به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «ناقوسها به صدا درمیآیند» نوشته ابراهیم حسنبیگی، رمانی است درباره امامعلی علیهالسلام. این رمان از کلیسایی آغاز میشود که مردی تاجیک برای فروش کتابی که پیدا کرده، به نزد کشیش کلیسا میرود. این کشیش عاشق کتابهای خطی و قدیمی است. با دیدن این کتاب به ارزش تاریخی آن پی میبرد؛ اما پس از خواندن کتاب به ارزش حقیقی کتاب یعنی همان شخصیت علی بن ابیطالب علیهالسلام پی میبرد و با ایشان آشنا میگردد.
«ناقوسها به صدا درمیآیند» در فهرست پرفروشترین کتابهای دهه ۹۰ معرفی شده است. از این کتاب در مدت کمتر از دو سال بیش از شصتهزار نسخه منتشر شده است.
انتشارات عهد مانا چهلمین چاپ این کتاب را در ۱۳۶ صفحه رقعی روانه بازار کرده است.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
کشیش کتاب را در دستش گرفت، جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت: «نهجالبلاغه است؛ سخنان و نامههای علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راهگشا.»
سرگئی گفت: «لابد به من توصیه میکنی که آن را بخوانم.»
کشیش گفت: «حتماً؛ کاری که پدرت باید در جوانی میکرد. مثل جرج جرداق که میگفت از ۱۲ سالگی مطالعه نهجالبلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه میدهد. علی (علیهالسلام) شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتیهایش آشکارتر میشود.»
سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما میگوئید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست، جزو کشورهای جهان سوم و عقبماندهاند؟»
کشیش گفت: «ملّتها و دولتهای اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گرانبهایشان را دفن کردهاند یا اساساً از آن خبر ندارند. گمان میکنم آنها هم علی را نمیشناسند. من هنگامِ مطالعه این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسئله فکر میکردم. در آن دوران، علی خلیفه مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه مسلمانان نامیده بود. هردوی اینها، داعیه حکومت اسلامی داشتند؛ امّا علی کجا و معاویه کجا! فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی. اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهجالبلاغه را با دقّت میخواند و به آن عمل میکرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»
سرگئی لبخند زد و گفت: «ما باید کمکم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر…!»
کشیش گفت: «ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره الهیِ دین خود دست نیابد، میخواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است. در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او میجنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آنها به نام همان اَللهی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله میخواست هدایتشان کند.»