به گزارش خبرنگار مهر، یکی از نخستین مقصدهای گردشگری و گذراندن تعطیلات برای بسیاری از ایرانیها از جمله شهروندان تهرانی استان مازندران بویژه منطقه غربی این استان است. این مساله هرچند ممکن است فواید اقتصادی برای بومیان این منطقه داشته باشد اما موجب مشکلات بسیاری هم شده که از آن جمله میتوان به ساخت و سازهای بیرویه و بعضاً غیرمجاز در دل طبیعت بکر و زمینهای کشاورزی، ترافیک شدید در ایام تعطیلات و البته مشکلاتی در حوزه فرهنگ.
فرهنگ بومی مازنی در استان مازندران، به ویژه در غرب آن در حال فراموشی است و این فراموشی با غالب شدن تدریجی فرهنگ لوکس شمال شهر تهران همراه شده است. به گفته میترا متاجی امیررود، پژوهشگر ادبیات و فرهنگ عامه و مدیرمسئول انتشارات ناسنگ در نوشهر، همزمان با این روند، کالاهای فرهنگی از جمله کتاب در این استان جدی گرفته نمیشوند و در عوض ظواهر غیرفرهنگی زندگی جدید به شدت برجسته شده است. درباره چند و چون این وضعیت در مازندران با او به گفتوگو نشستیم. متاجی نویسنده مجموعه دوجلدی «فرهنگ عامه و اسطوره در ادبیات کودک» و «سیر تاریخی فرهنگنامهنویسی در زبان و ادبیات فارسی» است.
به نظر میرسد فرهنگ عامه غنی مناطق مختلف مازندران در حال فراموش شدن است. در این شرایط عدم توجه به فرهنگ غالب یا مهاجم که اکنون در قالب توجه به برندهای کاذب شکل گرفته، شرایط بحرانیای را برای مازندران رقم زده است. در این شرایط کار فرهنگی چگونه میتواند وضعیت را به سمت بهبودی بکشاند؟
فرهنگ بومی بخاطر قرارگیری نوشهر در جاده مواصلاتی و کثرت واردین در تنگنا افتاده است. حضور غیربومیان که بعضاً از حیث تعداد در برخی فصول از بومیان پیشی گرفته و مجهز به توانمندیهای مالی و مقامی ومرتزق از فرهنگ مرکز و دیگر شهرهای کلان کشور هستند، به این موضوع دامن میزند. در زمان کاهش مسافران نیز فرهنگ بومی به احتضار افتاده به علت تأثیر پذیری توان بازسازی خود را از دست داده و مدیران نیز در کنار شهروندان الینه شده رغبتی به ترمیم ندارند و یک نوع وادادگی محسوس و آزار دهنده مشهود است.
فرهنگ بومی بخاطر قرارگیری نوشهر در جاده مواصلاتی و کثرت واردین در تنگنا افتاده است. حضور غیربومیان که بعضاً از حیث تعداد در برخی فصول از بومیان پیشی گرفته و مجهز به توانمندیهای مالی و مقامی ومرتزق از فرهنگ مرکز و دیگر شهرهای کلان کشور هستند، به این موضوع دامن میزند. کار فرهنگی که ریشه در بطن مردم و آموزههای آنان دارد آنقدر صاحب توانمندی و قدرت هست که کمک به بهتر شدن وضعیت کند و حتی بخاطر غنایش تأثیر بگذارد و این مهم مشروط به نگره عمیق مدیران و متولیان فرهنگ و همنوایی شهرستانیها و ایجاد بستر و تقویت آن و حمایت همه جانبه از اهل فرهنگ و هنر و عدم مداخله حاکمیت در فرایند بروز فرهنگ عامه و واگذاری آن به خود مردم و ظهور در نقش پشتیبان نه در مقام سیاستگذار.
معمولاً در مناطق کوهستانی مازندران نقش رسانهها چندان پررنگ نیست و حتی روزنامه هم به آنجا نمیرود، با این حال به دلیل حضور گردشگران و غیربومیان در این مناطق، سبک زندگیها در حال تغییراتی است که با فرهنگ بومی آنها چندان همخوان نیست وضعیت فرهنگ و دسترسی به کالاهای فرهنگی مانند کتاب در این مناطق را چگونه ارزیابی میکنید؟
مناطق کوهستانی به علت نوع معیشت و ضعف زیرساخت خاصه راههای دسترسی از انتقال مزایای اجتماعی، اقتصادی، الکترونیکی و فرهنگی محروم مانده و فرهنگ موجود نواحی کوهستانی به همین خاطر در مقابل فرهنگ شهری عقیم شده است و به طریق اولی در برابر فرهنگهای غیر بومیان ناتوانتر و تاثیرپذیرتر شده است. البته تفاوت فرهنگی و غریبگی آن سبب میشود که بومیان چندان تحت تاثیرش قرار نگیرند اما باور و علقهشان نسبت به داشتههای فرهنگی خود کمتر میشود. بنابراین نه «آن» میشوند و نه «خود» باقی میمانند.
دسترسی به کتاب و سایر کالای فرهنگی در این مناطق باید از طریق توسعه کتابخانه و تقویت مدارس و گماردن متولیان فرهنگی مشفق و مددگیری از رسانهها و گسترش جشنوارههای فرهنگی و فضاسازی و تشویق و تقویت اصحاب فرهنگ و سرمایه گذاری فرهنگی صورت گیرد. بین معیشت انسان و توانمندی مالی با گسترش فرهنگ کتابخوانی و بنیه گرفتن فرهنگ ملازمه هست.
در زمان کاهش مسافران نیز فرهنگ بومی به احتضار افتاده به علت تأثیر پذیری توان بازسازی خود را از دست داده و مدیران نیز در کنار شهروندان الینه شده رغبتی به ترمیم ندارند و یک نوع وادادگی محسوس و آزار دهنده مشهود است. با توجه به اینکه در مناطق کوهستانی مازندران کتابخانههای عمومی مناسبی فعالیت ندارند و حتی یک کتابفروشی نیز موجود نیست، شرایط پخش کتاب را در استان چگونه میبینید؟
بهرهمندی از کتابخانههای سیار، راهاندازی باشگاه کتابخوانی و تقویت کتابخانه محلات و مدارس و استفاده از اماکن عمومی دیگر همچون امامزادهها، مساجد، پایگاههای نهادهای مختلف و اصناف و هیأتها و… میتواند مفید باشد؛ و دیگر اینکه تناسب سنی و جنسی و محیطی در توزیع عادلانه منابع فرهنگی باید رعایت شود و در انتخاب موضوع منابع فرهنگی موارد تحمیلی و سلیقهای و قالبمند، به ذائقه طبیعی شهروندان تحمیل نشود. برای رسیدن به این منظور باید از رسانههای مکتوب و مجازی در بیان نظر مردم و مسئولان محلی اعم از دهیاران و شوراها و مسئولان هیأتها بهره برد.
همچنین نباید در اینجا معضل پخش ضعیف کتاب را فراموش کرد. هیچ برنامه هدفمند و نگاه حمایتی جامع از ناشران و کتابخانهها وجود ندارد و به نوعی وجود کاستی و نقیصه در رفع نیازهای اولیه و فیزیکی شهروندان فرجه و فرصت لازم را به تقویت بنیههای فرهنگی و سبد کالای فرهنگی نمیدهد. در بسیاری از مناطق کوهستانی استان هیچ کتابفروشی وجود ندارد. عمدتاً لوازم التحریر فروشی هستند و در یک منطقه میدانم که تنها یکی از این لوازم التحریر فروشیها در ایام شروع سال تحصیلی جدید، کتابهای درسی مدارس را میفروشد.
مشکلاتی که بروکراسیها و طبقهبندیهای اداری برای به نتیجه رساندن کارهای فرهنگ از رهگذر کتاب در غرب استان ایجاد میکنند، چه مواردی هستند؟
به نتیجه نرسیدن کارهای فرهنگی از رهگذر کتاب گاهی به وجود بروکراسی و طبقهبندی اداری برمیگردد. میتوان برای این مورد مصادیقی بیان کرد اما فراموش نکنیم که این علت تامه نیست؛ اطاله در صدور و مجوز و انحصاری کردن سهمیه کاغذ و سایر ملزومات و توزیع ناعادلانه و اقدام سلیقهای و حتی ایدئولوژیکی محض برخی متولیان و به مشارکت نگرفتن برخی از صاحبان نشر و قلم و مشاهده تبعیض در این حوزه از موانع مهم پیش روی فرهنگ است که بسیار دیده میشود.
غرب مازندران که زمانی به فرهنگ و طبیعت بکر شهره بود، اکنون به برندها شهره است. وضعیت فعالیت و کارکرد رسانههای فرهنگی را در این استان چطور میبینید؟
جامعه ما در حال گذار از کشاورزی به صنعتی شدن است و طبیعی است که برندها در این روند گذار به یکه تازی بپردازند. تفاوت فاحش درآمد و سطح زندگی مجال را برای عرصه فرهنگ و کتاب تنگ خواهد کرد و مردم بیشتر در فروشگاهها و اماکن تفریحی وقت خود را سپری خواهند کرد تا در مراکز فرهنگی. بازدهی کم و عایدات کم حوزه فرهنگی در قیاس با حوزه اقتصادی و تجاری رغبتی را برای دوستداران و سرمایه گذاران فرهنگی نمیگذارد. کثرت و رشد روزافزون فروشگاههای متنوع و رنگارنگ پوشاک و خوراک و مصنوعات خانگی همه چیز حتی حوزه فرهنگ را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین رشد غرایز و تغییر ذایقه مردمان و طبقه اجتماعی مردمان کارکرد رسانههای فرهنگی را تحت شعاع و در موضع ضعف قرار داده و از سویی تشتت آرا و اختلاف سلیقه مابین متولیان فرهنگی و فقدان وحدت رویه در مرحله اجرا کار را برای اصحاب فرهنگ و هنر دشوار کرده است.
نشر ناسنگ هرچند که مدت زیادی از شروع فعالیتش نمیگذرد، اما کتابهای متنوعی را هم در حوزه حفظ میراث مکتوب غرب استان مازندران انجام داده و هم منابع عمومی مهمی را منتشر کرده است. خود شما به عنوان مدیر این انتشارات، میزان اثرگذاری آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهتر است که در این باره خودم صحبتی نکنم و متن نامه قدردانی عباس همپا معاون سیاسی فرمانداری نوشهر، خطاب به انتشارات ناسنگ را برای شما بگذارم. متن نامه چنین است: «نشر ناسنگ و ناشر بزرگوار و فرهنگ پرورش یک پشتوانه غنی و بی بدیل فرهنگی برای شهرستان نوشهر محسوب میشوند. ما در شرایطی قرار داریم که اغلب شهروندان در موضوعات تجاری و اقتصادی زودبازده سرمایه گذاری میکنند. معدود افرادی هستند و یافت میشوند که در سایه باورمندی و فرهنگ دوستی پا به این وادی میگذارند، این گام مبارک و شایسته احترام است.
جامعه ما در حال گذار از کشاورزی به صنعتی شدن است و طبیعی است که برندها در این روند گذار به یکه تازی بپردازند. تفاوت فاحش درآمد و سطح زندگی مجال را برای عرصه فرهنگ و کتاب تنگ خواهد کرد. صلاحیت و شایستگی و اهلیت ناشر محترم از سویی و مراجعه خیل نویسندگان، شاعران، ناقدان و پژوهشگران توانمند شهرستان، استان و جای جای کشورمان به این نشر و از سویی دیگر، به ارتقای فرهنگی شهرمان که دارای سبقه فرهنگیست و در جاده مواصلاتی تردد و صدالبته فرهنگی قرار دارد، کمک شایانی کرده است.
درکنار نشر، اقدام ناشر محترم به برگزاری نمایشگاه، و مساعدت در معرفی آثار نفیس و چهرههای ادبی-فرهنگی- علمی، رونمایی کتاب، تمهید و تدارک محافل نقد ادبی و شب شعر، بسی مغتنم و شایسته قدردانی است که سبب همراهی و دلگرمی اصحاب قلم و فرهنگ و پویایی علمی و ادبی در سطح شهرستان شده است.
هرکتابی که نگاشته میشود و هر قلمی که زده میشود، سبب تغییر رفتار است. و هر جامعه نیز تغییر خاص خودش را دارد، تلاش ناشران محترم و کتب، صرف نظر از انتقال مایههای فرهنگی و ادبی و ذوقی، قطع یقین به تغییرات ذاتی جوامع شتاب میبخشند و راه صائب را چراغان میکنند.»