خوانش ترکیبی هنر و فن در تعاریف فضاهای معماری و شهرسازی – اندرونی و بیرونی - بر گرافیک عناصر و اجزای تشکیل دهنده در فضاها و مکان‌های متفاوت ضروری است.

به گزارش خبرنگار مهر، آزاد بهمنش از مهندسین معماری است که در شاخه‌ها و زمینه‌های مختلف معماری داخلی، طراحی گرافیک محیطی و غرفه‌های نمایشگاهی دارای سابقه چندین ساله می‌باشد که در پروژه‌های متعدد داخلی و خارجی مشارکت داشته است. از نمونه فعالیت‌های وی در خارج از ایران را می‌توان طراحی و مدیریت اجرایی غرفه‌های LNG و ILC در نمایشگاه بین المللی نفت، گاز و پتروشیمی کشورهای الجزایر و قطر نام برد.

وی به عنوان مدیر عامل کانون معماری طراحان آزاد در حوزه علمی و پژوهشی نیز از مدرسین دانشگاهی در گروه معماری و معماری داخلی است که دارای مقالات، کتاب‌ها و شرکت در کنفرانس‌های بین المللی و ملی می‌باشد. تألیف و تدوین کتاب‌هایی چون روند معماری داخلی (۱) و آموزش اسکیس طراحی داخلی را می‌توان نام برد. کتابهای معماری بصری + ادراک محیط، الگونگاری طراحی و اجرای غرفه‌های نمایشگاهی و روند معماری داخلی نیز اخیراً منتشر شده است.

بهمنش از جمله معمارانی است که با توجه به خوانش ترکیبی هنر و فن در تعاریف فضاهای معماری و شهرسازی – اندرونی و بیرونی - بر گرافیک عناصر و اجزای تشکیل دهنده در فضاها و مکان‌های متفاوت تأکید فراوان دارد و معتقد است که تجربه علمی و عملی وی در زمینه‌های فعالیتی فوق در جایگاه کارگاه‌هایی از جنس همسایگی دانش و عمل، او را به این سمت هدایت کرده است که از جز به کل رسیدن؛ درک عمیق‌تری را برای یک آرشیتکت و طراح به وجود خواهد آورد. با توجه به اینکه امروزه صحبت اکثر محافل معماری در مورد نوع فرم و شکل‌گیری احجام در مقیاس خرد و کلان شهری می‌باشد، متأسفانه توجه به شناسایی جزئیات مبحث زیبایی شناسی بصری را در فضاهای مختلف کمرنگ کرده است؛ نقاط، خطوط و سطوح تشکیل دهنده احجام در قالب کارکردهای متفاوت شهری بدون تشخیص صحیح هویت عناصر دیداری، روح شهرهای امروزی را بی جان و کسل کننده کرده است. البته بایستی گفت که همه می‌دانیم شکل‌گیری یک فرم از همنشینی عناصر متعدد بصری و تجسمی با هدفی مشخص توسط مواد و متریالهای مختلف معماری خود را می‌نمایاند!!!...

این مدرس دانشگاه در پاسخ به ارائه راهکاری برای جلوگیری از این اختشاشات بصری در محیط پیرامونی پیشنهاد داد: اگر روند ایده پردازی و تفکر طراحی در معماری و شهرسازی را نیز همچون اهمیت توجه به عناصر و جزئیات کارکردی – بصری در معماری داخلی و مبلمان مورد تحلیل و توجه قرار دهیم؛ می‌توان محیط پیرامونی و فضای شهری سالم و دل نشینی را حتی در شرایط ازدحام و شلوغی قرن حاضر با گرافیکی زیبا و گویا ساماندهی داد به گونه‌ای که توسط شناخت دقیق و برنامه دهی عوامل بصری انواع فضاها و مناظر بیرونی به نتیجه‌ای مطلوب دست یافت.

وی افزود: متأسفانه در حال حاضر بنا به شرایط، ابعاد و اندازه‌هایی که توسط سازمانهای ذی ربط و شهرداری‌ها به عنوان استانداردهای اجرایی اعلام شده است را فقط می‌توان در بحث مربوط به اندازه گیری کارکرد فضاهای تعریف شده معماری و شهرسازی دید که ای کاش در موارد زیبایی شناسی و گرافیک محیط – داخلی و خارجی – نیز جهت ارائه چهارچوب و استانداردهایی از لحاظ روانشناسی خاص هر محیط و مکان در جامعه اقدام کرد، البته عنصر ابعاد و اندازه در سطوح و فضاها با تعاریف خاص خود در مباحث اصلی هنرهای تجسمی نیز به عنوان عوامل تأثیرگذار در بیان انواع کیفیت‌ها ذکر شده است که در حال حاضر به بهانه استانداردهای فنی و مهندسی عوامل انسانی تنها با اعداد و ارقام ساخت سروکار داشته و بی توجه به نیروهای بصری – دیداری در اندازه‌های متفاوت می‌باشند و یا شاید مهندسین و طراحان بسادگی از آن گذر می‌کنند!

الگونگاری طراحی و اجرای غرفه‌های نمایشگاهی اظهارداشت: به عبارتی دیگر علاوه بر اهمیت شناخت و شناسایی استانداردهای اجرایی و فنی از سوی سازمانها و ارگان‌ها و همچنین دانش ارگونومی و آنتروپومتری، با توجه به اینکه ساخت فضاها و محیط پیرامونی ما در نهایت توسط عناصر بصری: نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت، اندازه، تیرگی روشنی و … به طور فیزیکی و ملموس قابل درک و بیان می‌باشند و به شکل‌گیری کیفیات خاص بصری: تعادل، توازن، تناسب، هماهنگی، کنتراست، حرکت و… می‌انجامند؛ ادراک محیط و مفاهیم دیداری مرتبط با روانشناختی و جامعه شناسی را همسو با زیبایی به همراه خواهند داشت.

وی همچنین در جواب این سوال که دلایل ایجاد این شرایط را بایستی در کجا دنبال کرد، گفت: ریشه این مباحث را تا حد زیادی می‌توان از بی توجهی در سازماندهی دروس و آموزش آکادمیک دانست که انگار متأسفانه دانشجویان معماری و شهرسازی، معماری داخلی، طراحی محیط و یا دیگر رشته‌های مرتبط را بیشتر به سمت یادگیری نرم افزارها و تنها بخش مهندسی اندازه‌ها و ابعاد سوق داده و اهمیتی نه چندان برای شناخت مباحث هنرهای تجسمی بصری و تأثیرات غیر قابل انکار عناصر دیداری در شکل‌گیری فضاها و معانی آنها قائل هستند. امروزه شناسایی و کاربرد این اصول در فضاها تا حدی دارای اهمیت است که به عنوان مثال می‌توان چگونگی استفاده از دانش عنصر قوی بصری «رنگ» را با توجه به تأثیرات روانشناختی آن در فضاهای معماری و شهرسازی بیان کرد به گونه‌ای که حتی به عنوان «رنگ درمانی» وارد حیطه فضاهای درمانی – پزشکی شده است.

بهمنش تصریح کرد: نحوه ساماندهی کارکردی هر فضا در ابعاد خرد و کلان شهری (داخلی و خارجی) با توجه به فن مهندسی در همنشینی با هنر ترکیب و کمپوزیسیون‌های عناصر دیداری بر اجزای تشکیل دهنده آن می‌باشد. شناسایی و ایجاد زیبایی توسط نیروهای بصری مواد و مصالح کالبدی به تشکیل فرم‌های گویا و دارای معنا و حس در مکان منجر خواهند شد که تفسیر طراح، معمار و یا شهرساز را در بر خواهد گرفت. چه بسا بسیار حائز اهمیت است که افراد مشغول در این حرفه‌ها به این مهم در پروژه‌های معماری و منظر شهری بیشتر پرداخته که واقعاً جای خالی آن بسیار حس می‌شود.

نویسنده کتاب معماری بصری + ادراک محیط گفت: در انتها دوباره تأکید و تکرار می‌کنم که توجه به جزئیات و تک تک عناصر و اجزا برای رسیدن به طرح و ایده کلی بسیار حائز اهمیت می‌باشد که هر یک دارای تفسیر بصری – کارکردی خاص خود است. به عبارتی اینکه همنشینی درست یکایک عناصر تزئینی و کاربردی در هر فضا به تعریف و تبیین آن می‌پردازد که همراه با ایجاد حس در مکان خواهد بود، لذا اگر هر یک از عناصر و اجزای تشکیل دهنده شهر را نیز همچون چینش جزئیات در تفکر معماری داخلی برای رسیدن به کل در نظر بگیریم؛ شاید بتوان نظم و معنایی خاص برای هر منطقه و شهر را با منظری مخصوص به خود از لحاظ دیداری در محیط‌های پیرامون – ریز و درشت – ایجاد کرد. در گذشته این امر بیشتر مورد توجه بوده است که کارکردهای معماری و معماری داخلی و همچنین محیط و شهرها دارای تعاریف دیداری – بصری مخصوص به خود بوده‌اند که هر یک به سادگی، زیبایی و مفاهیم درخور شرایط را بیان می‌کردند. به امید بازگشتی دوباره و همچنین تعیین اصول بصری – دیداری در طراحی محیط و فضاهای معماری که به شناخت همنشینی گرافیک و هنرهای تجسمی با معماری و شهرسازی مربوط می‌باشند.