط داشتند.

یک وظیفه ای که این بزرگواران داشتند جلوگیری از انحراف در مهدویت بود که حالا بحث اصلی ما در آینده خواهد بود. یکی از کارهای نواب اربعه و سفرای اربعه این بود که با این مسئله مبارزه کنند. علما را بواسطه فرهنگ‌سازی جامعه وادار می‌کردند به مبارزه، به این شکل که عالمان وارد صحنه می‌شدند در مقابل مدعیان دروغین و جوری بحث را اداره می‌کردند که مردم متوجه می‌شدند که اگر کسی ادعای نیابت کرد چطور باید با او مقابله کرد؟

اگر کسی بخواهد چنین ادعائی بکند باید کرامت داشته باشد. مردم از نظر فرهنگی اگر «معنای کرامت» را بفهمند که با سحر و جادو، تفاوت دارد این طبیعتاً پس زده خواهد شد. دیگر نوبت نمی‌رسد شخصیت بزرگواری مثل جناب امیر کبیر بخواهد از عالمان حکم تکفیر، مدعیان بابیت را امضاء بکند و مثلاً چنین شخصیتی که خدمتگزار ملت ایران بود به شهادت برسد بخاطر این که وظیفه دینی‌اش را انجام داده است.

کار دیگر نواب خاص ارتباط با امام عصر علیه‌السلام بود که از ناحیه امام علیه‌السلام توقیعاتی ارائه می شد.

توقعیات یا کلمات امام علیه‌السلام به سه بخش تقسیم می‌شود:

ـ بخش اول: در دوران پنج سال اول است که حضرت زیر سایه پدر بزرگوارشان هستند.

از نیمه شعبان ۲۵۵ تا هشتم ربیع ۲۶۰ هجری قمری اتفاق افتاده در منطقه سرمن رأی در اینجا کلماتی از امام وجود دارد که جمع‌آوری شدند از جمله فرمایش حضرت حجت علیه‌سلام است در شب ولادت‌شان وقتی پا به عرصه خاکی می‌گذارند جناب حکیمه خاتون دختر امام جواد علیه‌السلام ایشان را شخصیت‌هائی است که در آن برهه خدمتگزار حضرت عسگری علیه‌السلام بوده است. وقتی آقا زاده بدنیا می‌آیند ایشان نقل می‌کنند که حضرت امام زمان علیه‌السلام کلماتی را بیان کردند این روایت در کتاب کمال الدین مرحوم صدوق هست.

حضرت بدنیا آمدند حضرت عسگری علیه‌السلام فرزندشان را در آغوش گرفتند و به فرزندشان فرمودند ای فرزندم سخن بگو. می‌دانید که سخن گفتن نوزاد غیر ممکن نیست در قرآن هم هست. جناب عیسی علیه‌السلام صحبت کردند. اِنبی عبدالله اتانی الکتاب وَجعَلنی نبیاً؛ ثانیاً اگر کسی بخواهد بحثی را مطرح کند قدرت خدا را باید بشناسد. حیطه قادریت خدا را آدم باید بداند.

حضرت حق فرمودند: اگر همه عالم، مِنَ الاولین تا آخرین از من تمام زمین و آسمان را بخواهند و ما بینهما را بخواهند و مصلحت باشد که من به همه آنها بدهم ذره‌ای از خزانه مالی من کم نمی‌شود. این قدرت خداست. بعد می‌فرماید کلید قدرت من واژه کُن است کُن فیکون.

بعد امام عسگری علیه‌السلام به فرزندشان می‌فرمایند فرزندم سخن بگو چه می‌گوید؟ اَشَهدُ اَنّ لا اِله اِلّا الله، وَحدَهُ لا شَریکَ لَه، وَ اَنَّ جَدیّ رَسُول الله و اَنَّ اَبی اَمیرالموُمِنین سه شهادت مهم در بدو ولادت به وحدانیت حضرت حق، رسالت جدّ بزرگوارشان و امامت امیرالمومنین علیه‌السلام پدر بزرگوارشان، می دهند. حکیمه خاتون می‌فرماید بعد از امیرالمومنین علیه‌السلام همه امامان را بشمارش در آوردند تا رسیدند به خودشان، ثَّم قالَ اَللّهُمَ اَنجِز لی ما وَعَدتَنی سپس فرمودند آنچه به من وعده فرموده‌ای بجای آور، وَ اَتمِّم لی اَمری کار مرا به سر انجام برسام، وَثَّبِت وَطاَّتی و کامم را استوار قرار بده، وَاملَاِ اَلارض بی عَدلاً و قطِاً و زمین را پر از عدل و داد بکن.

این یکی از کلماتی است که وجود نازنین حضرت در آن پنج سال بیان فرمرده‌اند.

کلام دوم را جناب شیخ طوسی و شیخ صدوق از دو خادم امام عسگری نقل می‌کنند: حضرت وقتی بدنیا آمدند عطسه کردند و فرمودند الحمدالله رب‌العالمین ... حمد و ستایش مخصوص خداست گمراهان گمان می‌کنند، حجت الهی از بین رفته ولی، اگر خداوند به من اجازه ظهور و بروز بدهد همه شک‌ها و تردیدها برطرف می‌شود.

و این کلام را احمد بن اسحاق اشعری رئیس علمای امامیه گفت من در محضر امام شرفیاب شدم عمر مبارک‌شان چهار سال بود. حضرت به عربی فصیح فرمودند: اَنَا بَقَّیه الله فِی الاَرضِ وَ المَنتَقِم فِی العَداءِ این کلماتی است که از امام باقی مانده در دوران پنج سال.

در دوران ۶۹ سال غیبت صغری کلماتی که این جا باقی مانده، اصطلاحاً توقیعات به همین مقطع از کلمات امام علیه‌السلام اطلاق می‌شود. موضوعات مُتِشَّتیت است.

تمام آن دست نوشته‌های امام به خط حضرت است و تمام راویان توقیعات این عبارت را دارند: خَرَجَ تَوقیعٌ بِخَطِّ نَعرِفُهُ خارج شدن دست نوشته‌ای بدست خود حضرت که ما آن را می‌شناسیم. یعنی این علامت بوده که این دست خط من امام علیه‌السلام است. لذا در اکثر موارد تمام راویان توقیعات نوشتند خَرَجَ تُوقیعٌ بِخِطِّ نَعرِفهُ خارج شد دست نوشته‌ای به خط حضرت که ما آن را می‌شناسیم. یعنی در واقع ثبت با سند برابر است.

بنابر این توقیعات در کتاب‌هائی جمع شده است در یک موضوع از توقیعات کتابی معرفی می‌کنم و بعد در کل توقیعات کتاب دیگری معرفی می‌کنم.

توقیعات موضوعات متعدد دارند: بعضی‌ها معارف اعتقادی است و سیاسی است. برخی مباحث معارف اعتقادی و سیاسی است. صفات خدا، نبوت، ختم قرآن، مسئله امامت، مبادی علوم امامان علیهم‌اسلام و... است. برخی از توقیعات احکام فقهی س‍ؤال فقهی از امام علیه‌السلام کردند امام جواب دادند. بخشی از توقیعات درخواست کرامت است از امام التماس دعا داشتند. امام هم دستورالعمل نوشتند و هم آن شخص را دعا کردند.

چهارمین بخش که مهمترین بخش است ادعیه‌ای است که از امام علیه‌السلام صادر شده است. ما دعاهائی داریم که از امام علیه‌السلام صادر شده دو کتاب در این زمینه معرفی می‌کنم. کتاب صحیفه المهدی، حاوی چهل و دو دعا از امام زمان علیه‌السلام است. یکی از دعاها را عرض می کنم. امام در نمازشان این‌گونه دعا می‌فرمایند:

اَللَّهُمَ اِنَّ شیَعتینا خُلِقَت مِن شُعاعِ اَنوارِنا و بقیه طَینتِنا خدایا پیروان ما خلق شدند از شعاع انوار ما و اضافه گلِ ما، این تعبیر در واقع تعبیر شدّت اتصال است. این خُلَقِت مِن شُعاعِ اَنوارِنا وَ بَقّیهَ طیَنتِنا یعنی نزدیکی به ما را دارند، وَ قَد فَعَلُوا ذُنُوباً کَثرهَ اینها گناهان زیادی را انجام دادند، اِتِّکا لاً عَلی حِّبِنا وَ ِلاتَینا فَاِن کانَت ذُنُوبَهُم نَبیَکَ وَبَیَتَهُم گناهان بین خودشان و خودت را، فَاصفَح عَنهُم امام در حق ما دعا می‌کند، فَقَد رضینا ما از آنها رضی هستیم تو پاک کن آنها را، وَ اَدخِلهُم الجَنهَ وارد بهشت‌شان بکن، فَزَخرِحهُم عَنِ النّار از آتش دورشان کن، وَلا تَجمَع بَینَهُم وَ بَینَ اَعدائِنا فی سَخِطِک در آتش جهنم بین آنها و دشمنان ما جمع نکن، چقدر عالیست. مگر دعای امام می‌شود رد بشود.

دعای یک آقا پشت سر جامعه است. حیف است به این آقائی توجهی نشود غفلت بشود از این آقا. من گناه می‌کنم او ناراحت می‌شود، من گناه می‌کنم او ریش گرو می‌گذارد، به هر صورت آدم باید حواسش جمع باشد این آقائی که برای بقای من، برای بهشت من دارد ریش گرو می‌گذارد یک خورده بیشتر به ایشان توجه داشته باشم.

ـ یک دعائی به نام دعای علوی مصری است، دعای علوی مصری توسل است به امام زمان علیه‌السلام برای گشایش حاجت، حاجتی که شاید انسان دیگر در ید قدرت‌اش نیست. خوف از سلطان این دعا مفصلی هم هست.

امام زمان علیه‌السلام این دعا را به شخصی به نام علوی مصری در توقیع تعلیم کردند برای او دادند. و حضرت فرمودند که این دعا، دعای گشایش انیباست.

دعاهای صادره از امام زمان علیه‌السلام در عصر غیبت صغری کتاب دیگری است که معرفی می کنم. تفاوت‌ این کتاب با کتاب فبلی این است که صحیفه‌المهدی ۴۲ دعا و این کتاب ۳۰ دعا دارد. کتاب دوم زیارت آل یس را در چهار نقل قول مطرح نموده است.