شریف لک‌زایی گفت: غالب تحقیقات در زمینه امام خمینی(ره) مجال بحث نمی یابند و به جز چند اثر انگشت شمار، کم‌تر اثری جامع، درخور و قوی در تحلیل و تبیین اندیشه سیاسی امام نگاشته شده است.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: آزادی از مهمترین مفاهیم علوم سیاسی است که با توجه به ارتباط نزدیک و عملی با سطح جامعه، برای عموم مردم دارای جایگاه ویژه ای است. این موضوع با توجه به ادعای کشورهای غربی و پیشرفته به آزادی و همچنین نگاه بدبینانه به کشورهای اسلامی به فقدان آن، بسیار مناقشه برانگیز است. از طرف دیگر بحث آزادی در اندیشه امام خمینی (ره) با توجه به اینکه هم بنیانگذار انقلاب اسلامی است هم به عنوان اسلام شناس و هم به عنوان رهبر جامعه اسلامی که بایستی تفکرات خود را در جامعه پیاده و اجرا کند بسیار جالب و درخور توجه است. اخیراً هم شریف لک زایی مدیرگروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در کتابی با عنوان امام خمینی (ره) و مسئله آزادی به این بحث مهم پرداخته است. در گفتگویی با وی به ابعادی از این مسئله پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست.

*آقای دکتر! پرداختن به اندیشه سیاسی امام خمینی از بابت اینکه هم اسلام شناس بوده و هم عارف و فیلسوف اسلامی و هم در رأس انقلاب و حکومت اسلامی قرار داشته بسیار جالب توجه خواهد بود، به خاطر اینکه بالاخره اندیشه خود را باید در عرصه عمل هم اجرایی می‌کرد و نمی‌توانست تنها در انتزاعیات به مفهومی مانند آزادی بیاندیشند. نظر شما در این ارتباط چیست و اصولاً چرا به این بحث پرداختید؟

پرداختن به اندیشه سیاسی امام خمینی از آن رو اهمیت دارد که ایشان بنیان جامعه و نظام سیاسی جدیدی در ایران را پی ریخت که در آن ادعا این بود دین و معنویت در صدر نشانده خواهد شد و از دل آن نظامی برآمد که داعیه اصلی آن دین‌داری و دین‌ورزی و به سعادت رساندن انسان معاصر در آشوب جهان کنونی است. ناآرامی جهان کنونی البته دلایل گوناگونی دارد که یکی از مهم‌ترین آنها تضعیف و کنار نهادن دین و معنویت از سفره و حیات زیست انسان و جامعه است. نگاه ژرف امام خمینی در ربع آخر قرن بیستم توانست بار دیگر چشمانمان را بر روی دین و معنویت بگشاید و انسان‌ها را به دین و معنویت و تأمل و توجه به تأثیر دیانت و معنویت بر سیاست‌ورزی و سیاست‌مداری فرا بخواند. از این رو خوانش آرای اندیشه سیاسی امام خمینی می‌تواند برای بسیاری و به ویژه نسل نو، که به درک حیات امام خمینی نائل نشده است، آموزنده و البته به همان مقدار واجد اهمیت باشد.

غالب تحقیقات و نوشته‌ها در زمینه امام خمینی مجال بحث و گفت و شنود انتقادی را نمی‌یابند. این مسأله را نباید دست کم گرفت؛ زیرا در فراسوی آن می‌توان به وضوح دید که اصحاب فکر و معرفت از تأمل در آرای ایشان می‌گریزند و کم‌تر تن به پردازش مباحثی درباره شخصیت و بیشتر در حوزه اندیشه و به ویژه اندیشه سیاسی ایشان می‌سپارند

در چند سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد به جز چند اثر انگشت شمار، کم‌تر اثری جامع، درخور و قوی در تحلیل و تبیین اندیشه سیاسی امام خمینی نگاشته شده است. دلایل زیادی می‌توان برای این مسأله بازگو کرد. یکی از آن دلایل، محدود بودن محققان و نویسندگان به برخی مفاهیم کلیشه‌ای و ساختاری است. به این معنا که غالب تحقیقات و نوشته‌ها در زمینه امام خمینی مجال بحث و گفت و شنود انتقادی را نمی‌یابند. این مسأله را نباید دست کم گرفت؛ زیرا در فراسوی آن می‌توان به وضوح دید که اصحاب فکر و معرفت از تأمل در آرای ایشان می‌گریزند و کم‌تر تن به پردازش مباحثی درباره شخصیت و بیشتر در حوزه اندیشه و به ویژه اندیشه سیاسی ایشان می‌سپارند.

دلایل دیگری هم می‌توان برشمرد. از جمله می‌توان برگزاری برخی از همایش‌های تبلیغاتی و تشریفاتی و به لحاظ علمی کم عمق، اما پرهزینه، و به فراموشی سپردن عمق و غنای اندیشه امام خمینی و پروردن و پیراستن آرا و اندیشه ایشان را در شمار همین کم توجهی‌ها دانست. همایش‌های مذکور دارای ابعاد تشریفاتی زیادی است و آنچه به عمد یا به غیر عمد مورد غفلت قرار می‌گیرد عدم توجه به نخبگان و محققانی است که دست به نگارش مقاله زده و در باب اندیشه امام خمینی قلم فرسایی کرده و به نکات جدیدی در اندیشه امام خمینی اشاراتی داشته‌اند. توقع این است که در همایش‌ها و نشست‌های علمی که برگزار می‌شود به صورت تخصصی و با حضور اصحاب فکر و اندیشه و قلم مباحثاتی علمی حول اندیشه امام خمینی درگیرد و اندیشه ایشان صیقل خورد و پرورش یابد تا همواره به روز و کارآمد و در معرض و کانون توجه اندیشمندان باقی بماند. به ویژه از نگاه انتقادی نباید در این زمینه غفلت شود.

افزون بر این، بسیاری از مقالات نگارش شده در این نوع همایش‌ها نیز از عمق و غنای کافی برخوردار نیست و بسیاری از مقالات نیز از سر تفنن و نه تخصص و با رجوع به بخش اندکی از آثار امام و بیشتر مباحث مندرج در مجموعه ۲۱ جلدی صحیفۀ امام به نگارش درآمده است. آنچه در این گونه همایش‌ها انتظار می‌رود حضور چهره‌هایی است که به واقع امام شناس بوده و از عمق و غنای اندیشه ایشان با اطلاع باشند و مشتاقان را از اندیشه ایشان سیراب نمایند. به نظر می‌رسد که نهادهای مسؤول باید دست به تربیت عالمان متخصص در ابعاد مختلف اندیشه امام بزنند و امام شناسان متخصصی تحویل جامعه دهند تا نسل نو با اندیشه و سیره اجتماعی و نحوه حکومت‌داری و حکمرانی امام خمینی آشنا شوند.

باید اذعان کرد که غالب کارهای منتشره در این زمینه تفننی است و اگرچه در مواردی با آثار پرمغز و پرمحتوایی نیز مواجه ایم اما این موضوع همچنان می‌تواند مورد گفت و گو و مطالعه پژوهشگران باشد. ضمن اینکه به نظر می‌رسد بسیاری از مباحث باید مورد بررسی همه جانبه واقع و از منظرهای مختلف مورد بحث واقع شوند تا خلأ پژوهش‌های عمیق، بنیادی و مؤثر مرتفع شود.

آنچه بایسته توجه است اینکه غالب مباحث منتشره درباره امام خمینی اعم از کتاب و مقاله، برگرفته از مباحث بیشتر گفتاری و شفاهی امام خمینی در صحیفه امام است. از این رو آثار نوشتاری و مکتوبات امام و به ویژه آثاری که با وجه فلسفی، اخلاقی و عرفانی متمایز شده‌اند هم می‌بایست در تحقیقات پژوهشگران مورد توجه قرار گیرند. به نظر می‌رسد آثار مکتوب امام خمینی سرشار از مباحثی است که می‌توان با استناد به آنان اندیشه سیاسی امام خمینی را به نحو منسجم‌تر و صحیح‌تری مورد تحلیل و بررسی قرار داد و به نتایج دقیق‌تری دست یافت. به ویژه اینکه رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مکتب حکمت متعالیه درس آموخته و اندیشه وی از این مکتب سیراب شده است.

*شما در کتاب امام خمینی و مسأله آزادی به چه مباحثی پرداختید؟

در این اثر با کنکاش درباره مسأله آزادی به بحث و بررسی در این باره مبادرت کرده و اندیشه سیاسی امام خمینی را مورد بازخوانی و بحث و گفت و گو قرار دادم و برخی از ابعاد اندیشه ایشان را از منظر مسأله آزادی بررسی کردم. این مطلب البته به معنای آن نیست که اندیشه سیاسی امام خمینی و یا بحث درباره مسأله آزادی در اندیشه امام خمینی تنها منحصر به موارد مورد بحث در کتاب حاضر است بلکه این مباحث را به منزله درآمدی بر تبیین و ارائه تفصیلی اندیشه سیاسی امام خمینی و به ویژه نظریه ایشان درباره مسأله آزادی می‌دانم که البته باید با بررسی تمامی مکتوبات و منشورات امام خمینی به این کار مبادرت شود.

در این اثر در تلاش بودم نمایی کلی از دیدگاه امام خمینی درباره مسأله آزادی را آفتابی نمایم و امیدوارم که دیگران بتوانند مباحث حاضر را پی بگیرند و در ارائه نظریه آزادی امام خمینی و نیز تبیین منسجم و نظام‌مند اندیشه سیاسی امام خمینی اهتمام بورزند.

تقریر جامع اندیشه سیاسی امام خمینی و به ویژه تبیین مباحث ایشان از منظر مسأله آزادی نیازمند بحث و تأمل و بررسی افزون‌تری است که باید در تحقیقات مستقل دیگری به انجام برسد. اما مباحث این مجموعه را باید به مثابه درآمدی بر اندیشه سیاسی و نظریه آزادی امام خمینی به شمار آورد. تبیین منسجم و جامع اندیشه سیاسی و نظریه آزادی امام خمینی آن گاه کامل است که به ویژه با مباحث و گفت و گوهای انتقادی و اشاره به خلأها و تحلیل جامع و همه‌جانبه همراه باشد.

*لطفا به صورت اجمالی کتاب را معرفی کنید؟

کرامت ذاتی انسان، اختیار و آزادی او را اقتضا می‌کند. به دیگر سخن اگر آدمی دارای کرامتی ذاتی نبود، امکان بهره‌مندی از اختیار و آزادی نیز برای او مهیا نبود. از آن رو که انسان دارای کرامت و حرمت است باید حریم مختاریت انسان مورد احترام قرار گیرد

در ابتدای مباحث کتاب به مباحث اصلی اشاره شده است. فصل نخست این کتاب با عنوان اختیار، آزادی و کرامت انسان، به مباحث بنیادینی در زمینه سه موضوع مذکور می‌پردازد. نگارنده در فصل مذکور با این مفروض بحث را پیش خواهد برد که انسان دارای کرامت ذاتی است و این کرامت، که دارای سطوح و مراتبی است، با توجه به بهره‌مندی و استفاده از عنصر اختیار و آزادی، بروز و ظهور و تحقق و عینیت می‌یابد. در واقع ظرف بهره‌مندی و تشخّص انسان به کرامت با بهره‌مندی از عنصر اختیار و آزادی معنا و مفهوم می‌یابد. شاید بتوان گفت عنصر اختیار و آزادی است که این امکان را به انسان می‌دهد که بتواند شخصیت انسانی و کرامت ذاتی خویش را تحقق بخشد و انسانیت خویش را آشکار سازد. بنابراین کرامت ذاتی انسان، اختیار و آزادی او را اقتضا می‌کند. به دیگر سخن اگر آدمی دارای کرامتی ذاتی نبود، امکان بهره‌مندی از اختیار و آزادی نیز برای او مهیا نبود. از آن رو که انسان دارای کرامت و حرمت است باید حریم مختاریت انسان مورد احترام قرار گیرد تا بتواند اهداف و نیات خویش را با هر سمت و سوی و هدفی تحقق بخشد. با توجه به چنین موقعیتی است که آزادی و اختیار نیز جز جداناشدنی و ذاتی انسان است. مراد از آزادی و اختیار در نوشته حاضر، آزادی فلسفی است. در این فصل همچنین مباحثی در زمینه انسان شناسی، مسأله اختیار، مفهوم آزادی و مفهوم کرامت انسان مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند.

در فصل دوم، مناسبات آزادی و امنیت بررسی شده و به سه نگره در این زمینه اشاره شده است: تقدم امنیت بر آزادی، تقدم آزادی بر امنیت و تعامل آزادی و امنیت. نگارنده مدعای خود را بر نگره سوم استوار ساخته و به این بحث در اندیشه سیاسی امام خمینی پرداخته است. از این رو بر این باور است که در نگاه امام خمینی مناسبات آزادی و امنیت از سنخ تعاملی و تأثیر و تأثری است. در یک سویه، آزادی در تأمین و تضمین امنیت مساعدت می‌کند و در سویه مقابل، امنیت نیز فضا و گونه‌های گسترده تحقق آزادی را برای افراد و نهادها بسط و گسترش می‌دهد. تفصیل مباحث به ویژه در مفهوم آزادی، مفهوم امنیت، امنیت فردی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی و امنیت فرهنگی را در این فصل می‌خوانید.

با توجه به اهمیت موضوع آزادی سیاسی در فصل سوم آزادی و مشارکت سیاسی به این موضوع نسبتاً مهم پرداخته شده است. بنیاد نظری مشارکت سیاسی بر این اصل استوار است که نظام سیاسی از آنِ مردم و برای مردم است. بنابراین نقش و منزلت مردم در نظام سیاسی بسیار برجسته می‌شود و از این رو مردم باید با انتخاب‌هایی که انجام می‌دهند زمام امور را به دست داشته باشند و در نظام توزیع قدرت و درواقع، در سرنوشت خود اعمال نظر نمایند و تأثیرگذار باشند. هر گونه اهمال و سستی در اعمال حق انتخاب می‌تواند موجبات پایمال شدن حقوق آنان را به همراه داشته باشد. علاوه بر اینکه امام خمینی بر بهره‌برداری از چنین حقی تأکید می‌کند، آموزه‌های دینی نیز پشتوانه نگرش ایشان در مسأله آزادی و مشارکت سیاسی است؛ مشارکتی که در آن میزان و معیار انتخاب شدن، آرای آگاهانه و آزادانه انتخاب کنندگان باشد. در هر حال در این فصل بخش‌های مهمی از اندیشه سیاسی امام خمینی تبیین شده است.

فصل چهارم با عنوان مردم سالاری دینی و حقوق اقلیت‌ها در صدد است با نگاهی پسینی و درجه دوم، پاره‌ای از مباحث را که درباره اقلیت‌ها است در اندیشه امام خمینی طرح و بررسی نماید. مباحث مقاله به طور مشخص حول این پرسش طرح شده است که در نظام سیاسی مورد نظر امام خمینی، چه حقوق و اختیاراتی برای اقلیت‌های دینی (زردشتیان، یهودیان و مسیحیان) و مذهبی (اهل سنت) در نظر گرفته شده است؟ قلمرو این حقوق تا کجاست؟ آیا تنها مسائل عبادی را شامل می‌شود یا مسائل سیاسی را نیز در بر می‌گیرد؟ به عبارتی آیا در مردم سالاری دینی مبتنی بر نظریه سیاسی امام خمینی، با اقلیت‌های دینی و مذهبی رفتاری عادلانه و برابرانه اعمال می‌شود؟ مردم سالاری دینی در این مقاله به دو عنصر اساسی یعنی رضایت خداوند و رضایت مردم اشاره دارد. به عبارتی نظام سیاسی در نظریه سیاسی امام خمینی از یک سوی به پذیرش و اقبال مردم توجه دارد و آزادانه و آگاهانه و به دست توانا و انتخاب‌گر آنان تأسیس می‌گردد و از سویی به رضایت خداوند و آموزه‌های شریعت اشاره دارد.

فصل پنجم با تبیین سه الگوی نظری نظام آزادی مطبوعات به بررسی این مسأله در اندیشه سیاسی امام خمینی پرداخته است. در این بررسی مشخص می‌شود اندیشه سیاسی امام خمینی در بخش آزادی مطبوعات با الگوی نظری مسؤولیت اجتماعی سازگاری بیشتری دارد. دو الگوی نظری دیگر عبارتند از الگوی نظری اقتدارگرایی و الگوی نظری آزادی‌گرایانه. در مقاله ضمن اشاره به اینکه در اندیشه سیاسی امام خمینی اصل بر آزادی مطبوعات است با تبیین الگوهای مذکور و با ذکر مستندات مختلف به تحلیل آرای امام خمینی در زمینه آزادی مطبوعات از منظر نظریه مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است. در ادامه نوشته، به کارکردهای مهم و مؤثر مطبوعات و نیز محدودیت‌های مطبوعات در اندیشه سیاسی امام خمینی اشارات کوتاهی شده است.

بخش نهایی این مجموعه نگاهی کلی دارد برای بحث‌های آینده و با مروری بر آنچه گذشت درصدد است با نگاهی به آنچه در فصول گذشته آمده است و به نوعی ضمن جمع‌بندی مطالب، جایگاه آزادی را در اندیشه امام خمینی به عنوان یک حکیم حکمت متعالیه روشن سازد و طرحی نو برای مباحث آتی خود در باب اندیشه سیاسی ایشان ارائه دهد. طبیعتاً ضروری است جایگاه امام خمینی در تداوم فلسفه سیاسی اسلامی بیان شود تا روشن گردد که ایشان افزون بر پایگاه اسلامی تشیع با توجه به چه دستگاه فلسفی و فکری سخن می‌گوید و مباحثش بر چه بنیادهای فلسفی استوار است.

به نظر، امام خمینی در حرکت سیاسی و اجتماعی خویش که مبتنی بر حرکت اخلاقی و عرفانی و باطنی ایشان بوده است، به جایی می‌رسد که از همه تعلقات و خواسته‌های درونی رها می‌شود و در نتیجه آن ورود جدی به حوزه سیاسی و اجتماعی برایش ممکن می‌شود

در مبحث انتهایی که نگاهی تازه به بحث آزادی از منظر امام خمینی است و می‌تواند طرحی تازه تلقی شود بر این نظر بودم که از آنجا که امام در شمار برجسته‌ترین فیلسوفان حکمت متعالیه است؛ نمی‌توان در بررسی مسأله آزادی از این موضوع غفلت نمود. این موضوع به ما کمک می‌کند مباحث امام خمینی در موضوع مورد بحث را در چارچوب دستگاه فلسفی و اخلاقی ایشان مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و مختصات آن را نشان دهیم. افزون بر نگاه فلسفی و در عین اشراف امام خمینی به برهان، ایشان دستی گشاده در عرفان و اشراق دارد و از سویی با کلام و قرآن و تفسیر و فقه نیز آشنایی وافری دارد و فقیه برجسته‌ای است که با توجه به قرار گرفتن بر مصدر مرجعیت شیعیان و صدور فتوا، با سلطنت پهلوی درافتاد و در نهایت به تأسیس حکومتی نوبنیاد بر اساس مبانی حکمت متعالیه با عنوان جمهوری اسلامی اقدام نمود.

بنابراین توجه اصلی و اساسی بخش پایانی اثر این است که نشان دهد می‌توان آزادی را در چارچوب آن سنخ از اندیشه امام خمینی تفسیر و تحلیل کرد که وجه و نسبتی با حکمت متعالیه بیابد. شاید بتوان گفت آنچه در این زمینه می‌تواند موجبات نگاه جدیدی را فراهم آورد همانا تأمل از منظر اسفار عقلی اربعه و نظریه حرکت جوهری است. به نظر، امام خمینی در حرکت سیاسی و اجتماعی خویش که مبتنی بر حرکت اخلاقی و عرفانی و باطنی ایشان بوده است، به جایی می‌رسد که از همه تعلقات و خواسته‌های درونی رها می‌شود و در نتیجه آن ورود جدی به حوزه سیاسی و اجتماعی برایش ممکن می‌شود. از این رو موفق به تأثیرگذاری فوق العاده‌ای بر جامعه خویش می‌شود و به نظر در این تأثیرگذاری نباید از اهمیت دستگاه فکری حکمت متعالیه غفلت نمود. آنچه مشهود است اینکه ایشان در شمار مدرسان و مفسران و شارحان و نوآوران مؤثر آن بوده است که زمینه تحقق عملی آن را در بعد اجتماعی مهیا کرده است.