خبرگزاری مهر -گروه هنر- عطیه مؤذن: این روزها پروژههای مختلفی در شبکه نمایش خانگی در حال تولید و عرضه هستند؛ از سریالهایی که مثل «هیولا» به تازگی قسمت اولشان توزیع شده است و هنوز تصویربرداری آن ادامه دارد تا سریالهایی مثل «نهنگ آبی» فریدون جیرانی، «رقص روی شیشه» مهدی گلستانه و حتی سریالهایی در ژانر وحشت و کودک که مدتهاست در ویترین شبکه نمایش خانگی در حال عرضه هستند.
هر یک از این سریالها هم تلاش کردهاند برای جذب مخاطب بیشتر و فروش بالاتر از ستارههای مختلفی بهره بگیرند مثل ستارههای سینما و موسیقی و یا سراغ سوژههای ملتهب رفتند و برخی هم قصههایشان را پر رنگ و لعاب کردند و سراغ زندگیهای لاکچری رفتند و حتی زرق و برق و حاشیه را تا روی پوسترها و تیزرهایشان هم آوردند به این ترتیب هر کدام به نوعی سعی داشته و دارند با حضور ستارهها و به مدد حواشی مخاطبانشان را زودتر و بیشتر به خود فرابخوانند.
غافل از اینکه فرمول زندگیهای لاکچری و حضور سلبریتی ها در سریالهای شبکه خانگی همیشه هم موفق نبوده است و خیلی اتفاقات دیگر باید دست به دست هم بدهد تا فروش اثر و به تبع آن رضایت مخاطب را در بر داشته باشد. چه برسد که این چند وقت برخی از این سریالها حتی خود هنرمندان و بازیگرانش را هم راضی نکرده و بعضاً منجر به جدایی بازیگر شده است!
آغاز «رقص روی شیشه» با حاشیه «یاس»
قصه برخی از این سریالها برای مخاطب خیلی زودتر از خود داستان و توزیع مجموعه، شروع میشود؛ حتی از وقتی که صاحبان آثار و سرمایه گذاران اولین گامهای خود را در پروژهای برمیدارند و تلاش میکنند تا با هیاهوهای رسانهای و کشاندن سلبریتیهای مختلف و حتی خبرسازی برای اینکه کدام بازیگر برای اولین بار با کدام سریال به شبکه نمایش خانگی پیوسته است امتیازهای جدیدی برای اثر خود کسب کنند.
«رقص روی شیشه» از آن پروژههای نمایش خانگی بود که با زرق و برق و حواشی رسانهای توجهات را به خودش جلب کرد. پروژهای که از زمان شروع تاکنون از حاشیه بینصیب نمانده و هنوز هم این حاشیهها تمامی ندارد.
حاشیههای این سریال از زمان توزیع اولین قسمت شروع شد؛ وقتی که اولین قسمت سریال در ۲۸ بهمن سال گذشته و در قالب یک اکران ویژه روی پرده سینما به نمایش درآمد، تماشاگران حاضر در سالن شاهد تیتراژی با صدای یاسر بختیاری معروف به یاس بودند در حالی که در نسخه توزیعی شبکه نمایش خانگی در تهران این تیتراژ وجود نداشت و درواقع مجوز صدای این خواننده گرفته نشده بود.
صدای «یاس» که از همان قسمت اول در نسخههای توزیعشده در شهرستان نبود، از نسخههای تهران نیز حذف شد تا این مجموعه یکی از اصلیترین برگبرندههای تبلیغاتی خود را در گام نخست از دست ر فته ببیند.
جدایی شخصیتهای اصلی از سریالها
چندی پیش خبرهایی از جدایی بهرام رادان از این سریال در شبکههای اجتماعی پیچید؛ خبرهایی که شاید از خود قصه هم میشد رگههایی از آن را تشخیص داد؛ بهرام رادان بازیگر نقش یغما در داستان است و به نوعی جزو بازیگران اصلی سریال محسوب میشد و در هر حالتی نبودش مخاطب را به تعجب وامیداشت.
جدایی از یک پروژه که در حال تصویربرداری است شاید دیگر موضوع عجیبی در تولید سریال و فیلمهای سینمایی نباشد و نویسندگان ایرانی هم به خوبی ترفندهای جدید را پیدا کردهاند که چگونه داستان را به سمت و سوی دیگر ببرند که هزینه حذف یک کاراکتر به حداقل برسد. مهارتی که شاید فقط از نویسنده و کارگردان ایرانی بربیاید!
شاید این معضل خیلی هم برای تهیهکننده و سرمایهگذار سخت نیاید تهیهکنندهای که فقط به خاطر اسم یک بازیگر سراغ او میرود و تنها میخواهد پروژهاش را با نام سلبریتی ها پر کند وقتی توانست به هدف خود دست یابد دیگر برای بازیگر از دست رفته تلاشی نمیکند.
بهرام رادان بعد از حضور در چند قسمت از این سریال از آن جدا شد و حالا خبر دیگری نیز به تازگی منتشر شده که امیر آقایی دیگر کاراکتر اصلی این سریال نیز از پروژه جدا شده است. همچنین شنیده میشود عوامل دیگری هم از پروژه جدا شدهاند که هرکدام دلایل خود را داشتهاند.
ستارههایی که پشیمان میشوند!
این جداییها البته تنها به سریال مهدی گلستانه محدود نمیشود و چندی پیش لیلا حاتمی نیز که برای اولین بار در سریالی در شبکه نمایش خانگی حاضر میشد از «نهنگ آبی» به کارگردانی فریدون جیرانی جدا شد.
مهدی گلستانه کارگردان «رقص روی شیشه» پیش از این چند تله فیلم و فیلم سینمایی ساخته است و پیش از این تهیهکننده سریال «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی بود که البته خودش هم بعد از چند قسمت از پروژه نامبرده جدا شد و ادامه تهیه کنندگی کار را به هومن کبیری سپرد.
اینکه ستارهها در چه فرآیندی از ادامه حضور در ویترین شبکه نمایش خانگی منصرف میشوند و به قیمت لطمه خوردن به اعتبار حرفهای خود، پروژهای را نیمهکاره رها میکنند از نکات قابل تأمل و پیگیری است اما مهمتر از آن تأثیری است که این جداییها بر اعتبار تولیدات شبکه نمایش خانگی در ذهن مخاطبان میگذارد.
شبکه نمایش خانگی اگرچه این روزها بازیگران و کارگردانان بسیاری را به سودای تولید و تجارت کلان اقتصادی به سمت خود فرامیخواند اما با این حال فضایی پر از ریسک و فراز و فرود حتی برای باسابقهترها دارد. ارتباط مستقیم و بیواسطه تضمین موفقیت یک پروژه در این فضا با خواست و سلیقه مخاطب، جای هیچ تعارفی باقی نگذاشته است؛ در این میدان لغزنده نه ستارهها تضمین موفقیت هستند و نه تبلیغات، اینجا حق هنوز با «مخاطب» است.