مرتضی حاج‌بابایی، روان‌شناس معتقد است که نمی‌توان تمایل به دیده‌شدن را در افراد جامعه از بین برد و باید با فرهنگسازی بر کیفیت نمایش زندگی روزمره افراد در شبکه‌های اجتماعی افزود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ:

نمایش زندگی روزمره افراد در بستر فضای مجازی هر روز ابعاد تازه‌تری به خود می‌گیرد. به غیر از آن سلبریتی‌های فضای مجازی که صفحه شبکه اجتماعی خود را برای پاسخگویی به بخشی از دغدغه‌های متنوع راه‌اندازی کرده‌اند، شمار زیادی از آن‌ها فقط می‌کوشند حضور خود را برای تاکید بر هویت برساخته‌شان در این فضا تیک بزنند. از این منظر، بستر نامتناهی فضای مجازی برای عده‌ای عرصه‌ای است برای نمایش هرچه بیشتر خود! این‌که چرا افراد تحت تاثیر وسوسه دیده شدن در فضای مجازی قرار می‌گیرند و چگونه کاربران دیگر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند، موضوعی است که در نخستین شماره از پرونده «فضای مجازی و نمایشی شدن زندگی روزمره» و در گفت‌وگو با «مرتضی حاج بابایی» روانشناس مطرح کرده‌ایم.

حاج‌بابایی نویسنده آثار متعددی در حوزه روانشناسی است که کتاب‌های «اصول و نکات کلیدی مطالعه و یادگیری»، «بلوغ جسمی و روانی در دختران (چالش‌ها، خطرات، روش‌ها، تربیت، افت تحصیلی)» و «کاربرد روانشناسی در آموزش ریاضیات» از آن جمله‌اند.

از نظر روانشناسی چرا افراد زندگی روزمره خصوصی خود را در شبکه‌های اجتماعی فضای مجازی به نمایش می‌گذارند؟

اصولا فضای مجازی این امکان را فراهم آورده است که آدم‌های مختلف بتوانند تا حدی هویت‌زدایی کنند و به جای هویت واقعی خودشان، هویت مورد انتظار یا هویت آرمانی خودشان را جایگزین کنند.

کاربران برای به نمایش گذاشتن زندگی در اتاقک شیشه‌ای گاهی مجبورند نقش بازی کنند و به گونه‌ای متفاوت از آن‌چه هستند، خودشان را نشان دهندبه همین دلیل است که ملاحظه می‌کنید گرایشی ویژه _نَه فقط در کشور ما، بلکه در سراسر جهان_ برای نمایش زندگی مخصوصی بر بستر فضای مجازی به وجود آمده است.

غالبا چه نوع شخصیت‌هایی تمایل بیشتری برای این کار دارند؟

به لحاظ روانشناختی این گرایش نزد همه افراد دیده نمی‌شود. یعنی عموما افرادی که ویژگی‌های خاص روانشناختی دارند این فضا را ایجاد می‌کنند و زندگی خودشان را در یک اتاقک شیشه‌ای قرار می‌دهند تا همه نظاره‌گر این زندگی باشند.

اما برای به نمایش گذاشتن این زندگی در اتاقک شیشه‌ای گاهی مجبورند که نقش بازی کنند و به گونه‌ای متفاوت از آن‌چه هستند، خودشان را نشان دهند. بین دو نوع شخصیت «درون‌گرا» و «برون‌گرا»، افراد برون‌گرا تمایل بیشتری برای آن‌که خود را در چنین فضایی قرار دهند و به نمایش زندگی خصوصی خود بپردازند، دارند. آن ها از این طریق می‌خواهند مورد توجه قرار گیرند زیرا توجه‌طلبی از نیازهای این افراد است.

یعنی همه این افراد به گونه‌ای با اختلال شخصیت مواجه‌اند؟

خیر. این مساله ابداً به معنای اختلال شخصیت داشتن این افراد نیست. اصلا نباید چنین استنباطی صورت بپذیرد، اما می‌توان گفت که برخی افراد که اختلال شخصیتی نمایشی دارند از این فرصت استفاده می‌کنند تا زندگی خود را در اتاقک شیشه‌ای به نام «فضای مجازی» به نمایش بگذارند.

شما نمی‌توانید تمایل به «مورد توجه قرار گرفتن» را در آدم‌ها از بین ببرید اما می‌توانید به آن‌ها آموزش دهید که به شیوه‌های سالم می‌توانند دیده شوند. به جای آن‌که به شیوه‌های عجیب و غریب در پی دیده شدن و جذب فالورهای بیشتر باشنداز آن‌جایی که در این اتاقک شیشه‌ای امکان راستی‌آزمایی وجود ندارد و افراد بعد از آن‌که روی «سِن» آمدند و نقششان را ایفا کردند، به پشت صحنه باز می‌گردند و کاربران دیگر از آن بی‌خبرند، بنابراین بستر مناسبی است که افراد بتوانند در یک تا دو دقیقه ویدئو یا یک یا چند فریم عکس و البته چند نوشته، زندگی‌ای که دوست دارند داشته باشند و هویت آرمانی که می‌پسندند را – و نه الزاما دارند- به نمایش بگذارند.

آن‌ها در حالی سعی می‌کنند خویشتن آرمانی خودشان را به نمایش بگذارند که معمولا شکافی بین آن‌چه می‌خواهیم باشیم و آن‌چه هستیم وجود دارد. بنابر این، می‌بینیم که نمایش زندگی خصوصی بر بستر فضای مجازی در بین افراد برون‌گرا بیش از افراد درون‌گراست. به عبارتی حضور افراد «احساسی» پررنگ‌تر از افراد «منطقی» در این فضا به چشم می‌خورد. این مساله از نظر روانشناسی مقوله‌ای قابل تحلیل و بررسی است و من به عنوان یک روان‌شناس گاهی با نگاه به پیج (صفحه) شبکه اجتماعی اشخاص می‌توانم متوجه بشوم که صاحب آن چه مسائل، مشکلات و حال‌وهوایی از نظر روانشناسی دارد.

نمایش زندگی خصوصی بر بستر فضای مجازی چه آسیب‌هایی را متوجه بازیگران شبکه‌های اجتماعی و کاربران دیگر که مخاطب این نمایش هستند، می‌کند؟  

مسلما هر رفتاری که ما ابراز می‌کنیم، از زوایای مختلفی قابل تحلیل است. این رفتارها می‌تواند منافعی برای ما به همراه داشته باشد یا ما را در معرض خطراتی قرار دهد. رفتارهای ما در فضای مجازی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابر این، فردی که زندگی خودش را در یک اتاقک شیشه‌ای قرار می‌دهد و سعی می‌کند هر روز از خودش یک «اِستوری» بگذارد و تصاویری از خود را در مراسم‌های مختلف یا حتی در خلوت‌های خودش، در فضای مجازی به اشتراک بگذارد، تاکید دارم که بدون شک در معرض آسیب بیشتری قرار می‌گیرد.

 به خاطر این‌که کاربران و فالورهای دیگری که او را دنبال می‌کنند (علی‌رغم تلاشی که فرد برای نمایش خود دارد) کاملا او را خواهند شناخت و با روحیات او آشنا هستند و ممکن است او در معرض سوء استفاده‌های جسمی، روحی، مالی و ... قرار گیرد اساسا از نظر علمی احتمال بروز چنین اتفاقاتی برای این افراد بسیار بیشتر از افرادی است که در این اتاقک‌های شیشه‌ای فضای مجازی زندگی نمی‌کنند.

کاربران در حالی سعی می‌کنند خویشتن آرمانی خودشان را به نمایش بگذارند که معمولا شکافی بین آن‌چه می‌خواهیم باشیم و آن‌چه هستیم وجود داردوقتی من به عنوان کاربر این فضا، از جزییات زندگی خصوصی خودم مانند میهمانی‌ها، خریدها و سایر مواردی از این دست به صورت  استوری فیلم و عکس تهیه می‌کنم و در شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهم، مسلما کاربران دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهم. زیرا همه ما انسان‌ها بدون استثنا بر همدیگر تاثیر می‌گذاریم و از همدیگر تاثیر می‌پذیریم. حالا برخی بیشتر تاثیرگذارند و کمتر تاثیرپذیر و عده‌ای هم هستند که بیشتر تاثیرپذیرند تا تاثیرگذار. این بستگی به روحیات و ژنتیک روانی انسان‌ها، شخصیت آن‌ها و نحوه تربیت شدن آن‌ها دارد. انسان‌های مهر طلب،  تایید طلب، زودرنج و احساسی، بیشتر تاثیرپذیری دارند تا تاثیرگذاری.

این کاربران وقتی در فضای مجازی شاهد انجام عملی از سوی یک کاربر شناخته شده [شاخ] شبکه‌های اجتماعی هستند، تمایل بیشتری برای انجام آن کار پیدا می‌کنند و این همان نکته‌ای است که به مساله مد و مدگرایی دامن می‌زند. در توسعه مد دقیقا از همین مکانیزم استفاده می‌شود. از نظر علمی به این مکانیزم «نقاط مرجع اجتماعی» گفته می‌شود. یعنی هر کسی یک نقطه مرجع اجتماعی دارد. در فضاهای مجازی ما هنجارسازی صورت می‌گیرد که می‌تواند سالم یا ناسالم، اخلاقی یا غیر اخلاقی، پسندیده یا ناپسنده باشد. بدون شک این‌ها روی کاربر فضای مجازی تاثیرگذار است. مگر می‌شود که کسی در مواجهه با شبکه‌های مجازی تحت تاثیر قرار نگیرد!؟

با توجه به این‌که تقریبا هر روز شاهد شیوه‌های تازه‌ای از نمایش زندگی روزمره در فضای مجازی هستیم، آیا می‌توان این روند را به نحوی مهار کرد؟

مساله این است که ما باید در زمینه فرهنگ استفاده از فضای مجازی بیشتر کار کنیم. راهکار ما در زمینه فضای مجازی نباید این باشد که این فضا را مسدود کنیم. باید به افراد جامعه آموزش دهیم که هر آن‌چه در فضای مجازی می‌بینند را به سرعت نپذیرند. مثلا سخنانی که از زبان خیلی از بزرگان در فضای مجازی نقل شده را به سرعت قبول نکنند. باید صحت و سقم پست‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود از سوی کاربران سنجیده شود. کاربران باید بتوانند پست‌های شبکه‌های اجتماعی را نقد و تحلیل کنند و از فیلتر عقل و درایتشان عبور دهند.

در خلال صحبت‌هایتان به این نکته اشاره کردید که افراد برون‌گرا بیشتر زندگی خصوصی خود را در ویترین شبکه‌های اجتماعی به نمایش می‌گذارند. از طرفی هم می‌توان گفت که وسوسه دیده شدن نیز مساله‌ای است که به دشواری می‌توان از آن صرف نظر کرد. چگونه می‌توان به افراد آموزش داد که در مقابل این وسوسه مقاومت کنند؟

واقعیت این است که ما یک بحث عمیق فرهنگی در این زمینه داریم. اگر می‌خواهیم دچار اضمحلال فرهنگی نشویم، باید دست به فرهنگسازی بزنیم و برای این کار باید از مهد کودک‌ها، خانواده‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌هایمان آغاز کنیم.

اما نکته اصلی این است که شما نمی‌توانید تمایل به «مورد توجه قرار گرفتن» را در آدم‌ها از بین ببرید اما می‌توانید به آن‌ها آموزش دهید که به شیوه‌های سالم می‌توانند دیده شوند. به جای آن‌که به شیوه‌های عجیب و غریب در پی دیده شدن و جذب فالورهای بیشتر باشند، با هنر، توانمندی‌ها و قابلیت‌هایشان دیده شوند. اما وقتی جامعه این نکته را به افراد یاد نمی‌دهد، ما شاهد نمایش‌های نابهنجار از زندگی خصوصی در فضای مجازی هستیم. در اینجا باید انگشت اتهام را مستقیما به سوی نهادهای فرهنگی برد. آن‌ها در این مساله کم‌کاری کرده‌اند. شاید تعدادی از کاربران را بتوان متهم کرد اما تمامی کاربرانی که زندگی خصوصی خود را به نمایش می‌گذارند متهم نیستند. یک هنرمند، شاعر، نویسنده، ورزش‌کار، کارآفرین، مخترع و ... می‌تواند توجه‌طلب باشد اما باید راهکارها و زمینه‌های فرهنگی را فراهم کرد که افراد نخواهند به ساده‌ترین وجه یا سخیف‌ترین ‌وجه زندگی شخصی خود را به نمایش بگذارند و توجه دیگران را به روش‌های پیش پا افتاده و غیر عقلایی به خود جلب نکنند.

هیچ نهادی نداریم که متولی باشد و بخواهد برای پژوهش‌های حقیقی و کاربردی و - نه به صورت نمایشی- روانشناسانه در حوزه فضای مجازی هزینه کند. این مساله نیز  به حلقه مفقوده میان مراکز آموزش عالی و جامعه باز می‌گردد. این گسست بزرگترین لطمه را به جامعه ما می‌زنداز نظر روانشناسی حد و مرز نمایش زندگی خصوصی تا چه حد است؟ آیا تعریفی از این مساله وجود دارد که مشخص کند محدوده نمایش زندگی خصوصی افراد چه  در زندگی معمولی و چه در قالب فضای مجازی چیست؟

تا آن‌جا که می‌دانم از نظر علم روانشناسی تعریف مشخصی در این زمینه وجود ندارد اما حد و مرزها از نظر عقلانی کاملا مشخص است. این‌که امنیت و سلامت کاربران از نظر اجتماعی، عاطفی، ارتباطی، فرهنگی و اخلاقی حفظ شود و در کنار این‌ها افراد احساس رضایت فردی داشته باشند. به نظرم با پدیده چندوجهی مواجه‌ایم. به طور کلی برخی در خانه‌شان به روی همه باز است و حریم شخصی کوچکی به نسبت دیگران دارند. بهترین حد و مرز آنجاست که آرامش و امنیت اجتماعی، عاطفی، فرهنگی و ... افراد تامین شود.

چرا به نظر می‌رسد که پژوهش روانشناسی در  حوزه فضای مجازی کم است؟

روانشناسان پژوهش‌های مختلفی در حوزه فضای مجازی داشته‌اند اما متاسفانه به صورت پراکنده است و انسجامی وجود ندارد. اما بخش اصلی به این باز می‌گردد که هیچ نهادی نداریم که متولی باشد و بخواهد برای پژوهش‌های حقیقی و کاربردی و- نه به صورت نمایشی- روانشناسانه در حوزه فضای مجازی هزینه کند. این مساله نیز  به حلقه مفقوده میان مراکز آموزش عالی و جامعه باز می‌گردد. این گسست بزرگترین لطمه را به جامعه ما می‌زند. افرادی که صاحب بودجه هستند حاضر نیستند این بودجه را در اختیار دانشگاه قرار دهند و دانشگاه‌ها که صاحب اندیشه‌اند، می‌توانند جامعه را راهبری کنند و از بن‌بست نجات دهند، هیچ امکانات قابل توجهی ندارند. پژوهش‌هایی در حوزه فضای مجازی با موضوعاتی چون «وابستگی به فضای مجازی» و «اعتیاد به فضای مجازی»، «تاثیر فضای مجازی بر نگرش افراد» و «تاثیر فضای مجازی بر سبک زندگی افراد» صورت گرفته که پراکنده، نامنسجم غیر کاربردی است.