به گزارش خبرنگار مهر، تنهایی انسان مدرن یکی از دغدغههای اصلی بسیاری از متفکران عصر جدید بوده و هست. وضعیت جهان بویژه شرایطی که دو جنگ جهانی را بوجود آورد و همچنین جنگ سرد را موجب شد، خلأ یک مفهوم بزرگ را در فلسفه و الهیات جدید نشان داد و شاید بتوان گفت که اندیشیدن به همین نقصان بزرگ باعث شد تا فلسفه و الهیات زمینی شده و این دو حوزه صرفاً به مسائل انتزاعی بسنده نکنند. این نقصان بزرگ که هنوز هم وجود دارد «گفتوگو و دیالوگ» است.
گفتوگو در نگاه اول، امری بدیهی چونان تنفس است اما چه بسا میان افراد کسی به حرف دیگری درست گوش نمیدهد و بیشتر در پی به کرسی نشاندن آرای خود باشند. چنین مشکلی ناشی از دیدگاههای متفاوت نیست، بلکه بیشتر ناشی از عدم توانایی انسانهای امروز در اجرای گفتوگو و ایجاد تفاهم است.
ضرورت بحث پیرامون مفهوم گفتوگو
ضرورت طرح و بحث از مفهوم «گفتوگو» چیست؟ همه ما از شرایط فعلی جهان و منطقه خاورمیانه آگاهیم. نبودن همین مفهوم و بیگانه بودن مردمان نسل جدید با آن باعث مشکلاتی است که امروزه میبینیم. بجز این نگاه کلان، گفتوگو در جزئیترین امور اجتماعی هم کارساز است. اگر بازهم ریزتر شویم، خواهیم دید که این گفتوگوست که انسان را میسازد. هرکس گام در راه گفتوگو میگذارد، نقطه عزیمت خویش را «ندانستن» قرار میدهد و چون میداند که گفتوگو از «شنیدن» آغاز میشود، جسارت ورود به عرصههای ناشناخته را دارد. در گفتوگو ابتدا تفاهم مشترک از مسائل مورد نظر فراهم میآید در فرایند با هم اندیشیدن. جای گفتوگو معمولاً مراحل قبل از تصمیم گیری است. گفتوگو راهکار مناسبی برای قوت بخشیدن به جامعه مدنی و بیدار کردن احساس مسئولیت افراد است.
دیالوگ و گفتوگو قدمتی به کهنسالی تمدن یونان باستان دارند. بیشتر متون فلسفی در یونان باستان به صورت دیالوگ و گفتوگو نوشته شدهاند و در منابع تاریخ فلسفه هم داریم که سقراط با گفتوگو از سطحی برابر سعی در اصلاح جوانان داشت. در قرن اخیر متفکران مهمی چون میخائیل باختین، اندیشمند مشهور روس، مارتین بوبر، اندیشمند اتریشی، دیوید بوهم، فیزیکدان انگلیسی امریکایی الاصل و… به مساله گفتوگو و ضرورت توجه به آن در حوزه ارتباطات انسانی در سطح جهان توجه کرده و کتابهای مهمی را به رشته تألیف درآوردهاند.
با تمام این اوصاف اما دیالوگ و گفتوگو قدمتی به کهنسالی تمدن یونان باستان دارند. بیشتر متون فلسفی در یونان باستان به صورت دیالوگ و گفتوگو نوشته شدهاند و در منابع تاریخ فلسفه هم داریم که سقراط با گفتوگو از سطحی برابر سعی در اصلاح جوانان داشت. بنابراین گفتوگو و دیالوگ ایدهای بسیار قدیمی است اما در عصر جدید آن گونه که شایسته این گوهر ناب انسانی است به کار گرفته نشده است.
تعاریف و هدف گفتوگو
گفتوگو دو سه وجه دارد: «من»، «دیگری» و «موضوع گفتوگو». گفتوگو در فضایی برابر و بدون آنکه طرفین سعی در مجاب کردن دیگری به پذیرش عقاید خود داشته باشند، پیش میرود. در منابع بسیاری واژههای بحث، مذاکره، مباحثه، مجادله، گفتوشنود، مفاهمه و گفتوگو، گاهی به جای هم به کار گرفته میشود. اما شاید همین تعریف نزدیکتر به گفتوگو باشد: «تبادل نظر هوشمندانه و بخردانه».
در گفتوگو نکته مهمی که وجود دارد این است که مهارتهای پیش نیاز آن مثل گوش دادن، احترام، تعلیق و ابراز کردن، عدم شتاب و… سختتر از اصل گفتوگو است. مثل برپا کردن چادر در یک جنگل انبوه از ریشه درختان و علفهای هرز که تمیز کردن آن مهمتر و وقتگیرتر از برپایی چادر است. هدف بحث برنده شدن و غلبه بر رقیب است، اما در گفتوگو بدترین راه برنده شدن یکی به زیان و باخت دیگری است.
سه ویژگی که مفاهمه و گفتوگو را از بحث متمایز میکند:
۱- برابری و عدم وجود فشار و زورگویی و اقتدار
۲- گوش دادن همراه با احساس همدلی
۳- آشکار ساختن پیشفرضها.
دیوید بوهم که متخصص فیزیک نظری است، از اولین متفکران گفتوگو است. او به این نتیجه رسید که فیزیکدانان خلاق جهان ایدههای نوی خود را نه در تفکر مجرد، بلکه از طریق گفتوگوی با یکدیگر توسعه میدهند. جایی که سیاستبازی شکست میخورد، گفتوگو میتواند در یافتن زمینههای مشترک میان دشمنان دیرین موفق شود.
گفتوگو دو سه وجه دارد: «من»، «دیگری» و «موضوع گفتوگو». گفتوگو در فضایی برابر و بدون آنکه طرفین سعی در مجاب کردن دیگری به پذیرش عقاید خود داشته باشند، پیش میرود. بنابراین گفتوگو یک ابزار یادگیری جمعی و هنر با هم اندیشیدن است. بوهم همچنین در جای دیگری بیان کرده که هدف گفتوگو اشکار ساختن بی ربطیهای موجود در افکار ما است. در گفتوگو افراد در افکار خود با بهره برداری از افکار دیگران به کاوش میپردازند. در گفتوگو هیچ کس به دنبال پیروزی نیست. اگر کار درست انجام گیرد همه پیروزند. در گفتوگو افراد در جبهه مقابل یکدیگر قرار ندارند.
چه کسانی با گفتوگو مخالفند؟
گفتوگو هدفمند است و با جدال و بحث متفاوت است. در گفتوگو هیچ طرف با این فرض شروع نمیکند که همه حقیقت نزد اوست. گفتوگو به حرف آوردن دیگران است نه ساکت کردن آنها. افرادی که وارد گفتوگو میشوند باید بتوانند تفکر خود را کنار بگذارند و مهمتر از همه بتوانند خود را با ذهنیتهایشان یکی ندانند و اگر ذهنیتشان اشتباه بود آن را با فروریختن خودشان یکی ندانند.
مخالفان دیالوگ کسانی هستند که قدرت را در چنگ خویش دارند. آنها به توانایی ستمدیدگان تردید دارند و مردم ستمدیده را از سخن گفتن منع میکنند. صاحبان قدرت دستورات و قوانین تحمیلی خود را در جامعه نهادینه و خواسته خود را بر آنها تحمیل میکنند. صاحبان قدرت برای آنکه بتوانند دانش خود را بر دیگران دیکته کنند از مونولوگ بهره میبرند. آنها مدام در گوش ستمدیدگان نجوا میکنند که قدرتی برای تغییر جامعه وجود ندارد. یکی از مهمترین مثالها از مخالفان گفتوگو در شرایط فعلی، ایالات متحده آمریکا و شخص رئیس جمهور آن دونالد ترامپ است.
ترامپ مدام میگوید که بیایید مذاکره و گفتوگو کنیم. این در صورتی است که دقیقاً رفتار و کنش او ضدگفتوگویی است. نمیتوان به اجبار کسی را به گفتوگو دعوت کرد. ضمن اینکه در گفتوگو همه باید در شرایط برابر قرار داشته باشند. نه اینکه با تمام توان سعی در محدود کردن داشته باشید و بعد از طرف مقابل بخواهید که گفتوگو و مذاکره کند. بنابراین ترامپ تنها یک دیکتاتور است که ژست گفتوگو و مذاکره به خود میگیرد.
گفتوگو در سنت اسلامی
بزرگترین معجزه پیامبر خاتم برای آشنا ساختن مردم با حقیقت تعالیم اسلامی کلام است. کلام، بر به کارگیری فراوان گفتوگو در آگاه سازی مردم با حقایق در عصر رسالت خاتم دلالت میکند. در قرآن و حدیث نیز بارها بر مساله گفتوگو تاکید شده است. حتی این منابع تفکر اسلامی روشهای متفاوت گفتوگو را نیز شرح میدهند.
مخالفان دیالوگ کسانی هستند که قدرت را در چنگ خویش دارند. آنها به توانایی ستمدیدگان تردید دارند و مردم ستمدیده را از سخن گفتن منع میکنند. صاحبان قدرت دستورات و قوانین تحمیلی خود را در جامعه نهادینه و خواسته خود را بر آنها تحمیل میکنند. صاحبان قدرت برای آنکه بتوانند دانش خود را بر دیگران دیکته کنند از مونولوگ بهره میبرند. بر این اساس گفتوگو در تمدن اسلامی هرچند که پیشینه درازی دارد و به سیره اولیای دین باز میگردد، اما هنوز در لایههای مختلف جامعه و همچنین ادبیات روز علوم انسانی در ایران جای خود را باز نکرده است. به همین دلیل نیاز به پژوهشهایی که بتوانند به بازخوانی این مفهوم از منابع اصلی در تفکر اسلامی یعنی قرآن و حدیث پرداخته و سیره گفتوگویی پیامبر و اولیای دین را مورد واکاوی قرار دهد، بیش از پیش حس میشود. گفتوگوها و مناظرات انبیا، به خصوص پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت او و دستوراتی را که در این باره دادهاند،
باهم اندیشیدن: راز گفتوگو
یکی از مهمترین منابعی که در زبان فارسی به آموزش گفتوگو و بازآفرینی مهارتهایی گفتوگویی در انسان میپردازد، «باهم اندیشیدن: راز گفتوگو» است. این کتاب نوشته مارتینا و یوهانس هارتکه مایر و ل. فریمون دوریتی است که فاطمه صدرعاملی (طباطبایی) آن را به فارسی ترجمه کرده است. انتشارات اطلاعات سومین چاپ این کتاب را در سال ۱۳۹۵ با شمارگان ۱۰۵۰ نسخه، ۲۶۴ صفحه و بهای ۱۰ هزار تومان منتشر کرد. فاطمه صدرعاملی، نوه آیتالله العظمی سیدصدرالدین صدر (از مراجع ثلاث پیش از ورود آیتالله العظمی بروجردی به قم)، خواهرزاده امام موسی صدر و همسر مرحوم صادق طباطبایی است. او در دوره تحصیل در آلمان همواره منادی گفتوگو بین پیروان اسلام و مسیحیت بود.
کتاب حاوی گزارشاتی از تجربه، مطالعات و آرای چند متفکر درباره مفهوم گفتوگو و چگونگی تمرین آن در بین افراد و رشد و توانای گفتوگو و کاربرد آن در حوزههای مختلف اجتماعی. ویژگی این کتاب این است که نه تنها دانشمندان و نخبگان، بلکه عموم مردم را مورد خطاب قرار داده است.
مترجم در مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «گفتوگو نزدیکترین مفهوم را به تقوی دارد. محاسبه نفس جز الزامات تقوی و گفتوگو است. به دیگران گوش فرا ده، به خود بنگر، ارزیابیهای خود را ملاحظه کن، همیشه فکر نکن حق با توست. فقط از شکاف باریک غار خود به جهان نگاه مکن.» او همچنین درباره اهمیت گفتوگو نیز به چنین نکاتی اشاره کرده: «آمادگی برای شنیدن، احتیاط و ارزیابی و قضاوت نسبت به دیگران، آگاهی بدون واسطه و بدون تحریف از حوزههای فکری خود و دیگران، آموختی از دیگران بجای آموزش دادن و تربیت کردن دیگران».
به باور صدرعاملی هنگامی که انسان خود را بینیاز از یادگیری میداند، امکان شرکت صحیح در گفتوگو را از دست میدهد. کسانی که در جریان گفتوگو شرکت میکنند، اکثراً موفق میشوند محدودیتهای فکری خود را از بین برده، دامهایی را که بر سر راه ذهن باز آنها قرار دارد شناخته و از آنها پرهیز کنند. آیا امروز با توجه به این اصل متعارف که تنها کسانی پیروزند که زودتر به هدف میرسند، باز هم این امکان و فرصت را داریم که از شتاب در جریان زندگی بکاهیم؟ و یا اینکه بایستی سوال را به نوع دیگری طرح کرد: آیا انسان اجازه دارد خود را در اختیار و تحت تأثیر روند سریع روزمرگیها قرار دهد، بدون آنکه اوقاتی را به تفکر درونی اختصاص دهد و اهداف خود را بررسی کند؟
گفتوگو نزدیکترین مفهوم را به تقوی دارد. محاسبه نفس جز الزامات تقوی و گفتوگو است. به دیگران گوش فرا ده، به خود بنگر، ارزیابیهای خود را ملاحظه کن، همیشه فکر نکن حق با توست. فقط از شکاف باریک غار خود به جهان نگاه مکن. نویسندگان کتاب «با هم اندیشیدن راز گفتوگو» در یازده فصل به بیان چیستی مفهوم «گفتوگو» و همچنین آموزش عملی آن به همراه مثالهای متنوع پرداختهاند. عناوین فصول یازدهگانه کتاب به ترتیب عبارتند از: «هدف از تألیف کتابی درباره گفتوگو»، «چرا انسانها به گفتوگو روی میآورند؟»، «منظور از گفتوگو چیست؟»، «۱۰ شرط اساسی گفتوگو»، «روند گفتوگو»، «شیوههای اساسی گفتوگو»، «گفتوگو در زندگی روزمره اجتماعی»، «گفتوگو در مدرسه»، «گفتوگو در سازمانها»، «گفتوگو و سیاست» و «گفتوگوی زیست محیطی».
فصل نخست به بیان اهمیت گفتوگو در جهان امروز اختصاص دارد. در فصل دوم چرایی روی آوردن انسانها به گفتوگو و فواید گفتوگو مطرح شده است. همچنین درج دو مصاحبه درباره تجربه عملی گفتوگو (گفتوگوهایی با چنگیز آیتماتف، داستاننویس مشهور قرقیزستانی و کالمان یارون، مدیر انستیتوی مارتین بوبر) فصل دوم کتاب را پربار کرده است.
تعریف مفهوم گفتوگو و انواع آن، مباحث فصل سوم کتاب را به خود اختصاص داده است. از مهمترین مطالب این فصل میتوان به «اهمیت روشها و اندیشههای مارتین بوبر و دیوید بوهم در امر گفتوگو» و «چگونگی رسیدن به دانش گفتوگوی پرثمر» اشاره کرد. در فصل چهارم شرطهای اساسی گفتوگو شامل موضع یادگیرنده، احترام کامل، آمادگی دریافت و باز بودن ذهن، از دل سخن گفتن، شنیدن، حمایت خلاق و… به تفصیل آموزش داده شدهاند.
در فصل پنجم کتاب مراحل مختلف روند گفتوگو برای مخاطبان شرح شده است. نویسندگان در فصل ششم نیز به معرفی و آموزش شیوههای اساسی و اصلی گفتوگو پرداختهاند. گفتوگوی استراتژیکی در سازمانها، گفتوگوهای بالنده و گفتوگو در گروه باز از مهمترین مباحث این فصل است. در فصل هفتم کتاب، محیط خانواده به عنوان سختترین میدان عمل برای گفتوگو معرفی شده است؛ بر این اساس آموزش روشهای گفتوگو در زندگی روزمره اجتماعی در این فصل به مخاطبان ارائه میشود.
گفتوگو در مدرسه شامل گفتوگو میان «فرزندان، والدین و آموزگاران» مباحث فصل هشتم کتاب است. در این فصل نیز سعی شده روند آموزش همراه با مثالهای بسیار صورت عینی به خود بگیرد. در فصل بعدی نیز گفتوگو در سازمانها و نهادها مورد بررسی قرار گرفته است. سه مصاحبه درباره روشهای جدید تنشزدایی نیز از مطالب مطرح شده در این فصل است.
گفتوگو و سیاست، شامل ارائه نظریات و برنامههای پیشنهادی برای گفتوگو در حوزه سیاست فصل دهم کتاب را به خود اختصاص داده است. «گفتوگوی بین ادیان»، «گفتوگو در سیاست، علم، ادبیات و کلیسا» و «پروژههایی در حوزه گفتوگو برای تأمین نیازهای آینده» از دیگر مطالب مهم ارائه شده در این فصل است. همچنین نویسندگان «پروژه گفتوگو در کنگره آمریکا» و مصاحبههایی با سوزان کرتسنر و یوهان گالتونگ را نیز به عنوان مثالهای عینی این فصل برگزیدهاند.
فصل یازدهم کتاب که به آموزش گفتوگو با محیط زیست اختصاص دارد، شاید مهمترین فصل کتاب به شمار آید. انسانها برای حفظ محیط زیست خود به گفتوگو با آن نیاز دارند. دیدگاهها و تجربههای گفتوگوی زیست محیطی و تدارک برای همزیستی با محیط زیست و نقش گفتوگو در آنها از مهمترین مباحث این فصل است.
کتاب ضمیمهای نیز درباره چگونگی برپایی کارگاههای گفتوگو دارد. همچنین در انتهای کتاب منابع مورد استفاده برای نگارش و منابعی برای مطالعات بیشتر به تفصیل معرفی شدهاند.