بررسی رفتار منفعلانه و نسنجیده ظریف در ماجراهای اقدامات اروپا، نازنین زاغری و استعفای بدموقع منجر به اعتبارزدایی از وزارت خارجه شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه وطن امروز در چاپ امروز خود به بررسی رفتار منفعلانه و نسنجیده ظریف در ماجراهای اقدامات اروپا علیه دیپلمات‌های ایرانی، نازنین زاغری و استعفای بدموقع که منجر به تهدید مصونیت دیپلمات‌های ایرانی و اعتبارزدایی از وزارت امور خارجه شده است، پرداخته است.

وطن امروز نوشت: در ماه‌های گذشته گزارش‌های متعددی درباره انفعال عجیب وزارت امور خارجه در پرونده‌های مهم دستگاه دیپلماسی و آسیب‌های این انفعال در حوزه‌های دیپلماتیک و امنیتی منتشر شده است. با این حال اما همانند بی‌توجهی به توصیه‌ها و انتقادات برجامی که نادیده گرفته شدن آنها اکنون وضعیت اقتصادی کشور را در گل گرفتار کرده، وزیر امور خارجه و تیم او در این وزارتخانه باز هم به این انتقادات و توصیه‌ها بی‌اعتنایی نشان دادند و حالا نتیجه این بی‌اعتنایی‌ها در حال آشکار شدن است؛ نتیجه‌ای که یکی از مهم‌ترین گزاره‌های آن اعتبارزدایی از دستگاه دیپلماسی محمدجواد ظریف است.

ماجرای اعطای مصونیت دیپلماتیک به نازنین زاغری از سوی دولت انگلیس نشان داد به همان میزان که در ایران وزارت امور خارجه در بند انفعال مانده، دولت‌های اروپایی در پیشبرد برنامه‌های دیپلماتیک خود فعال شده‌اند.

«وطن‌امروز» در ماه‌های اخیر پرونده‌های ویژه‌ای درباره انفعال وزارت امور خارجه در موضوعات مختلف منتشر کرده است. اکنون که برخی هزینه‌های این انفعال در حال نمودار شدن است، یک جمع‌بندی مختصر و محدود از برخی رفتارهای غیرحرفه‌ای ظریف در ماه‌های اخیر و هزینه‌های آن، می‌تواند نشان بدهد انفعال دستگاه دیپلماسی و ارتکاب رفتارهای نسنجیده تا چه اندازه می‌تواند یک کشور را به دردسر انداخته و هزینه‌های جبران‌ناپذیر روی دست یک ملت بگذارد.

در ادامه این گزارش، برخی نتایج انفعال تیم ظریف در وزارت امور خارجه نسبت به اقدامات غیردوستانه و غیرصادقانه اروپا با ایران و همین‌طور رفتار غیرحرفه‌ای محمدجواد ظریف در استعفای بدموقع و برآوردهای نادرستی که این استعفا نزد دشمنان ایران ایجاد کرد، مورد اشاره قرار می‌گیرد.

دستمال سفید در مقابل کشور نارنجی!

ماجرای هلند و رفتاری که وزارت امور خارجه ایران در قبال آن نشان داد از آن مواردی است که می‌تواند در آینده در محافل آکادمیک و در مذمت انفعال و هزینه‌سازی آن تدریس شود. ۷ ژوئن ۲۰۱۸ (۱۷ خردادماه امسال) دولت هلند اعلام کرد ۲ دیپلمات سفارت ایران در این کشور را اخراج کرده است. این خبر را نه وزارت خارجه هلند، بلکه هولبرت بریده‌میر، سخنگوی «سرویس اطلاعات و امنیت» هلند اعلام کرد.

هلندی‌ها صراحتاً اعلام کرده بودند دیپلمات‌های اخراج شده ایرانی در ماجرای قتل محمدرضا صمدی‌کلاهی و احمد نیسی دست داشتند. محمدرضا صمدی‌کلاهی از اعضای معروف گروهک تروریستی منافقین و عامل انفجار تروریستی هفتم تیر ۱۳۶۰ بود که طی آن نزدیک به ۸۰ نفر از مقامات و فعالان انقلابی از جمله شهید آیت‌الله بهشتی به شهادت رسیدند. کلاهی یک تروریست نشان‌دار و تحت تعقیب بود. احمد نیسی نیز سرکرده گروهک تروریستی الاحوازیه بود که این گروهک نیز در استان خوزستان اقدام به خرابکاری و ترور مردم کرده بود.

نکته جالب اینکه هلندی‌ها در حالی این اتهامات را مطرح کردند که ۲ دیپلمات ایرانی اخراج شده، اساساً در هنگام مرگ کلاهی، در هلند نبوده و هنوز به عنوان دیپلمات، از سوی وزارت امور خارجه به هلند اعزام نشده بودند. از این جهت این یک آبروریزی تمام‌عیار برای دولت هلند بود. درباره مرگ تروریست دیگر نیز هلندی‌ها صرفاً اتهامات و ادعاهایی را مطرح کردند و حتی یک برگ سند یا یک فریم فیلم درباره دست داشتن دیپلمات‌های ایرانی یا عواملی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با سفارت ایران و دولت ایران ارتباط داشته باشند، ارائه نکردند.

البته هلندی‌ها در نهایت ناچار شدند به بی‌اساس بودن این اتهامات اذعان کنند. هم وزیر کشور، هم وزیر خارجه و هم دادستانی هلند بهمن‌ماه امسال یعنی ۸ ماه پس از اخراج دیپلمات‌های ایرانی اعلام کردند این دیپلمات‌ها هیچ نقشی در این ترورها نداشته‌اند. وزیران خارجه و کشور هلند ۸ ژانویه ۲۰۱۹ در نامه‌ای به پارلمان هلند صراحتاً اعلام کردند دیپلمات‌های اخراج شده هیچ ربطی به ماجرای قتل نداشته‌اند. ۳۰ ژانویه و اول فوریه ۲۰۱۹ یعنی ۱۰ و ۱۲ بهمن‌ماه امسال نیز دادستان هلند در روند دادگاه رسیدگی به قتل کلاهی اذعان کرد هیچ سندی مبنی بر دست داشتن دیپلمات‌های ایرانی در قتل کلاهی وجود ندارد.

این یک اعتراف بزرگ بود. با این حال اما عملکرد وزارت امور خارجه ایران در قبال این اقدام هلند و حتی پس از اعتراف آنها به بی‌گناهی دیپلمات‌های ایرانی عجیب بود. هم قبل از اعتراف هلندی‌ها به بی‌گناهی دیپلمات‌های ایرانی و هم بعد از این اعتراف، رفتار وزارت امور خارجه ایران در قبال این ماجرا تغییری نکرد.

انفعال وزارت امور خارجه در دفاع از دیپلمات‌های خود و اعاده حقوق و حیثیت آنها با انتقادات گسترده‌ای همراه شد. یکی از انتقاداتی که متوجه وزارت امور خارجه بود، این نکته کلیدی بود که قتل ۲ تروریست که دست‌های آنها به خون ده‌ها ایرانی آغشته بود، نشان داد دولت هلند این تروریست‌ها را تحت حمایت‌های اطلاعاتی و مالی خود قرار داده بود.

با این حال اما این موضوع مهم از سوی وزارت امور خارجه پیگیری نشد و وزارت امور خارجه به جای آنکه با استناد به فاش شدن پناه دادن هلند به تروریست‌ها، علیه هلند اقامه دعوی کند و از این طریق در راستای تقویت منافع و امنیت ملی گام بردارد، ترجیح داد یا سکوت کند یا صرفاً به برخی اظهارنگرانی‌ها بسنده کند.

اگرچه پیش از این برخی نزدیکان وزارت امور خارجه این انفعال ظریف را به‌خاطر تمرکز او بر موضوع SPV می‌دانستند و انفعال خلاف منافع ملی وزارت امور خارجه را با موضوع برجام توجیه می‌کردند اما پس از رونمایی اروپا از INSTEX و مشخص شدن بی‌نتیجه بودن این راهبرد، انفعال ظریف در قبال اروپایی‌ها و دولت هلند تداوم داشت. موضوعی که نشان داد انفعال تیم ظریف در وزارت امور خارجه در قبال هلند و اروپایی‌ها ممکن است دلیل یا دلایلی غیر از موضوع برجام و INSTEX داشته باشد.

به هر حال، پس از تداوم انفعال وزارت امور خارجه و افزایش هزینه‌های این انفعال برای کشور و بویژه برای دیپلمات‌های ایرانی، شورای عالی امنیت ملی به این موضوع ورود کرد و ایران ۲ هفته به هلند فرصت داد درباره اتهام دروغ خود علیه ایران و اخراج دیپلمات‌های ایرانی توضیح داده و از ایران عذرخواهی کند.

با این حال پس از بی‌توجهی هلند، دستور اخراج ۲ مأمور هلندی سفارت این کشور در تهران به وزارت امور خارجه ابلاع شد. اما رفتار وزارت امور خارجه در قبال اخراج دیپلمات‌های هلندی نیز عجیب و نگران‌کننده بود. نکته اول اینکه برخلاف عرف دیپلماتیک، خبر اخراج ۲ مأمور سفارت هلند در ایران را وزارت امور خارجه اعلام نکرد و این وزارت خارجه هلند بود که خبر اخراج مامورانش از ایران را اطلاع‌رسانی کرد! اما ماهیت پنهان این رفتار وزارت امور خارجه ایران را اظهارات ظریف در توضیح فرآیند اخراج این هلندی‌ها فاش کرد. چند ساعت پس از اعلام اخراج ۲ مأمور سفارت هلند از ایران، ظریف در اظهارنظری غیرمسؤولانه گفت اخراج این دیپلمات‌های هلندی به او «ابلاغ» شده است. این اظهارنظر ظریف به معنای آن است که او هیچ نقشی در اخراج این ۲ مأمور سفارت هلند نداشته است و از نهادی بالادستی به او دستور داده شده است!

این اظهارنظر ظریف باعث ایجاد برآوردهای خطرناکی نزد ضدانقلاب و اروپایی‌ها شد. به گونه‌ای که ضدانقلاب از انفعال وزارت امور خارجه در قبال ماجرای اتهام هلند به وزارت اطلاعات ایران و همین‌طور تداوم این انفعال حتی پس از اعتراف هلندی‌ها به بی‌گناهی دیپلمات‌های ایرانی، این برآورد را مطرح کردند که رفتار ظریف، ادعاهای هلندی‌ها و به طور کلی اروپایی‌ها علیه وزارت اطلاعات ایران را تأیید می‌کند!

در همین رابطه، سایت ضدانقلاب رادیو فردا در مطلبی که ادعا شده یک دیپلمات سابق وزارت امور خارجه آن را نوشته، برآوردهای غلطی از اظهارات ظریف مطرح کرده است. این سایت در مطلب خود به سکوت وزارت امور خارجه پس از اخراج دیپلمات‌های ایرانی از هلند، عدم اطلاع‌رسانی وزارت امور خارجه درباره اخراج ۲ مأمور سفارت هلند در تهران و همین‌طور اظهارات ظریف درباره اینکه دستور اخراج هلندی‌ها به او ابلاغ شده، اشاره کرده است و آنگاه با استناد به این ۳ اقدام تیم ظریف در وزارت امور خارجه، مدعی شده وزارت امور خارجه ایران ادعاهای اروپایی‌ها درباره دیپلمات‌های ایرانی را تأیید کرده است.

این برآورد سایت ضدانقلاب یک برآورد نادرست و غلط است، با این حال اما رفتار ظریف و تیم او در وزارت امور خارجه در قبال هلند و همین‌طور دیگر پرونده‌های مربوط به اتهامات اروپایی‌ها علیه ایران باعث شده ضدانقلاب از این سکوت و انفعال سوءاستفاده کرده و آن را مترادف تأیید ادعاهای دروغ اروپا علیه وزارت اطلاعات ایران قلمداد کند.

نکته قابل تأمل دیگر این است که پرونده هلند، شروع پازل بازی جدید اروپا علیه ایران بود. پس از هلند؛ فرانسه، بلژیک، آلمان، دانمارک و آلبانی دیگر قطعات پازل اتهام‌زنی به دیپلمات‌های ایرانی را مطرح کردند که در پی آن یک دیپلمات ایرانی از فرانسه اخراج شد، اسدالله اسدی دستگیر شد، سفیر و یک دیپلمات ایرانی از آلبانی اخراج شدند و…. به اعتقاد کارشناسان، انفعال و سکوت وزارت امور خارجه در قبال ماجرای هلند، در تسریع و شتاب گرفتن سایر اضلاع این سناریوی اروپا علیه دستگاه امنیتی ایران بسیار مؤثر بود. اما انفعال وزارت امور خارجه ایران و پالس‌های اشتباه آنها در قبال ماجرای هلند باعث شده اکنون ضدانقلاب مدعی شود وزارت امور خارجه دیپلمات‌های ایرانی مانند اسدالله اسدی را مزاحم تلقی و ادعاهای اروپا علیه وزارت اطلاعات ایران را تأیید می‌کند!

نازنین زاغری

هفته گذشته جرمی هانت، وزیر خارجه انگلیس با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد وزارتخانه‌اش به نازنین زاغری، محکوم امنیتی دوتابعیتی زندانی در ایران پوشش دیپلماتیک داده است. این یک اقدام نادر در عرف دیپلماسی بوده است و نشان می‌دهد نازنین زاغری یک مهره بسیار مهم برای انگلیسی‌ها به حساب می‌آید.

نازنین زاغری یکی از سرشبکه‌های رسانه‌ای انگلیس بود که در قالب یک سفر سیاحتی به ایران آمد اما به صورت مخفیانه عملیات آموزش جنگ نرم رسانه‌ای با هدف براندازی را در ایران انجام می‌داد. در جریان برخی دستگیری‌های انجام شده، نام نازنین زاغری لو می‌رود و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران طی یک عملیات فشرده اقدام به رهگیری و تحت رصد قرار دادن او کردند. در نهایت پس از آشکار شدن ابعاد مختلف اقدامات ضد امنیت ملی زاغری، او ۱۵ فروردین ماه هنگام خروج از ایران در فرودگاه امام خمینی توسط نیروهای سپاه ثارالله کرمان بازداشت شد.

پرونده اتهامی نازنین زاغری بسیار سنگین بود. به عنوان نمونه، او تنها به‌خاطر یکی از موارد اتهامی‌اش به ۵ سال زندان محکوم شده است؛ اتهاماتی که به گفته مقامات قضائی ایران، اتهاماتی امنیتی هستند. با این حال دیگر موارد اتهامی او هنوز در دادگاه رسیدگی نشده است. زاغری یکی از شبکه‌های رسانه‌ای انگلیس در ایران را لو داد و از این حیث این یک موفقیت بزرگ امنیتی برای ایران بود.

اما بازداشت زاغری و اعلام این خبر همانند یک بمب امنیتی در انگلیس منفجر شد. از سال ۱۳۹۵ تاکنون ۳ وزیر خارجه انگلیس و نخست‌وزیران این کشور به صورت مستمر پیگیر آزادی این مجرم امنیتی دو تابعیتی هستند. در تمام سفرهای مقامات انگلیسی به ایران، موضوع زاغری و آزادی او یکی از مهم‌ترین محورهای تیم انگلیسی بوده است. حتی در جریان دیدار ترزا می و حسن روحانی در جریان مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه امسال نیز، ترزا می به صورت جدی خواستار آزادی نازنین زاغری شده بود.

در سفر اخیر جرمی هانت به ایران نیز او آزادی زاغری را به عنوان یکی از خواسته‌های جدی لندن از تهران مطرح کرد. موضوع آزادی زاغری آنقدر برای انگلیسی‌ها مهم است که حتی در یک نوبت که بوریس جانسون، وزیر سابق خارجه انگلیس درباره فعالیت‌های زاغری گاف داد، بیشتر مقامات انگلیسی خواستار استعفای او شدند. در حالی که انگلیسی‌ها منکر فعالیت‌های ضد امنیتی زاغری در ایران بودند و مدعی می‌شدند او تنها برای ملاقات با خانواده خود به ایران سفر کرده است، بوریس جانسون، وزیر سابق خارجه انگلیس در اظهارنظری افشاکننده گفت زاغری در ایران در حال آموزش خبرنگاری بوده است.

این اظهارنظر جانسون در ایران به «گاف نازنین» مشهور شد و نشان داد مقامات امنیتی ایران درباره اقدامات مشکوک زاغری درست گفته‌اند. با این حال اما انگلیسی‌ها همچنان پیگیر آزادی زاغری هستند. اما چرا زاغری تا این اندازه برای انگلیسی‌ها مهم است؟ چرا در موارد مشابه دیگر، آنها پیگیر سرنوشت مهره‌ها و شهروندان خود در دیگر کشورها نیستند؟

به عنوان نمونه، چرا در جریان دستگیری نرگس کلباسی، شهروند انگلیسی در هند، دولت انگلیس وضعیت او را در اندازه و مقیاس نازنین زاغری پیگیری نکرد؟ به اعتقاد کارشناسان، زاغری یک شاه مهره برای انگلیسی‌ها است، ضمن اینکه انگلیسی‌ها به دنبال آن هستند تا از طریق پیگیری مجدانه آزادی زاغری و فشار بر ایران، به سایر عوامل خود در ایران این امیدواری را بدهند که آنها حتی در صورت لو رفتن و دستگیری نیز مورد حمایت لندن قرار خواهند داشت. انگلیسی‌ها در این مسیر حالا به زاغری پوشش و حمایت دیپلماتیک داده‌اند؛ اقدامی که قطعاً یک اقدام ضد ایرانی و مداخله در امور ایران است.

برخلاف قوانین و قواعد بین‌المللی بویژه قواعد ایران، جمهوری اسلامی ایران تنها تابعیت اعضا و شهروندان خود را به عنوان مبنای برخورداری آنها از حقوق و اعمال قانون به‌رسمیت می‌شناسد. تابعیت دوگانه بر اساس حقوق بین‌المللی عمومی و خصوصی از حقوق حاکمیت‌ها است و دیگر کشورها حق نقض و مداخله در آن را ندارند. با این حال اما دولت انگلیس با این اقدام به دنبال آن است تا دولت ایران حق حاکمیت خود بر شهروندانش را در خاک خودش به‌رسمیت نشناسد و پوشش دیپلماتیک زاغری را به عنوان ملاک در رفتار با او لحاظ کند.

به اعتقاد کارشناسان، یکی از عوامل مهمی که باعث این رفتار توهین‌آمیز و بی‌شرمی عجیب انگلیسی‌ها شده، انفعال ویژه دستگاه دیپلماسی ایران بخصوص در عدم پیگیری متناسب و جدی وضعیت شهروندان و دیپلمات‌های ایرانی در اروپا است. از سوی دیگر کارشناسان می‌گویند مجموعه اقدامات دیپلماتیک اروپا علیه ایران یک پازل و بسته هماهنگ است. بدون تردید اگر دستگاه دیپلماسی ایران در موضوعاتی مانند هلند یا دستگیری اسدالله اسدی با قاطعیت اقدام می‌کرد، یا اگر ایران در ماجرای اعتراضات جلیقه‌زردها مانور فعالانه‌ای از خود نشان می‌داد یا با دست گذاشتن روی حضور سرکرده منافقین در پارلمان فرانسه، اقدامات حقوقی علیه فرانسه انجام می‌داد، یک توازن دیپلماتیک در مناسبات میان ایران و اروپا ایجاد می‌شد و نتیجه این توازن می‌توانست منجر به آزادی اسدالله اسدی و جلوگیری از پیشروی انگلیسی‌ها در تعدی به حق حاکمیت ملی ایران در ماجرای نازنین زاغری شود.

برآوردهای اشتباه درباره استعفای ظریف

قطعاً استعفای ظریف از آن اتفاقاتی است که منتقدان عملکرد او در وزارت امور خارجه تا مدت‌ها برای اثبات رفتارهای نسنجیده و ندانم‌کاری‌های ظریف، به آن استناد می‌کنند. یکی از مهم‌ترین انتقادها به استعفای ظریف، زمان اعلام این استعفا بود. تنها چند ساعت پس از انتشار خبر و تصاویر دیدارهای بشار اسد در تهران، وزیر خارجه استعفایش را اعلام کرد. استعفایی که حال آمریکایی‌ها و برخی دیگر با استناد به آن برآوردهای خطرناک و هزینه‌سازی را درباره وضعیت در ایران مطرح می‌کنند.

در همین راستا، روزنامه نیویورک‌تایمز اواخر هفته گذشته درباره استعفای ظریف نوشت: «این استعفا نشان‌دهنده عمیق شدن اختلافات بین تندروها و کمپ اعتدالیون است. شکافی که به واسطه عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی در این کشور به وجود آمده است». این روزنامه آمریکایی استعفای ظریف را یک «شو» دانست و در ادامه خاطرنشان کرد: «محافظه‌کاران تاکنون دست برتر را داشته‌اند اما شوی اجراشده نشان‌دهنده ناامیدی ظریف و متحدانش از جمله حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران است که خود را با از دست رفتن بزرگ‌ترین پروژه سیاست خارجی‌شان که همان توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ است، ضعیف‌تر از همیشه می‌بینند.

طلال عطریسی، استاد جامعه‌شناس دانشگاه لبنان نیز در این‌باره بیان کرده است ظریف از زمان عقب‌نشینی ایالات‌متحده از برجام در حال زجر کشیدن است. وزیر خارجه ایران قویاً به گفت‌وگو و مذاکره با آمریکا اعتقاد داشت اما لغو شدن این قرارداد نشان داد استراتژی‌ای که ظریف می‌پیمود درست نبود».

اگر رسانه‌های ایرانی از خستگی و ناامیدی ظریف و یارانش در وزارت امور خارجه می‌گفتند و بیان می‌کردند که آنها به دلیل اینکه تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاکرات هسته‌ای گذاشته بودند، حالا با بدعهدی اروپایی‌ها، دیگر توانی برای ادامه مسیر ندارند، با واکنش تند دولت و وزارت خارجه روبه‌رو می‌شدند اما این بار به نظر می‌رسد در خارج از ایران این گزاره بشدت مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش نیویورک‌تایمز، «علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بین‌المللی بحران ماه گذشته و پیش از استعفای ظریف با او دیدار و در این باره مطرح کرده است که ظریف بیش از پیش ناامید به نظر می‌رسید و عقیده داشت تمام اقداماتی که او به آنها اهمیت می‌داده است، با مشکل روبه‌رو شده‌اند».

این روزنامه در ادامه تأکید کرده است: «این ناامیدی چندی پیش و پس از اینکه از رفتن بشار اسد به تهران اطلاع پیدا نکرد، بیشتر از قبل شد. برخی تحلیلگران بر این عقیده‌اند استعفای ظریف، قماری برای قدرتمندتر کردن جایگاهش بوده است. با این حال، هنری رم، تحلیلگر مسائل ایران در گروه اوراسیا معتقد است بیانیه‌های حمایت از ظریف نتوانسته او را به جایگاه خود در مسائل سیاست خارجی بازگرداند. این حرکت در عین حال نمی‌تواند جایگاه وزارت امور خارجه را نیز در پروسه تصمیم‌گیری‌های سیاسی بویژه در مساله سوریه که برای مدت‌های زیادی از آن دور بوده است، ارتقا دهد».

رسانه‌ها اما سعی کرده‌اند گمانه دیگری را در این‌باره ایجاد کنند که دوگانه وزارت امور خارجه - سپاه قدس در مسائل سیاست خارجی است. با وجود اینکه سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه یک روز پس از استعفای وزیر امور خارجه، از ظریف حمایت کرده بود و نشان داد نمی‌توان چنین دوگانگی‌ای را در سیاست خارجی کشور ایجاد کرد اما رسانه‌های خبری آمریکا با اشاره به اینکه قاسم سلیمانی در این جلسه حضور داشته و ظریف غایب بوده است، سعی کردند این‌گونه وانمود کنند در مسائل مربوط به همسایگان و بویژه کشور مهمی مانند سوریه، وزارت امور خارجه از دایره تصمیم‌گیری خارج شده و دیگر محرم به‌حساب نمی‌آید.

این مساله در شرایطی توسط رویترز، آسوشیتدپرس، فاکس‌نیوز و دیگر رسانه‌های آمریکایی مطرح شده است که آنها در ادامه مجبور شده‌اند از رفتار ژنرال سلیمانی با ظریف نیز صحبت کرده و اذعان کنند قاسم سلیمانی از ظریف حمایت کرده و بیان کرده است سکان هدایت سیاست خارجی ایران باید در دست وزارت امور خارجه باقی بماند.

خبرگزاری یونایتد پرس اینترنشنال نیز در تحلیل خود از این استعفا نوشت: «این استعفا می‌تواند تاکتیک ظریف برای اثبات این مساله باشد که او دست بالا را در سیاست خارجی ایران داشته است».

این ادعا در حالی است که وزارت امور خارجه نقش فعالی در موضوع سوریه دارد و ظریف چند ماه قبل با سفر به سوریه با ولید معلم وزیر خارجه سوریه و بشار اسد رئیس‌جمهور این کشور دیدار کرد. ضمن اینکه ظریف طی روزهای آینده یک سفر دیگر به دمشق خواهد داشت و با بشار اسد نیز دیداری خواهد کرد.

بنابراین این برآورد که وزارت امور خارجه خارج از موضوع سوریه و دیپلماسی منطقه‌ای قرار دارد اشتباه است ولی این یکی از برآوردهایی است که آمریکایی‌ها از استعفای بدموقع ظریف به‌دست آورده‌اند. برآوردهایی که آمریکایی‌ها یعنی بزرگ‌ترین دشمن سیاست‌های منطقه‌ای ایران به‌دست آمده، قطعاً باعث تشدید دشمنی‌ها و فشار بر ایران خواهد شد.

این هم یکی دیگر از تبعات اقدامات و رفتارهای نسنجیده وزیر امور خارجه است که بدون تردید هزینه‌های جبران‌ناپذیری به کشور تحمیل خواهد کرد.