به گزارش خبرنگار مهر، «شازده دیده ور» یکی از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود که خانهای در دل محله پامنار داشت. پامناری که در آن دوره برو بیایی داشته و جزو خیابانها و محلههای اعیان نشین تهران بود. این خانه قجری درست رو به روی خانه موتمن الطبا واقع شده است ته یک کوچه بن بست که اگر کسی آن را نشناسد، بین مجتمعهای تجاری و مغازههای اطراف به راحتی نمیتواند این خانه را پیدا کند.
سال ۵۸ فردی به نام ناصر نباتی این بنای تاریخی را از ورثه شازده دیده ور خرید این خانه مدتها به عنوان کارگاه چاپ و صحافی مورد استفاده قرار میگرفت. تا اینکه نباتی قصد کرد آن را مرمت کرده به سفره خانه سنتی تبدیلش کند. اقدامی که او را پشیمان کرد.
نباتی چند وقت پیش تصمیم گرفت که درهای این خانه را به روی عموم مردم باز کند تا همه بتوانند بخشی از تاریخ محله پامنار را ببینند و در آن تردد داشته باشند پس درهای کارگاه صحافی اش را که مدتی بود بلااستفاده مانده بود، باز کرد به این امید که سازمان میراث فرهنگی در تبدیل کاربری این خانه تاریخی که از نظر آنها ارزشمند است، کمکش کند.
او به امید وامی که برای خانههای تاریخی داده میشود، کلنگ مرمت را زد اما از سازمان میراث فرهنگی شنید که بودجهای در کار نیست. حالا سه سال است که سند این ملک در بانک گرفتار است چون بابت مرمت خانه بدهکار است. او از تصمیمش برای بازگشایی خانه میگوید «گفتند اگر تغییر کاربری بدهم و آن را به واحد پذیرایی تبدیل کنم میتوانم ازدرآمدش قرضم را بدهم. اما دریغ از یک ریال کمک و حتی درآمد. تغییر کاربری دادم اولین جایی که به سراغم آمد اداره آب منطقه بود که گفت به دلیل همین تغییر کاربری باید ۲۵۰ میلیون تومان بدهید. پرسیدم چرا گفتند چون واحد پذیرایی مصرف آب زیادی دارد. گفتم بیایید بررسی کنید در هفته من چه تعداد مراجعه کننده دارم. خیابان پامنار پیاده راه شده و کسی داخل کوچههای آن نمیآید. اینجا اگر نزدیک به خانه موتمن الطبا که حالا بیشتر به نام لوکیشن شهرزاد می شناسندش، نبود، کسی نمیآمد. این محله افراد پولداری ندارد که بتوانند در رستوران و یا خانه سنتی غذا و چای بخورند گردشگر هم اگر خانه موتمن باز باشد میآید ما از شنبه تا ۵ شنبه بیکار هستیم. آخر هفته شاید چند نفر برای بازدید از خانه و یا خوردن یک چای بیایند. درحالیکه کارشناس اداره آب کل مساحت زمین خانه را به عنوان پذیرایی قلمداد کرده و هزینه تغییر کاربری میخواهد.»
نباتی برای مرمت این خانه تاریخی نزدیک به دو میلیارد تومان هزینه کرده است و هنوز بابت مرمت برخی از بخشها به استادکارانش بدهکار است با این وجود میگوید: میخواهم این بنا را در فهرست میراث ملی ثبت کنم پروندهاش را هم به اداره کل میراث فرهنگی استان تهران دادهام اما هنوز اقدامی نشده است. میخواستم بخشهایی از این خانه را مرمت کنم مثل اتاق شاه نشین اما گفتند که دست نزن. سازمان میراث فرهنگی هم که بودجه ندارد پس تکلیف چیست؟»
باغ شازده هفت ماهی است که آب ندارد. چون مالک نتوانسته هزینه تغییر کاربری را بپردازد. او میگوید: «آب از همسایهها میگیریم تا چند ظرفی که برای مشتریها آخر هفته استفاده شده را بشوریم. هزینه ۲۵۰ میلیونی برای من به اندازه یک خانه است که از توانم برای پرداختش خارج است. اگر این پول را داشتم مرمت کار سقف این خانه دو سال طلب کار نبود.»
این مالک بنای تاریخی برای تبلیغ خانهای که مرمت کرده هم دچار مشکل است «حتی نمیتوانم در خیابان پامنار یک تابلو داشته باشم که بازدیدکنندگان بدانند چنین خانهای یا باغی هم در پامنار وجود دارد. هزینههایی که شهرداری از ما بابت یک تابلو میگیرد بسیار گران است تا جایی که مالکان را از مرمتی که کردند و در خانه شأن را به روی مردم باز نگه داشتند پشیمان میکنند.»
او با همه مشکلاتی که در این خانه برای خودش و خانواده اش به واسطه بدهی بابت مرمت این بنای تاریخی بوجود آمده اما میگوید: «این خانه حداقل ۱۵ میلیارد تومان میارزد ولی من روزی ۲۰۰ هزار تومان درآمد دارم به خاطر اینکه هزینههایم زیاد نشود، از خانواده ام برای کار در اینجا کمک میگیرم. مشکلاتی که ما با اداره آب برای تغییر کاربری داریم، تنها بخشی از هزاران مشکلات مالکان بناهای تاریخی است. با این وجود حاضر نیستم که این خانه را بکوبم، و به جایش مثل خانههای دیگری که در این محدوده بود، آپارتمان بسازم حتی به کسی که چنین قصدی هم داشته باشد نمیفروشم اما دوست دارم آن را واگذار کنم شاید کسی پیدا شود که بتواند این راه سخت را ادامه دهد ما میخواستیم اینجا نمایشگاه عکس و یا صنایع دستی برگزار کنیم اما کسی برای بازدید نمیآید. با این حال بعد از ۶ ماه از بازگشایی خانه می گویم تا جایی که توان داشته باشم این خانه را نگه میدارم. چون شهرم و تاریخ و فرهنگم را دوست دارم.»