کتاب «بخوان؛ یادنامه عطا طاهری بویراحمدی» به کوشش امراله نصرالهی و مهدی فاموری توسط موسسه خانه کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «بخوان؛ یادنامه عطا طاهری بویراحمدی» به کوشش امراله نصرالهی و مهدی فاموری به‌تازگی توسط موسسه خانه کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کتاب «بخوان؛ یادنامه عطا طاهری بویراحمدی» شامل ۵ بخش مقالات، یادداشت‌ها، دل‌نوشته‌ها، اشعار عطا طاهری و تصاویر است.

مقاله‌های «نگاهی مختصر به حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عطا طاهری بویراحمدی»، «کوچ، کوچ: تجربه نیم قرن زندگی در کهکیلویه و بویراحمد»، «نقدی بر کتاب کوچ، کوچ عطا طاهری بویر احمدی»، «عطا طاهری در آدینه کوچ، کوچ»، «کوچ، کوچ تجربه نیم قرن زندگی در کهگیلویه و بویر احمد»، «ممیرو کتابی برای همه» و… در بخش مقالات این کتاب چاپ شده‌اند.

هجیز تشکری، یعقوب غفاری، بهمن ایزدی، مصطفی نامدار مطلق، امراله نصرالهی، حسن حسینی موردداز، سیدعلی سینا رخشنده مند، صدر اله فرخیانی، سیمین طاهری، همایون طاهری، مهرداد طاهری، سپهر طاهری یادداشتی در مورد زنده یاد کی عطا طاهری در این کتاب ارائه داده‌اند.

امراله نصرالهی در بخش «به جای مقدمه» این کتاب نوشته است:

«(کی) زمانه ما نه بی نام بود و نه بی‌نشان. هم نام داشت و هم نشان. نشان اش را نخست می‌توان در سیمای آن در کهنه هماره بازاش دید. دری گشاده به روی دشمن و دوست. در «کی بانو» دید. همان زنی که در زمستانی سخت، به دور از شوی آگاه خویش، زندگی را به قلمرو شوم جهل وانهاد و رفت؛ در ممیرو آن پسرک میرایی که تنها هفت بهار را پشت سر گذاشته و به تنها مرغ سپیدش دل بسته بود؛ در «سوار نیمه شبی» که رو به سپیده دم انقلاب و به امیدی اسب می دواند؛ در «کی نی نواز» ی که هرگز هنرش را در گوش خان به زمزمه ننشست؛ در سیمای آن «درختی» که هرگز اش کشته و فکنده نمی‌خواست؛ در کوچ، کوچ که از آن به وادی تاریخ پا نهاد و تاریخی که آن را به متن ادبیات آراست و نهایت، در سفرنامچه گلگشت در وطن و دفترچه یادداشت‌های آن یارشاطر، ایران شناس بزرگ، زنده یاد ایرج افشار.»

نیکنام حسینی‌پور مدیرعامل موسسه خانه کتاب هم در پیشگفتار آن آورده است:

«مرحوم کی عطا طاهری یکی از مردان فرهنگ ساز ایران است. با اینکه دل در گرو زادگاه خود داشت و پرورده ایل بود، اما میهن خود را از بن دندان دوست داشت و در راه اعتلای آن هیچ فروگذار نکرد. چون پرورده طبیعت بود و فرهنگ اصیل ایلی داشت، در خانه اش به روی همه باز بود. همه از خوان نعمتش بهره می‌بردند. از استاد ایرج افشار، ایران شناس نامی و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد مسلم ادبیات فارسی تا جوانان گم نام ولی جویای معرفت به خانه کی عطا رفت و آمد داشتند. هر چه داشت سخاوتمندانه با ایشان تقسیم می‌کرد. از نان و نمک تا کتاب و آخرین یافته‌های علمی اش را در طبق اخلاص می‌گذاشت.

کتابخوانی جدی بود و در امانت دادن آن دستی گشاده داشت. زندگی خود را صرف آموختن و آموزاندن کرده بود و در این راه هیج دلسرد نشد. کتابخانه اش برای وی مرکز جهان بود و برای جوانان آن دیار محل معرفت اندوزی وعشق ورزی با پیر خود بود. قلمی روان و خوش خوان داشت و این لطف نوشته‌هایش را می‌افزود. آثارش به یک معنا حافظه تاریخی و تصویری ایل بود و در راه شناساندن آداب و رسوم ایل منبعی گران سنگ به حساب می‌آید.»

این کتاب با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.