مجله مهر - فاطمه باقری: این گزارشی از بزرگترین پروژه سینمایی یا جدیدترین مستند تاریخی درباره زندگی امام زمان (عج) نیست! خبر چاپ یک کتاب چندجلدی مهدوی یا برگزاری مهمترین همایش پژوهشی مهدویت هم نیست!
این قصه یک کار خیر کوچک اما ادامه دار است؛ خانمهای بیادعایی که در یک محله گمنام شهرستان ورامین نیت میکنند یاد امام مهدی (عج) و نام بلندش را هر ماه سر زبانها بیندازند.
مریم خانم، بانی این اتفاق است که نذر همسایه ای قدیمی را ادامه میدهد. خانم همسایه وقت رفتن از این محله از او میخواهد کمک کند بساط آش نذری از محل جمع نشود و او هم قبول میکند. حالا خود مریم خانم و خانواده اش، همراه بعضی خانمهای همسایه هزینه پخت آش را جور میکنند تا کاسههای آش نذری اول هر ماه قمری بیقید و شرط به دست مردم برسد. خانمها به بهانه پخت آش دور هم جمع میشوند، برای سلامتی و تعجیل ظهور امام صلوات میفرستند، دعای فرج و زیارت عاشورا میخوانند و دلخوشند که زندگی مردم این کوچه به برکت این دورهمی، سلامت و پر رونق خواهد بود.
خواندن دعا و قرآن پای بساط پخت آش، با خانم احمدی است که خواهر شهید هم هست. او میگوید این رسم را از دوران دفاع مقدس داشتهاند. وقتی نوای «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش…» دلها را قرص و محکم میکرد؛ وقتی خانمهای خانه دار به نیت سلامتی امام عصر و پیروزی رزمندههای کشورمان، آش نذری دست مردم میدادند.
این روزها هم خانمها رسم آش پختن را ادامه میدهند؛ به عشق یک کاسه آش رشته گرم و خوشبو که لبخند میشود روی لبهای رهگذرهای گرسنه؛ یا سهم سفره خالی همسایههایی میشود که بوی غذای دیگر خانهها، هوش از سر کودکانشان میبرد. اصلاً همین یک کاسه آش رشته، بهانهای است تا نام بلند امام زمان برای نوجوان و جوانهای محله با خاطره طعم دلچسب آش نذری و اطعام و بخشندگی همنشین باشد.