به گزارش خبرنگار مهر، رمان «یِفرِن دوم» نوشته فرهاد آذرنو بهتازگی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب، یکی از عناوین مجموعه «ادبیات ژانری» است که این ناشر چاپ میکند. از این مجموعه پیشتر رمانهای «گریخته (هفت روایت درباب مرگ)»، «خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی»، «ماورا سلسلهجنایتهای بینکهکشانی» و «رزونانس» چاپ و منتشر شدهاند. چاپ این کتابها از سال گذشته دردستور کار پیدایش قرار گرفته است.
داستان رمان «یفرن دوم» از این قرار است: پادشاه «ما-سوفیان» به قتل رسیده و در بحبوحه نشستن برادرش بر تخت، و در زمانی که دسیسهکاران و قاتلان در آستانه پیروزیاند، «گارالاس» پسر شاه مقتول، شاهزاده مالیخولیایی، مرگ را میپذیرد و بیوقفه خود را در سمومِ دریایی خونینرنگ غرق میکند. اما این سموم که قرار بود او را بکشند، باعث میشوند به جهان نخستینها وارد شود. بهاینترتیب درهای گذشته از یادرفته و نزاع ایزدان ماشینی به روی گارالاس باز میشود و او را به سرنوشتی تازه پیوند میزند؛ پیوند هملت با مکاهای ژاپنی و فانتزی موجنو و پادشاهان اسکاندیناوی و اساطیر جهانگستر روان انسانی
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
دو صفِ ساحران با حشّاشینِ خسته و زخمی در میانشان، نگهبانان همراه را رها کرده و از پلههای ورودیِ عمارتِ اصلیِ گنبدیشکل معبد گارل بالا رفتند. ردیفِ منظمِ نگهبانانِ خاکستریپوشِ دربِ معبد نیزههایشان را به نشانه احترام ورود ساحران بر زمین کوبیدند و از جلوی راه کنار رفتند.
در داخلِ معبدِ کوچک، ساحران فلز، حشّاشین را رها کردند و به نوبت زیرِ هر یک از ستونهای بیستگانه داخل معبد جای گرفتند و ایستادند. کمی بعد خادمان معبد از دربهای پشتی وارد شدند و مشغول باز کردن سلاحهای ساحران و زرههایشان شدند. در زیرِ گنبدِ معبد، کنار جایی که حشاشین ایستاده بودند، پلههایی از چهار طرف بالا رفته و به محراب اصلی میرسیدند. در بالای محراب، زره باستانی گارل ایدریس، داخل قابی شیشهای، یکدست نقرهای، بدون کوچکترین نشانهای از فرسودگی، به انتظار نشسته بود و در نور کمفروغ شمعهای روی پلههای محراب برق میزد.
پیرمرد ساحر آخرین فردی بود که وارد معبد شد. او در شصت سالی که در خدمت معبد یفرن بود هرگز به خاطر نداشت هیچکدام از همکیشانش درباره معبد گارل سخنی گفته باشند. با این حال در متون مقدس معبد یفرن از آنها به عنوان فرقه ضاله فرزندان دروغین یفرن یاد میشد. ساحران فلز معبد کوچکِ گارل تنها ۲۰ نفر تعداد داشتند و تمام عمر خود را صرفاً وقفِ حفظِ زرهِ گارل کرده و معتقد بودند روح گارل ایدریس از فراسوی زمان با آنها به زبانِ باستانیِ پیشینیان سخن میگوید. آنها به جای "فِروسْ ایمپِراطورِ" بشارت دادهشده راستین، در انتظار "پراکِلاروم کائِلِستی اومینه" یا ظهورِ دومِ یفرن در شمایلِ کفرآمیزِ انسان بودند.
این کتاب با ۱۴۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان منتشر شده و در آستانه چاپ دوم قرار دارد.