به گزارش خبرگزاری مهر، رهبر انقلاب اسلامی در بیانیهی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربهی ۴۰ سالهی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریهی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» بهسوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشتها و گفتگوهایی در قالب پروندهی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه میپردازد. در ادامهی سلسله مطالب این پرونده، دکتر مصطفی ملکوتیان، عضو هیأت علمی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی به تحلیل بیانیهی گام دوم از زاویهی ثبات و پایداری انقلاب اسلامی بر آرمانهای خود در مقایسه با سایر انقلابهای بزرگ پرداخته است.
انقلاب اسلامی ایران در حیطهها و زمینههای مختلف، در میان انقلابهای معاصر جهان منحصر به فرد و بی نظیر است. بررسی انقلابها و مقایسهی آنها در چند موضوع کلی چیستی، وقوع و نتایج یا پیامدها، که هر یک به موضوعات کوچکتر قابل تفکیکاند، صورت میپذیرد. به عنوان مثال، در بیان چیستی، ویژگیها و ماهیت، آرمانها، رهبری و نیز نقش مردم در یک انقلاب مورد توجه قرار میگیرد و در بیان وقوع، انقلاب و در بیان نتایج به زمینهها، علل و عواملِ زمینهساز و دارای نقش در ساخته شدن و پیروزی آن انقلاب و در بیان نتایج، به پیامدهای داخلی و بینالمللی انقلاب توجه گردیده و مورد مقایسه با انقلابهای دیگر قرار میگیرد. بدیهی است که وضعیت چیستی انقلاب، در وقوع و نتایج نیز تأثیر آشکار دارد.
در این یادداشت در پی آن هستیم به گونهای مقایسهای، با مقایسهی انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای معاصر به بازخوانی فرازهایی از بیانیهی گام دوم انقلاب که رهبر فرزانهی انقلاب به مناسبت عبور موفق و افتخار آفرین انقلاب اسلامی از ۴۰ سالگی صادر فرمودند، بپردازیم.
الف- انقلاب اسلامی بزرگترین و مردمیترین انقلاب معاصر:
در بیان انواع انقلابها تاکنون دستهبندیهای مختلفی صورت گرفته است که مهمترین و مشهورترین آنها، تقسیم انقلابها به انقلاب بزرگ (اجتماعی) و انقلاب سیاسی است. در یک انقلاب سیاسی، تغییرات ایجاد شده اندک و بیشتر سیاسی و میزان مشارکت و میزان مردم شرکتکننده نیز درصد کمی از تودههاست. در حالی که در یک انقلاب بزرگ، میزان مردم حاضر در صحنه بیشتر و نوع و حجم تغییرات ناشی از انقلاب نیز بالاتر و در حیطههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی (داخلی و سیاست خارجی) و اقتصادی است.
انقلاب اسلامی هم از نظر حجم داخلی ناشی از انقلاب و هم میزان تأثیرگذاری بینالمللی و هم از نظر اقشار و گروههای شرکتکننده و میزان حضور مردمی در صحنه، سرآمد انقلابهای معاصر است. از نظر مقایسهای صاحبنظران متفقالقولند که تقریباً تمامی اقشار مردم - که به همین دلیل به این انقلاب فراطبقاتی نیز گفته میشود - به جز جمعیت اندکی یعنی وابستگان رژیم پهلوی در صحنهی انقلاب حضور یافتند. این حضور بسیار گسترده و بینظیر به رهبری قاطع و هوشیارانهی حضرت امام (ره) توانست به سرعت در همهی شهرها و روستاها، صحنه را در اختیار گرفته و امکان هر گونه ابتکار عملی را از رژیم شاه و حامیانش سلب و انقلاب را به سرعت و با تلفات و خسارات نسبی کمتر به سوی پیروزی رهنمون گردد.
در حالی که میدانیم حضور و مشارکت مردمی در انقلابهایی مانند انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه و انقلاب سال ۱۹۱۷ روسیه بسیار پایین و فقط شامل برخی از اقشار اجتماعی بوده است. در ۴۰ سال گذشته حضور مردم در صحنه نیز همواره انقلاب را از نقشهها و توطئههای ضدانقلاب داخلی و حامیان خارجیاش حفظ نموده است که به عنوان نمونه میتوان به حضور مردم در صحنهی دفاع مقدس، حل فتنههای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و غیره اشاره نمود. بنابراین، انقلاب اسلامی مردمیترین انقلاب معاصر و بزرگترین آنهاست. نگاهی به نتایج و پیامدها و تغییرات مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده در ۴۰ سال گذشته نیز این ویژگی را کاملاً تأیید میکند.
ب – انقلاب اسلامی و چهل سال بدون خیانت به آرمانها:
همانطور که رهبری معظم انقلاب در بیانیهی گام دوم فرمودند آرمانهای این انقلاب، آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری به دلیل سرشته بودن با فطرت هرگز بیمصرف نمیشوند. انقلاب اسلامی ایران، تنها انقلابی است که در این ۴۰ سال به خوبی آرمانهایش را حفظ نموده و همچنان از آنها دفاع، بر آنها تأکید و برای دستیابی به آنها تلاش میکند. این امر زمانی بهتر درک میشود که به سرنوشت آرمانهای انقلابهای معاصر دیگر توجه کنیم:
۱- در انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه، شعار انقلابیها در ابتدا آزادی و برابری بود، هیچ معنی و مصداق روشنی نداشت و همراه با تفرقهی رهبران انقلابی، ابتدا به مشروطهی سلطنتی میرابو (۱۷۹۱)، سپس به جمهوری بورژوازی دانتون (۱۷۹۲) و بعد از آن به جمهوری مساوات روبسپیر ۱۷۹۳ انجامید. سپس در ۱۷۹۹ و بعد از شکست "حکومت هیئت مدیره" که در ۱۷۹۵ به قدرت رسیده بود؛ "امپراطوری اول" به ریاست ناپلئون ایجاد و با شکست او در جنگهای ناپلئونی در ۱۸۱۵ انقلاب پایان یافت.
۲- در انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه که به رهبری لنین صورت گرفت، محور شعارها مقابله با غرب امپریالیست بود که به دلیل درگیری در جنگهای امپریالیستی ضعیف شده و دچار انقلابهای سوسیالیستی خواهد شد. اما در دورهی جوزف استالین، اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم در کنار امپریالیستها قرار گرفت و سپس در سال ۱۹۵۶ قدرت در دستان خروشچف قرار گرفت که معتقد به تشنجزدایی با غرب (دتانت) بود و با توجه به ورود دنیا به بمب هستهای میگفت که بمب اتم طبقه نمیشناسد. در این زمان جنگ سرد مسکو – پکن مهمتر از جنگ سرد مسکو – واشنگتن بود. چین نیز در ۱۹۴۹ دستخوش انقلاب مارکسیستی به رهبری مائو شده بود.
۳- در انقلاب ۱۹۶۲ الجزایر، الجزایریها با شعار اسلام دین ماست، الجزایر وطن ماست و عربی زبان ماست، به نبرد با فرانسویهایی پرداختند که تصور نمیکردند روزی باید الجزایر را ترک کنند و در اقدامی طولانیمدت به تغییرات فرهنگی در الجزایر نیز همت گمارده بودند. ملت الجزایر موفق شد در سال ۱۹۶۲ فرانسویها را از کشور خود اخراج کند، اما دولتمردان الجزایری از شعارهای انقلابی و به ویژه استقلال به دست آمده و شعارو حفظ هویت فرهنگی خود دفاع نکردند و به همین نسبت امروزه الجزایر را پیشرفته و کاملاً مستقل نمیبینیم.
ج – انقلاب اسلامی و پایان یک دوره انحطاط تاریخی:
دورهی سلطنت قاجار و پهلوی با ویژگیهایی مانند استبداد، عقبماندگی از قافلهی علم و فناوری و وابستگی به قدرتهای خارجی، کشور ما را وارد یک دوره و روند انحطاط و سراشیبی نموده بود. در دورهی طولانی حکومت قاجارها، به ویژه در دورهی ناصرالدین شاه قاجار، روسها و انگلیسیها در کشور و مقامات نفوذ گستردهای داشتند و با گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی متعدد، این انحطاط را شدت میبخشیدند. در این دوره بخشهای بزرگی از کشور در شمال و شرق از دست رفت.
دورهی حکومت پهلویها نیز که با کودتای رضاخان شروع شد و با سقوط او و روی کارآمدن محمدرضا و سپس کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ادامه یافت، دارای این ویژگیها و عقب ماندگی بود و بر این انحطاط صحه میگذاشت:
۱- ویژگی استبدادی رژیم پهلوی زبانزد خاص و عام بوده و به ویژه در دورهی رضاخانی و نیز از زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به بعد در دورهی محمدرضا شاه که در آن ساواک همهی محافل را کنترل و با انواع شکنجهها گروه عظیم زندانیان سیاسی و با القای ترس در جامعه یک آرامش ظاهری پدیده آورده بود.
۲- وابستگی به قدرتهای خارجی و نبودن استقلال، ویژگی دیگر رژیم پهلوی بود. چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران (۱۹۴۳ میلادی) در مورد رضاشاه گفتند که خودمان او را آوردیم و خودمان او را بردیم. همچنین کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، تصویب لایحهی کاپیتولاسیون در ۱۳۴۳ و نیز تبدیل محمدرضا پهلوی به ژاندارم آمریکا در منطقه براساس دکترین دوستونی نیکسون بعد از شکست آمریکا در نبرد ویتنام بیانگر وابستگی او به بلوک غرب بود. هم چنین در زمان او بحرین که از نظر تاریخی همواره بخشی از ایران بوده است، از کشور جدا گردید.
۳- عقب ماندگی در علم و فناوری ویژگی بارز دیگر رژیم پهلوی و سرعت پیشرفت علم در این زمان صفر بود. در مراکز دانشگاهی و نهادهای علمی تولید علم صورت نمیگرفت و بیشتر نیروی مدیریتی لازم برای خدمت در شرکتها به علاوهی پزشکان مورد نیاز کشور از خارج وارد میشد. همزمان با افزایش جهانی بهای نفت، تعدادی صنایع مصرفی ایجاد شده بود که یا از نظر مواد اولیه وابسته به واردات و یا اساساً مونتاژی بودند.
وقوع پیروزی انقلاب اسلامی به این دورهی انحطاط تاریخی پایان داد و به ایجاد نظام مردمسالاری دینی، مستقل از قدرتهای بیگانه و سریعاً در حال پیشرفت انجامید:
۱- انقلاب اسلامی توانست پس از کسب پیروزی با توجه به اصالت نیروی انقلابی، -اصالت آرمانها و رهبری و مردم معتقد_ به سرعت نظام سیاسی جدید را بر مبنای نیروی مردمسالاری دینی _ نقش واقعی مشارکت مردمی در سیاست_ و به گونهای که در این نظام با همهی مقامات عالیرتبه و حتی برخی مقامات پایینتر، با رأی مردم برگزیده میشوند، بنیاد بگذارد.
۲- همچنین انقلاب اسلامی با مبنا قراردادن سیاست نه شرقی نه غربی، اصل «عزت، حکمت و مصلحت»، تأکید بر تقابل اسلام با استکبار و حمایت از نهضتهای رهاییبخش باعث تغییرات آشکار در هندسهی قدرت در منطقه و اقتدار نهضت بیداری اسلامی بر مبنای الگوی مقاومت در برابر سُلطهی آمریکا و صهیونیسم گردیده است.
۳- انقلاب اسلامی کشور را از عقبماندگی در علم و فناوری دور و به یک کشورِ دارای رکورد در پیشرفت (شتاب پیشرفت ۱۱ برابر متوسط جهانی) تبدیل نمود.
همانطور که رهبری معظم انقلاب اشاره فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران از شرایط بالقوهی بسیار خوبی برای تداوم پیشرفت مانند در اختیار داشتن ۷ درصد معادن جهان و موقعیت جغرافیایی عالی میان شمال، جنوب، شرق و غرب سواحل جهانی در دریا، نیروی انسانی متخصص فراوان جوان، بازار بزرگ و ۱۵ همسایه با جمعیت ۶۰۰ میلیون نفری برخوردار است؛ آنچه بسیار مهم است داشتن امید و نگاه خوش بینانه به آیندهای درخشان است.»