به گزارش خبرنگار مهر، بحث درباره نسبت میان سنت و مدرنیته یا تجدد یکی از مهمترین دغدغههای روشنفکران ایرانی از دوران مشروطه تا به امروز است و ما اکنون دانشهای مهمی چون «غرب شناسی» بومی را مدیون همین بحثهای روشنفکران ایرانی هستیم. در این زمینه تاکنون مکتوبات و پژوهشهای بسیاری منتشر شده است، اما آنچه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته بود رویکرد بزرگان اندیشه چپ و همچنین متفکران ادامه دهنده سنت هگلی نسبت به «مساله» مدرنیته در ایران است. این خلأ به ویژه در حوزه سیاست خود را بیش از پیش نشان میدهد، چرا که دولت مدرن و مفاهیم وابسته به آن از جمله آزادی، انتخابات، مجلس شورا، قانون و… همه از جانب روشنفکران متعلق به جناح راست و لیبرال در ایران مطرح شده است.
به تازگی انتشارات دانشگاه مفید قم کتاب «روشنفکران ایرانی و سنت» با عنوان فرعی «بررسی عادت وارههای چپ و هگلی» نوشته علی علی حسینی، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان را با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۳۳۶ صفحه و بهای ۴۸ هزار تومان منتشر کرده است که تاحدی این خلأ را پر میکند.
دغدغه اصلی این کتاب مواجهه با سنت از سوی روشنفکران معاصر ایرانی است. اینکه روشنفکران معاصر ایران چه دیدگاهی نسبت به «سنت» دارند؟ چرا و چگونه به چنین دیدگاهی رسیدهاند؟ نویسنده دو رویکرد فکری مهم یا به تعبیر بوردیو دو عادت واره چپ و هگلی را به عنوان شاخصترین جریانهای روشنفکری معاصر جهت بررسی مفهوم سنت نزد آنها انتخاب کرده است.
این دو جریان فکری نقش زیادی را در فعال کردن سپهر، بنیاد اندیشه در ایران داشتهاند، از سوی دیگر این دو عادت واره به بحث سنت در ایران توجه ویژهای داشته تا بر مبنای آن بتوانند تا کهنه را از نو تفکیک کرده و شرایط گذار از قدیم به جدید و از سنت به تجدد را توضیح دهند.
نویسنده در این کتاب از میان متفکران چپ به چهرههایی چون تقی ارانی و احسان طبری پرداخته و از اندیشمندان هگلی به تحلیل حمید عنایت و سیدجواد طباطبایی میپردازد.
کتاب شامل پنج فصل است. نویسنده در فصل نخست ذیل طرح رویکرد پژوهشی خود مباحثی چون «شیوه تعاملی بوردیو»، «سوبژکتیویسم و تحلیل مفهوم سنت»، «ابژکتیویسم و نقش عوامل بیرونی در تحلیل مفهوم سنت»، «نابسندگی رویکردهای یک جانبهنگر در تحلیل مفاهیم»، «سو / ابژکتیویسم» الگویی نظری برای بررسی مفهوم سنت در ایران»، «عادتوارهی روشنفکری»، «روشنفکری و میدان؛ نسبت اندیشه با شرایط اجتماعی»، «اندیشه: محصول عادتواره و میدان روشنفکری»، «روشنفکران و تفاوتهای ناگزیر»، «روشنفکران ایرانی و برساختگی مفهوم سنت» و «عادت وارههای چپ و هگلی و تعابیر مختلف از سنت در ایران معاصر» و… را مطرح کرده است.
«عادت واره چپ و سنت در ایران معاصر» عنوان فصل دوم کتاب است. نویسنده در این فصل ضمن بحث درباره پیشینه اندیشه چپ در ایران و ارائه تاریخچه مختصری از آن مباحثی چون «مارکسیسم روسی در ایران»، «اندیشههای چپ اروپایی در ایران»، «حزب توده و ترویج مارکسیسم روسی در ایران»، «مبانی عادتواره چپ»، «الگوی تئوریک عادت واره چپ»، «عادت واره چپ و بازتاب در اجتماع» و… پرداخته است. علی حسینی در این فصل به معرفی مختصر زندگی، آرا و اندیشههای تقی ارانی و احسان طبری به عنوان مهمترین نمایندگان اندیشه چپ در ایران نیز پرداخته و تحلیلی نیز از قواعد دیالکتیک ارائه میدهد.
فصل سوم کتاب به «عادت واره چپ و سنت در میدانهای مختلف در ایران معاصر» اختصاص پیدا کرده است. در این فصل مباحثی چون «مشکلات عادتواره چپ نسبت به سنت در ایران»، «تاریخ، عرصه جدال کهنه و نو»، «نقد توأمان سنت و سرمایه داری»، «ویژگیهای نظام نو»، «نقد گذشته از چشم انداز آینده»، «انهدام نظام کهنه و تأسیس نظام نو»، «مواجهه سنت با ترقی و تجدد در ایران» و… طرح شده است.
نویسنده در این فصل «سرمایههای عادت واره چپ در ایران» را در مواردی چون «طبقه و مبارزه طبقاتی»، «حزب، تشکیلات و سازمان»، «آموزش، آگاهی و بینش» و «عمل و پراتیک اجتماعی» بحث کرده است. او همچنین مباحث تحلیلی جذابی را نیز از رویکرد چپ در میدانهای مختلفی چون سیاست (اعم از سلطنت، قدرت مطلقه، استبداد)، باور و نقش دوگانه دین، دانش (تقابل دانشهای سنتی با علم جدید)، فرهنگ (ضرورت همراهی با فرهنگ جهانی)، میدان اجتماعی (عرصه ظهور تضاد جامعه سنتی با فرماسیون سرمایهداری)، اقتصاد (بازار، فئودالیسم، مالکیت و شیوه تولید) ارائه داده است.
«عادت واره هگلی و سنّت در ایران معاصر» عنوان فصل چهارم کتاب است. در این فصل آرا و اندیشههای زندهیاد حمید عنایت و سید جواد طباطبایی به عنوان نمایندگان عادت واره یا رویکرد هگلی معرفی شده است. نویسنده در این فصل به طرح این مباحث پرداخته است: «پیشینه چشم انداز هگلی در ایران»، «عادتواره هگلی»، «طباطبایی و اتخاذ چارچوب هگلی»، «ضرورت تأمل فلسفی و توجه فلسفی به تاریخ»، «اعتقاد به تاریخ جهانی و کلی»، «تقسیم تاریخ به دوران قدیم، گذار و جدید»، «سیطره جهانی منطق اندیشه غربی»، «عقلانیت غربی، عقلانیت معیار» و «تعمیم تجربه غرب به ایران».
نویسنده در فصل پنجم کتاب با عنوان «عادت واره هگلی و میدان فرهنگ و سیاست» این مباحث را مطرح کرده است: «عادات واره هگلی و میدان فرهنگ و شناخت»، «اولویت فلسفه بر جامعهشناسی در میدان شناخت»، «جدال قدما و متاخرین؛ بحثی در میدان شناخت»، «دوگانه سنت و تجدد در میدان شناخت»، «عادتواره هگلی و تمایز شناخت دینی از شناخت عقلی»، «دارالعلم / دانشگاه، تقابل دوگونه شناخت قدیم و جدید»، «دانشگاه، مولد دانش جدید»، «عادتواره هگلی و میدان سیاست و اجتماع»، «گذار از رابطه سیاسی خدایگان و بنده به سوی رابطه دموکراتیک»، «نسبت الگوی خدایگان و بنده با دین»، «کمال عقل، پایانِ بندگی و پایان تاریخ»، «شکلگیری مفاهیم جدید و تحول در نگاه به سیاست» و «دولت حافظ مصلحت عمومی».
نویسنده در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «اگر اندیشههای چپ در دوره مشروطه و پهلویها بویژه پهلوی اول بسیار فعال بودند اما تقریباً از پهلوی دوم و به ویژه از دوره جمهوری اسلامی، اندیشههای هگلی و لیبرال در ایران، فضاهای روشنفکری ما را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. اگر چپها از یک نوع «کهنه و نو» با تحلیل مارکسیستی و پوزیتیویستی صحبت میکنند، هگلیها از گونه دیگری از کهنه و نو سخن میگویند ولی وجه مشترک هر دو این است که گذار از سنت به امر نوپدید را ناگزیر میدانند.»