به گزارش خبرنگار مهر، سالهای پرفراز و نشیب دهه هفتاد فرصتی برای ظهور و بروز آثاری در حوزه موسیقی پاپ ایران بود که به نوعی پیش قراول معرفی دوره جدیدی از فعالیتهای مرتبط با این گونه موسیقایی در کشورمان لقب گرفتند. آثاری که در آن خوانندگان متفاوت از آثار موسیقایی دوران خود، ترانهها و قطعاتی را تحت لوای برنامههای مختلف رادیو و تلویزیونی عرضه کردند که هر کدام تبدیل به خاطرهای جدا نشدنی میان مردمان آن روزگار شدند.
گرچه این آثار موسیقایی امروز به دلیل تفاوت در تنظیمها دیگر مانند دهه هفتاد آن کارایی و مخاطب را ندارند، اما قطعاً سادگی و بی پیرایگی آنها فارغ از هر گونه سیاست مدیریتی که در آن زمان برای خلق این آثار حاکم بود، بسیاری از این ملودیها را تبدیل به جاودانههایی کرده که شاید سالهای بعد قدر انتشارشان را بیشتر بدانیم.
یکی از کسانی که در همین دهه هفتاد توانست با چند اثر خود را به عنوان یکی از اولین خوانندگان موسیقی پاپ ایران معرفی کند، عباس بهادری با همان تیپ کلاسیک و سبیلهای پرپشتش بود که در آن سالها ترانه نوستالژیکی چون «گل میروید به باغ» سروده محمود شاهرخی و فرید شبخیز را خواند و آنچنان با این اثر در رسانه ملی خودنمایی کرد که تا سالها این قطعه یکی از گلهای سرسبد موسیقی بهاری در حافظه شنیداری مردم بود.
گرچه این روزها از عباس بهادری و هم نسلانش در بیرحمانه ترین شکل ممکن جز حضور در یکی دو برنامه مناسبتی خبری نیست اما او در نوروز سال ۱۳۷۲ بود که یکی فراگیرترین آثار دارای مجوز موسیقی پاپ ایران در سالهای اخیر را به توده عظیمی از مخاطبانی معرفی کرد که تا آن سالها به غیر از چند مورد انگشت شمار و موضوعی دریافت درستی از جریان موسیقی پاپ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نداشتند و این قطعه چنان تأثیری در تغییر بخشی ذائقه شنیداری شأن داشت که فارغ از خوب بودن و بد بودن، بمب رسانهای جریانی شد که مقدمهای برای معرفی آثار دیگر بود.
عباس بهادری در گفتگویی درباره تاریخچه انتشار قطعه نوروزی «گل میروید به باغ» گفته بود: «من قبل از انقلاب فعالیت هنری خود را به عنوان خواننده پیگیری میکردم اما بعد از پیروزی انقلاب افتخار همکاری با واحد تبلیغات سپاه ناحیه کرج را عهدهدار شدم که همکاری من با سپاه به عنوان خواننده و آهنگساز و نمایشنامهنویس بود. همکاری من با مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیما از سال ۱۳۶۸ آغاز شد و برای این واحد چند قطعه موسیقی هم خواندم. در آن دوران بود که چند قطعه موسیقی منتشر کردم. یکی از آنها قطعه موسیقی «بهار است، بهار است» بود که با همکاری استاد احمدعلی راغب و شعر استاد مشفقکاشانی انتشار یافت. منتها در سال ۷۱ در بخش موسیقی سازمان که آقای زورق مسوولیتش را عهدهدار بودند، تلاش داشتند موسیقی تازهای برای جوانان تهیه شود، تا آنها به موسیقی شرقی تمایل بیشتری پیدا کنند. به پیشنهاد ایشان بنا شد بنده خواننده آن قطعه باشم. سروده مرحوم استاد محمود شاهرخی به نام «گل میروید به باغ» برای این کار استفاده شد، این شعر را به استاد فرید شبخیز دادند و ایشان هم با ذوق سرشارشان موسیقی این قطعه را تنظیم کردند و در اسفند سال ۷۱ ضبط شد و نوروز سال ۷۲ نخستین قطعه پاپ بعد از انقلاب پخش شد.»
وی در گفتگوی دیگری که چندی پیش هم با خبرنگار مهر داشت ضمن گلایه از شرایط فعلی موسیقی پاپ ایران گفت: «وقتی آثار خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ ایران بعد از انقلاب اسلامی را میشنوید، میبینید که انصافاً با امکانات و تجهیزات آن زمان سعی شده که بهترین کارها به مخاطبان ارائه شود چرا که هم شاعر، هم خواننده، هم تنظیم کننده، هم آهنگساز و هم نوازنده تلاش خود را کردهاند که یک ملودی واقعی و برآمده از موسیقی ایرانی به مخاطب ارائه دهند. به هر حال موسیقی پاپ ما حال و روز خوبی ندارد گویی ما زحمتش را کشیدیم اما هیچکس قدردان این زحمتها نبود. من واقعاً نگران برخی از مسئولان هستم که خیلی از آنها دم از ارزش میزنند اما خود شاهد انتشار برخی از آثاری هستند که واقعاً ارزش شنیدن ندارند و هرچی این روزها میشنویم فقط تکرار است و تکرار.»