به گزارش خبرنگار مهر، شکست استقلال در هفته بیست و هفتم رقابتهای لیگ برتر مقابل پدیده باعث شد تا کاسه صبر مدیران استقلال لبریز شده تا جایی که برای کنار گذاشتن شفر تا پایان فصل هم به او مهلت ندهند. اما واقعیت این است که شکست مقابل پدیده تنها حکم تیر خلاص را برای شفر داشت و مدیران استقلال به زعم خود به اندازه کافی برای کنار گذاشتن او، حتی به قیمت پرداخت غرامت سنگین قراردادش، دلیل و انگیزه داشتند.
عمدهترین دلایلی که باعث شد مدیریت مجموعه استقلال امروز به این تصمیم برسد، اتفاقاتی است که در زیر به آن اشاره میکنیم.
۱- قراردادهای مشکوک با بازیکنان خارجی
در مدت حضور شفر در استقلال بازیکنان زیادی جذب تیم شدند که در بین آنها چند بازیکن خارجی هم وجود داشت. الحاجی گرو، مارکوس نیومایر و بویان از جمله خریدهایی بودند که با معرفی و اصرار شفر جذب این تیم شدند و از آنها میتوان با عنوان خریدهای مشکوک که نقطه ضعف نقل و انتقالات استقلال بودند یاد کرد. بازیکنانی با کیفیت پایین که هرگز در حد استقلال نبودند و با ارقامی قابل توجه جذب این تیم شدند و بدون داشتن بازدهی تهران را ترک کردند.
به این بازیکنان خارجی میتوان جمعی از بازیکنان مصدوم داخلی را اضافه کرد که به عنوان نمونه میتوان به مرتضی آقاخان و میثم تیموری اشاره کرد. نفراتی که عملاً در طول فصل کارایی برای تیم نداشتند.
۲- باز کردن پای دلال آلمانی به قرارداد ستارهها و جدایی تیام و جباروف
یکی از اقدامات غیر قابل دفاع شفر، باز کردن پای یک دلال آلمانی به اسم شرمان به تیم استقلال و مجاب کردن ستارههای تیم برای همکاری با این دلال آلمانی بود. تیام و جباروف دو ستاره خارجی استقلال بودند که با توصیه شفر با این دلال آلمانی همکاری کردند و این همکاری منجر به زیاده خواهی مالی آنها و در نهایت جدایی از استقلال شد.
۳- قرارداد عجیب پسر شفر بهعنوان آنالیزور
شفر بر خلاف وعدهای که به افتخاری مدیر پیشین استقلال پیش از قراردادش با این تیم داده بود، در اولین اقدام پسرش را بعنوان آنالیزور به تیم تحمیل کرد. شفر اعلام کرده بود هیچ دستیار خارجی با خودش به استقلال نمیآورد. در حالی نام ساشا شفر بعنوان آنالیزور در استقلال مطرح شد که او نه سابقهای در این رابطه داشت و نه مدرکی. در مورد دستمزد ساشا شفر هم گفته میشود مبلغ قرارداد وی بسیار بالاتر از یک آنالیزور است و حتی با مبلغ قرارداد بسیاری از مربیان لیگ برتری برابری میکند. در حالی ساشا شفر با عنوان آنالیزور با استقلال قرارداد داشت و مبلغ قابل توجهی میگرفت که تخصصی در مبحث آنالیز نداشت.
۴- شکست در بازیهای بزرگ
شفر بر عکس نتیجه گرفتن در بازیهای معمولی برابر تیمهای ضعیف و متوسط، معمولاً قادر به کسب نتیجه در بازیهای بزرگ نبود. شکست مقابل السد با ۳ گل در تهران، شکست مقابل الدحیل با ۳ گل، باخت مقابل الهلال عربستان، پرسپولیس، سپاهان (بازی رفت)، تراکتورسازی و… نمونههایی از این نتایج است.
۵- نداشتن کاریزما و اقتدار در تیم
شفر بر خلاف شخصیتی که مقابل مدیران باشگاه داشت و خواستههای منطقی و غیر منطقیاش را بر مدیران تحمیل میکرد، در تیم و بین بازیکنان اقتدار لازم را نداشت. کاریزمای ضعیف شفر در تیم به اندازهای بود که بازیکنان در حین تمرین و مسابقه کمتر تحت تأثیر وی و فرامینش بودند. مصداق این ادعا صحنه معروف پنالتی دربی بود که اسماعیلی بر خلاف نظر شفر پشت ضربه پنالتی ایستاد تا سرنوشت یک باشگاه، یک لیگ و حتی خود شفر هم تغییر کند.
۶- دربی و خشم هواداران از تغییر پنالتیزن
دربی را باید مصداقی برای دو آیتم بالا دانست. آخرین باری که شفر بعنوان سرمربی استقلال در دربی بزرگ تهران حضور یافت، نه تنها بازنده میدان را ترک کرد تا یک بازی بزرگ دیگر را هم با شکست به اتمام رسانده باشد، بلکه بی اقتداری سرمربی در آن بازی کاملاً مشهود بود. با استناد به صحبتهای خود شفر، مشخص میشود قرار بود پنالتی زن آبیها در آن بازی بازیکن دیگری به جز اسماعیلی باشد. اما حساب نبردن بازیکن از سرمربی که حاصل بی اقتداری مربی است باعث شد تا بازیکنان داخل زمین سرخود تصمیم دیگری گرفته و آن را اجرا کنند. تصمیمی که سرنوشت یک تیم و شاید یک لیگ را تغییر داد.
۷- نادیده گرفتن توافقات و قرارداد قبل از فینال جام حذفی
شفر در بدو پیوستنش به استقلال با قراردادی یک و نیم ساله به این تیم پیوست و بر اساس مفاد آن قرارداد وی اتوماتیک تا پایان لیگ هجدهم سرمربی بود. این مربی آلمانی پیش از فینال جام حذفی در باد حمایت هواداران خوابید و برای تغییر مبلغ، مدت زمان و برخی از مفاد قراردادش به مدیر وقت (سید رضا افتخاری) فشار زیادی وارد کرد تا افتخاری ناچار شود پیش از فینال جام حذفی تسلیم خواستههای وی شده، مدت و مبلغ قرارداد شفر را تغییر دهد. در قرارداد جدید که با نظر و اصرار شفر تهیه و امضا شد، مدت قرارداد وی یک سال (تا پایان لیگ نوزدهم) اضافه شد و مبلغ نیز به چند برابر توافق و مبلغ اولیه افزایش یافت.
۸- درگیری علنی با معاون باشگاه
یکی از بارزترین اتفاقات دوران کاری شفر در استقلال، درگیری و اختلاف وی با علی خطیر معاون باشگاه بود. شفر این اختلافات را علنی کرد و بارها به صورت تلویحی و با طعنه درباره خطیر صحبت کرد و پس از هر شکست معاون باشگاه را متهم به خوشحالی بابت این نتایج کرد.
۹- عدم تمکین از فرامین مدیریتی
شفر ترجیح میداد خیلی از فرامین مدیریتی تمکین نکند. به خصوص در زمانهایی که تیمش پیروز میشد و شرایط مناسبی داشت. از نمونهها بارز عدم تمکین وی از برخی فرامین مدیریتی پایان دادن به کدورت با برخی از مدیران و معاونان باشگاه، سکوت در خصوص این اختلافات، عدم فعالیت در فضای مجازی بدون هماهنگی باشگاه و… بود. این موضوع خیلی به مذاق مدیران باشگاه استقلال خوش نیامد و یکی از دلایلی بود که میتوانست این مجموعه را مجاب به قطع همکاری با آقای سرمربی کند.
۱۰- مشکل فنی و ناتوانی در بازگشت هنگام گل خوردن
یکی از انتقادات فنی که به شفر و مجموعه فنیاش وارد بود، این بود که هرگاه تیمش در هر بازی گل اول را میخورد، توان بازگشت به بازی را نداشت. استقلال در این فصل از هر تیمی اعم از داخلی یا خارجی زمانی که گل اول را خورد، بازنده از زمین خارج شد.
۱۱- ناکامی در هر سه جام
شفر با استقلال در این فصل در سه جام حضور داشت. ماحصل حضور او در این فصل حذف از جام حذفی، دور شدن از هدف قهرمانی در لیگ و کمرنگ شدن (تا حدود زیادی از بین رفتن) شانس صعود از گروه مقدماتی در آسیا بود. استقلالیها معتقد بودند ناکامی در این سه جام در شأن باشگاه استقلال نیست و برای این همه ناکامی در یک فصل لازم نبود استقلالیها هزینههای سنگین شفر و تیمش را تحمل کنند.
۱۲- تیر خلاص
شکست مقابل پدیده تیر خلاصی بود که یحیی گل محمدی بر پیکر شفر وارد کرد و باعث شد ظرفیت مجموعه استقلال برای تحمل این سرمربی پر هزینه تکمیل شده و این تصمیم تعیین کننده و سرنوشت ساز را اتخاذ نمایند.
۱۳- کمیته فنی
سرمربی آبی پوشان در همه مدت حضورش در این تیم هرگز کمیته فنی باشگاه را در عمل قبول نداشت. او بر خلاف برخی از ادعاهای ظاهریاش، در عمل هرگز با کمیته فنی تعامل نداشت. اوج تعامل شفر با کمیته فنی در زمانهایی بود که به دلیل یکی دو شکست پی در پی در موضع ضعف قرار میگرفت و در آن مواقع با کمیته فنی در نشستهایی کاملاً فرمالیته و نمایشی شرکت میکرد و هرگز تحت تأثیر اعضای کمیته فنی نبود.
۱۴- سوپرجام
سوپرجام یکی از بزرگترین پروندههایی است که باشگاه استقلال در سالهای اخیر با آن مواجه بوده. استقلالیها پیش از شروع فصل حاضر به حضور در بازی سوپرجام در تاریخ اعلام شده نشدند تا با حکم انضباطی محکوم به شکست ۳ بر صفر و از دست رفتن سوپرجام شوند. آنها بعداً به دادگاه عالی ورزش شکایت کردند و با تحمل هزینههای فراوانی پروندهای باز کردند که سرانجام آن هم مشخص نیست.
شفر بعد از پایان فصل گذشته به مرخصی رفت و با یکی از تلویزیونهای اروپایی برای تحلیل و تفسیر جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه همکاری کرد. او به همین دلیل دیر (خیلی دیرتر از معمول) به تهران آمد و به تبع آن تمرینات پیش فصل و نقل و انتقالات استقلال دیرتر از حد معمول آغاز شد. استقلالیها که به خاطر دیر آغاز کردن تمرین و اردوی پیش فصل آمادگی حضور در مسابقه سوپرجام را نداشتند، اردوی خارج از کشور را بهانهای برای غیبت در بازی مزبور قرار دادند و اتفاقات بعدی که همه میدانند. در واقع منشأ از دست رفتن سوپرجام، شکایت به دادگاه کاس و هزینههای آن را هم میتوان در طولانی شدن مرخصی (بخوانید غیبت) پیش فصل شفر دانست.