مجله مهر- حالا که حضور نیروهای تکفیری داعش در منطقه تا حد زیادی کمرنگ شده و جبهه مقاومت به پیروزیهایی رسیده است، خیلی از شهدای جاویدالاثر و بی پیکر هم نرم نرم به کشور برمیگردند؛ می آیند تا حال شهر خوب شود: تفحص، شناسایی، آزمایش DNA، آدمهای غریبه اما عاشق در مراسم تشییع، تصویر گلها و سربندهای «لبیک یا زینب (س)» و پرچم ایران، مزاری واقعی در گلزار شهدا و خبرهای خوب… از جنس مژده یوسف به کنعان و اشک شوق چشمهای منتظر خانواده شهدا.
همین هفته پیش بود که رسانهها نوشتند پیکر پنج شهید مدافع حرم در سوریه شناسایی شده و قرار است در کشور تشییع شوند. بین تمام گزارشهای تصویری از معراج شهدا، تصویر فاطمه زهرا انصاری، دختر کوچکی که انگار چشمهای زیبایش با پیکر پدر حرف میزد، بیشتر از همه دیده شد.
مراسم تشییع شهید انصاری ظهر پنجشنبه ۱۶ اسفندماه در قطعه پنجاه گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار میشود. بعد از مراسم، در سالن مهدیه گلزار دخترهای شهید کنار بقیه مهمانها نهار میخورند و با پسرخاله کوچکشان بازی میکنند. سه سال است زندگی کنار بابا تمام شده، اما زندگی برای دخترها تمام نمیشود. برای حرف زدن با بچهها اول از خاله آنها که آنطرف تر نشسته اجازه میگیرم. لبخند از روی صورتش نمیرود. میگوید: «این بچهها آنقدر خوشحال هستند که نگو! فاطمه زهرا هم مدرسهای دختر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده است. مدام میگوید خاله دیدی حالا بابای من هم مثل بابای فاطمه صدرزاده مزار دارد؟!»
دخترها عجله دارند که موزه گلزار را ببینند و بعد هم بروند بیرون بازی کنند. از آنها میخواهم صبر کنند چند دقیقه حرف بزنیم. سه سال است یاد گرفتهاند وقت معرفی خودشان جز جواب اینکه چندساله و کلاس چندم هستند با افتخار بگویند: «فرزند شهید مدافع حرم سعید انصاری»
زهرا دختر بزرگتر آرام تر است و فاطمه زهرا دختر کوچکتر جنب و جوش بیشتری دارد. از فاطمه زهرا میپرسم آن روز در معراج شهدا کنار پیکر بابا به چی فکر میکردی؟ به او چی گفتی؟ «گفتم مواظبمون باشه.»
و این خلاصه تمام ایمان این خانوادههاست. ایمان به حدیث یادگاری حضرت رسول (ص) که خطاب خداوند به خانواده شهداست: «وقتی کسی به شهادت میرسد، منِ خدا جانشین او در خانوادهاش میشوم، هر که موجبات شادی خانواده شهدا را فراهم کند من از او راضی هستم و هر که موجبات ناراحتی آنها را فراهم کند ناراحتی من را به همراه دارد.»
دخترها حالا بابا و خدای بابا را کنار هم دارند.