به گزارش خبرگزاری مهر، بیستمین و آخرین برنامه «ضیافت» در رمضان ۱۳۹۸ جمعه ۱۷ خردادماه با موضوع «مرجعیت علمی و عملی قرآن کریم» از شبکه چهار سیما روی آنتن رفت. این برنامه با اجرا و سردبیری مالک شجاعی، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با حضور مجدد حجت الاسلام «محمدعلی میرزایی» پژوهشگر مسائل معاصر اسلامی و عضو هیأت علمی جامعه المصطفی برگزار شد.
حجت الاسلام میرزایی درباره آسیبهای تاریخی که فقدان مرجعیت قرآنی را سبب شده است، گفت: ما باید با نگاه به تاریخ و امم و با توجه به مقصد احیای اسلام و قرآن در جامعه فعلی، رو به آینده حرکت کنیم. امروز ما در جهان اسلام از وحدت نظام معرفتی برخوردار نیستیم و دستگاههای معرفتی و مذاهب اسلامی دارای چتری که بتواند مرجع باشد و محتواهای مورد نیاز را عرضه کند، نداریم. به تعبیر دیگر، ما سنجه های برون مذهبی نداریم مثلاً یک مذهب اعتقاد دارد میتوان با این نحو خاص لعن کرد و مذهب دیگر چنین اعتقادی ندارد. البته برخی مشترکات وجود دارند اما قابل استناد نیستند.
وی بیان کرد: در مباحث فقهی، چیزی به عنوان فقه الاسلام که همه مذاهب آن را قبول داشته باشند، نداریم. برای مثال، اهل سنت اعتقادی به اصل امامت ندارند! در حالی که مساله امام یک مساله قرآنی است یعنی نظریه امامت شیعیان در ذیل و پرتو نظریه قرآنی اعتبار پیدا میکند.
حجت الاسلام میرزایی تاکید کرد: وقتی که مرجعیت قرآنی از جریان دانش، علم، عمل و فرهنگ اجتماعی به حاشیه برود، حاکمیت علمی به سمت خرده مذهبها میرود و امروز این آشفتگی جهان اسلام، نیاز به یک چتر یا دستگاه معرفتی دارد؛ و کتابی جز قرآن نمیتواند مرجع قرار بگیرد و نزاعها فکری و اختلافاتی که مبنای اختلافات عملی است تنها با مرجعیت قرآن از بین میرود.
وی اظهار کرد: در حال حاضر مقدمات ایجاد این مرجعیت را در دسترس داریم اما مواجهه با وضع فعلی، زمان بر و هزینه بر است تا این موضوع به تدریج پذیرفته شود. انقلاب اسلامی ایران، یکی از نمونههای شکل گیری مرجعیت قرآنی است که توسط حضرت امام خمینی (ره) پایه گذاری شد و اگر بنیاد انقلاب، قرآنی نمی بود، این موفقیت را به دست نمیآوردیم.
این عضو هیأت علمی جامعه المصطفی با بیان اینکه قرآن، صراحت و قطعیت در جامعیت دارد، گفت: قرآن کتابی نیست که مذاهب برای توجیه ایدههای اجتهادی خودشان به آن استناد کنند بلکه قرآن کتابی است که قابلیت اجرا در عرصههای مختلف دارد و قبل از اینکه به قواعد و منطق کلی قران تسلط نداشته باشیم نمیتوانیم از آن به درستی استفاده کنیم. این بحث فقط در داوری قرآن و منابع ضعیف نیست، بلکه امروز شاهد تحولاتی هستیم و بسیاری از سنتها به دلیل تغییر شرایط، کارایی خودشان را از دست دادند، به این معنی که در حدیثی توصیههایی شده است که آن توصیه برای امروز کاربردی ندارند، بنابراین قرآن حقیقتی انکار ناپذیر است و ظرفیت برون رفت از مسائل را دارد.
وی تاکید کرد: هیچ وقت احادیث ضمنی ما نمیتوانند میزان نهایی سنجش معرفت باشند و از طرف دیگر وجود قرآن ضروری است.
حجت الاسلام میرزایی درباره اینکه قرآن چقدر توانسته در ارتقای سطح انسان امروزی مؤثر باشد، گفت: ما نمیتوانیم از نظم مطلوبی صحبت کنیم اما وضعیت تولید علم خودمان را تغییر ندهیم. ما با آشفتگی معرفتی روبرو هستیم و میخواهیم برخی از کاستیها را با موارد دیگری که ارتباطی با آن ندارد، جبران کنیم. این در حالی است که بن بستی که اروپاییها به آن رسیدند و مجبور شدند مباحث میان رشتهای را به میان آورند به این دلیل بود که روشهای قبلی کارآمد نبودند و به بن بست رسید و به همین دلیل به دنبال ضد روش رفتند که به نظر میرسد خودش روش و راهی درست است.
وی، گسست نظام معرفتی را بزرگترین مشکل جهان اسلام خواند و افزود: یک انسان شناسی حاکم و مرجع داریم که برای همه نوع انسان شناسی مبنا است که از قرآن استخراج میشود و در واقع سنجه میشود و ما میتوانیم در پرتو آن همه موارد را بسنجیم، اگر این طور باشد معلوم میشود بزرگترین مشکل ما به گسست نظام معرفتی بر میگردد. در حال حاضر در صدد ارتقا هستیم و نگاهی اصلاح گرایانه داریم و باید قدر علوم خودمان را بدانیم اما علم بشریت باید متناسب با زمان در سایه مرجعیت فرازمانی قرار بگیرد چراکه نمیتوان نظریه فقهی را بر اساس سلیقه سنجید اما میتوان در سایه حاکمیت قرآن آن را سنجید.
این پژوهشگر مسائل معاصر اسلامی در پاسخ به اینکه معرفت موجود در حوزه علوم انسانی و اسلامی چه ظرفیتهایی دارد تا رویکرد تمدنی تقویت شود، گفت: قبل از انقلاب اسلامی، اسلام به عنوان مرجعیت تمدنی در جامعه مطرح نبود و اسلام، مشروعیت داشت نه مرجعیت مدنی و اجتماعی چراکه مورد انتقاد متحجرین بود، این در حالی است که اگر ظرفیت دینی ما شبیه عصر مدرنیته و روشنگری بود، نگرانی متحجرین بجا بود اما اینگونه نبود. در هر حال، حضرت امام (ره) با استقرار انقلاب اسلامی به مرجعیت قرآنی در جامعه مشروعیت دادند.
وی در ادامه درباره واژه «دین و سیاست» و «اسلام و سیاست» توضیح داد: واژه «دین و سیاست» اشتباه است و باید «اسلام و سیاست» جایگزین آن شود چراکه اگر قرار است دینی وارد سیاست شود، باید خوانش اخلاقی و خوانش مصلحت انسان کانون آن قرار بگیرد. همان طور که باید از دخالت ابوبکر بغدادیها در سیاست جلوگیری کرد. بزرگترین ظرفیت این است که اسلام از نگاه ایدئولوژیکی به مبنایی برای سبکهای زیستی میپردازد؛ ما به اسلام نگاهی عینی داریم که قرون متمادی، به خاطر آسیبهای موجود از آن استقبال نمیکردیم؛ اما الان نظام جمهوری اسلامی بر اساس کارآمدی قرآن آمده است و بزرگترین ظرفیت در این حوزه، تشیع است که در اندیشههای هر کدام از ائمه اطهار (ع) نیز به آن تاکید شده است.
حجت الاسلام میرزایی درباره خوانش تمدنی قرآن و خوانشی که بر مرجعیت قرآن تاکید میکند، گفت: عده زیادی به دنبال تمدن سازی دینی هستند اما اعتقاد دارند حقیقت تمدن در سنت و و احادیث است لذا آنها با غلبه سنت و حدیث به دنبال این موضوع هستند، اما ما آن را قبول نداریم. برخی هم قرآن بسنده هستند و این هم به تعبیری نحله انحرافی است. اما مرجعیت قرآنی به دنبال نظم دهی به کل جریان معرفت بدون حذف هیچ منبع عقلی انسانی است، منتها ترازوی قرآن نباید با ترازوی دیگری تغییر کند. مرجعیت قران یک چتر، ناظم و هماهنگ کننده بین تمام منابع است.
وی با تاکید مجدد بر آشفتگی علمی در جهان اسلام که بدون مرجعیت قابل رفع و رجوع نیست، بیان کرد: امروز داوری نهایی در جهان اسلام نداریم لذا همه مذاهب، همیشه به دنبال تغییر مذهبی نیستند بلکه به دنبال همزیستی هستند که این نوعی اظهار عجز است، در حالی که کتاب الله را در اختیار دارند که میتواند به عنوان مرجعیت جهان اسلام در نظر گرفته شود. به نظر من هنوز کسی به مرجعیت قرآن به عنوان یک روش تفکر تن در نداده است و موانع زیادی در این راه وجود دارد که رفع آنها زمانبر است.
حجت الاسلام میرزایی تصریح کرد: اغلب مذاهب در شرایطی ایجاد شدند که فلسفه ایجاد آنها برخورد بوده و به همین دلیل همگرا نبوده است و اگر بخواهیم به همگرایی برسیم باید به التزام و تمسک به قرآن نزدیک شویم.
وی در پایان درباره ساماندهی معرفتی در ایران نیز گفت: فکر میکنم قرآن به عنوان کتابی که مردم بخوانند، درک کنند و به کار بگیرند، فرهنگسازی نشده است. نورانیت قرآن به این معنا است که نور قرآن به وجود و روح مردم بتابد و مردم باید فرهنگ و نگاهشان به قرآن به عنوان کتابی که زندگی شأن را تغییر میدهد، باشد. منابع دیگر اسلامی به نوعی فرهنگی شده هستند، بنابراین بازگشت به قرآن به عنوان ضرورت داخلی و بین المللی مدنظر است.