خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ -امیر هاشمی مقدم
دو ماه پیش بود که پس از کش و قوسی بسیار، بالاخره دولت ترکیه قانونی را تصویب کرد که در پی آن، همه فروشگاهها مجبور شدند پاکت پلاستیکی را به مشتری بفروشند. یعنی شما اگر به فروشگاهی همچون «چاغداش» (که به تازگی شعبههای زیادی هم دارد در ایران باز میکند) یا پوشاک «السی وایکیکی» (که برای ایرانیان نامی آشناست) رفته و چند کالا خریداری کنید، صندوقدار هنگام دریافت پول از شما میپرسد که آیا پلاستیک که این کالاهای خریداریشده (مثلاً پنیر و آبمیوه و…) را درون آن بگذارید هم نیاز دارید یا نه؟ و اگر پاسختان بله باشد، ۲۵ کُروش (هر یک لیره= ۱۰۰ کروش) هم برای هر پلاستیک از شما جداگانه میگیرد (به پول الان ما، هر لیره ۲,۴۵۰ تومان و بنابراین ۲۵ کُروش یعنی بیش از ۶۰۰ تومان برای هر پلاستیک). با فروشگاههایی که از این قانون سرپیچی کنند نیز برخورد میشود.
البته این کار دولت دستمایه شوخیهای بسیاری هم در شبکههای اجتماعی شد، اما دولت ترکیه این کار را برای محیط زییست انجام داده و کار درستی هم هست. همچنانکه بسیاری از فعالان محیط زیست نیز از آن پشتیبانی کردهاند. ترکیه اگرچه در زمینه محیط زیست رفتارهای نادرست بسیاری هم دارد (برای نمونه، تلاش برای ویران کردن پارک «گزی» در نزدیکی میدان تقسیم استانبول که به درگیریهای خیابانی درازمدت با معترضان انجامید)، اما در زمینه حفاظت از محیط زیست تلاشهای جدی بسیاری هم دارد. آنتالیا که این روزها میتوان ایرانیان بسیاری را در آن دید، بیهوده آنتالیا نشده که گردشگران اروپایی بسیاری را به خودش میکشاند. سواحل این شهر دارای «پرچم آبی» است. این پرچم برای ساحل، چیزی است شبیه پنجستاره بودن برای هتل؛ به این نشان که ساحلی که چنین پرچمی داشته باشد، معیارهای پاکیزگی آب، مراقبت از ساحل و صخرههای مرجانی، آموزش به گردشگران، نصب تابلوهای هشدار و اطلاعات، داشتن آب استاندارد برای دوش گرفتن گردشگران و… را دارد. در دنیا تنها نزدیک به پنجاه کشور دارای کرانههایی با پرچم آبی هستند که شوربختانه ایران جزو این کشورها نیست.
به راستی چرا کرانههای زیبای مازندران نباید پرچم آبی داشته باشد؟ بخشی از آن به مسئولین باز میگردد (نصب اندک و ناچیز تابلوهای هشدار و آگاهیبخش درباره تمیز نگه داشتن ساحل، نبودن دوشهای مناسب برای شناگران، ندیده گرفتن یا ناتوانی در برابر خانهها و سازمانهایی که فاضلابشان را مستقیم یا غیرمستقیم (از راه رودهایی که به دریا میریزد) به دریا هدایت میکنند و…. اما بخشی از آن نیز به گردشگران باز میگردد که در بسیاری از موارد، زبالهشان را در کرانه دریا رها کرده و میروند. البته رها کردن زباله تنها محدود به کرانههای دریا نمیشود، بلکه نگاهی به پارکهای جنگلی و حاشیه جادههای شمال نیز انبوهی از زبالهها را نشان میدهد.
این در حالی است که مازندران حتی بیش از دیگر استانها با مشکل دفع زباله روبروست. تولید زباله در این استان بسیار فراتر از ظرفیت آن است و از همین رو، در بسیاری مواقع شهرداریها زبالهها را به شیوههای غیربهداشتی در جنگلها دفع میکنند. شاید نام «چمستان» را در آگهیهای فروش ویلاهای ارزانبها در مازندران دیده باشید (ویلاهایی که بسیاریشان با تعرض به حریم جنگل و بدون استجکام ساخته شده و گاهی به چندین نفر بهطور همزمان به فروش میرسد). در نزدیکی چمستان هم دریاچه «الیمالات» و پارک جنگلی «کشپل» معروف است. چند سال پیش بر پایه صحبتهای یکی از دانشجویانم که ساکن همان منطقه بود، به بخشی از جنگلهای نزدیک همین دریاچه رفتم که محل دفع زبالهها بود. شیرابه این زبالهها که به زمین رخنه میکرد، درختهای اطراف خودش را خشکانده بود. همین پدیده در عباسآباد هم مسئله آفریده است.
گمان میکنم کار خوبی بود اگر سازمان میراث فرهنگی با همراهی دیگر نهادهای دولتی و مردمی، در ایستگاههای نوروزی در مازندران (و البته دیگر استانها) در کنار نقشهای که جاذبههای گردشگری استان / شهرستان را در خود دارد، کیسههایی را هم به گردشگران داده و در بروشوری توضیح میدادند که استان مازندران توان و ظرفیت این همه زباله را ندارد و حتماً باید به هشدارها توجه کرد. هرچند برخی از هممیهنان چندی است هرگاه به طبیعت میروند، همراه خودشان کیسه اضافه هم دارند تا زبالههایی که دیگران در طبیعت رها کردهاند را، جمعآوری کنند. امیدوارم این رفتار فرهنگی-زیستمحیطی به زودی فراگیر شود.