به گزارش خبرنگار مهر، علی الله بداشتی، استاد فلسفه دانشگاه قم در بیست و سومین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا با موضوع «حکمت ایرانی و حکمت متعالیه» به ارائه مقاله خود با عنوان مرگ و جاودانگی در حکمت ایرانی و حکمت متعالیه پرداخت.
در ادامه گزارشی کوتاه از سخنان وی ارائه میشود:
اصول مشترک حکمت ایرانی و حکمت متعالیه
اصل اول: اعتقاد به مبدأ جاودانه واحد عالم
اعتقاد به مبدأ جاودانه واحد و آن هم با وصف حکمت، اولین و مهمترین عنصر مشترک حکمت متعالیه اسلامی و حکمت زرتشتی ایرانی است.
اصل دوم: جاودانگی هستی
در آئین زرتشت بقا و جاودانگی نام فرشته امرتات یا امرداد است. که در تقسیمبندی ایام سال امرداد یا مرداد به نام آن فرشته که رمز جاودانگی است نام نهاده شده است. در حکمت متعالیه نیز هستی هرگز عدم نمیپذیرد چون طرد عدم ذاتی اوست.
اصل سوم: دو ساحتی بودن انسان
انسان در حکمت اوستایی و حکمت متعالیه از دو جهت دو ساحتی است: یکی از جهت هستیشناختی که مرکب از ساحت تن و روان، جسم و جان یا نفس و بدن است. از جهت دوم از نگاه اخلاقی، نفس آدمی و ضمیر هر فرد انسانی میدان نبرد و نزاع دائمی بین خیر و شر و جنگ سپنتا مینو (فرشته داعی به نیکیها) و انگره مینو (شیطان داعی به زشتیها و بدیها) است.
اصل چهارم: اختیار و آزادی اراده
از اصل سوم به اصل انسان شناختی اخلاقی دیگری میرسیم و آن اصل اختیار یا آزادی انتخاب و اراده است. بنابر این نفس و جان آدمی عرصه کارزار ارواح پاک و ارواح شریر یا شیطان است. با توجه به اصول گذشته این سوال طرح میشود که آیا انسان جاودانه است یا فانی؟
بر اساس حکمت زرتشتی اهورا مزدا یعنی خدای حکیم جاودانه است همو فرشته امرداد را رمز بقا و جاودانگی حیات قرار داد و عالم کیهانی با همه دگرگونیهایش جاودانه است همانگونه که در حکمت متعالیه صدرایی بر اساس اصالت وجود و واجب الوجود که وجود کامل مطلق و مبدا همه هستیهاست جاودانه است.
بقای انسان از نگاه ارزش شناختی اخلاقی
آنچه مسلم است این است که زرتشت بی هیچ شک و شبههای معتقد بوده که چون دور زمان تکمیل شود اهورا مزدا پیروز بر خصم ناپاک و زشتکار خود چیره خواهد گردید… زرتشت ایمان داشته است که سرانجام خوبی بر بدی مظفر و پیروز خواهد گردید.
پیروزی نهایی خوبی بر بدی در نظام حیات کلی انسان و از منظر جهان شناختی با مساله آخرالزمان در اسلام و زرتشت گره خورده است. در حکمت متعالیه قرآنی نیز مرگ، نابودی نیست بلکه «توفی» است و توفی در لغت عرب به معنای گرفتن تمام یک چیز است نه بعض آن و خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید «اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ موتها وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا» خدای تعالی جانها را هنگام مرگ و خواب میستاند. پس هر ایستادنی از حرکت در موجوداتی که دارای نفس هستند از آن جهت که سبب انتقالشان به نشئه دیگری از حیات و زندگی میشود نسبت به این عالم مرگ نامیده میشود اما نسبت به عالم دیگر ولادت و حیات دیگری است.
بر اساس تعالیم زرتشت سه اصل اخلاقی پندار، گفتار و رفتار یعنی اندیشه، سخن و عمل آدمی چه خوب و چه بد زشت یا زیبا سرنوشت هر فرد را پس از مرگ مشخص میکند. زرتشت میگوید اراده آدمی تنها عامل تعیین سرنوشت نهایی اوست و بس.
مراحل حیات پس از مرگ
الف) حیات برزخی:
بر اساس آموزههای زرتشت روح پس از مرگ سه روز با بدن میماند. اما بر اساس تعالیم قرآن مدت ماندگاری در بزرخ تا روز قیامت کبری است «و مِن وَرائهِم برزخٌ الی یومِ یُبعثون». بر اساس حکمت متعالیه صدرایی نفس یا روح پس از مرگ از بدن دنیوی رها شده و به سوی عالم فراطبیعی رهسپار میشود و در عالم برزخ با بدن برزخی به حیاتش ادامه خواهد داد.
ب) حیات قیامت:
از نگاه صدرا برای انسان دو قیامت است یکی قیامت صغری که همان برزخ است و دیگری قیامت کبری که زمان وقوعش مشخص نیست و آن وعده گاه آدمیان در نزد خداست. صراط حلقه وصل قیامت صغری به قیامت کبری است. ملاصدرا در توصیف صراط قیامت مینویسد این صراط در روز قیامت برای هرکس به میزان نور معرفت برای عبور کردن به سوی آخرت ظاهر میشود. صراط برای گناهکاران باریک و برای پرهیزگاران وسیع میگردد، اما کفار گذرنامه عبور از صراط ندارند.
گروه بندی آدمیان در قیامت
در آموزههای زرتشت سه اصل اندیشه، گفتار و عمل نیک و بد معیار تقسیم بندی افراد به بهشتی و جهنمی است.
در قرآن کریم دو معیار کلی است یکی ایمان و دیگری عمل صالح که آدمیان به میزان برخورداری از ایمان و عمل صالح یا به میزان تقابل با آن دو درجات بهشت یا درکات جهنم جای میگیرند.
از نگاه آموزههای قرآنی دستهای از مؤمنان، از مقربان الهی هستند. دستهای دیگر از آنان اصحاب یمین و هر کدام درجاتی در بهشت دارند که به نعت الهی متنعم و راضی هستند. دسته سوم جهنمیان هستند «وَ أَمّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضّالِّینَ، فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیم وَ تَصْلِیَةُ جَحِیم».
از نگاه هستی شناختی و جهان شناختی حکمت ایرانی زرتشت ی و حکمت متعالیه که جمع برهان و عرفان و قرآن است به اصل مبدأ واحدی در هستی میرسیم و آن اهورا مزدا یا خدای حکیم است و علم و حکمت یکی از برجستهترین صفات اوست.
از نگاه انسان شناختی فلسفی؛ هر دو انسان را موجودی دو ساحتی مرکب از ساحت بدن و نفس یا جسم و جان میدانند.
از نگاه انسان شناختی اخلاقی هر دو روح و جان انسان را صحنه پیکار دو نیروی خیر و شر، الهامات رحمانی و وساوس شیطانی، جنود عقل و جنود جهل و … میدانند. مرگ باور مشترک هر دو مکتب است و در هر دو حکمت مرگ به معنای نابودی و بطلان محض نیست، بلکه انتقال روح از بدن خاکی به سوی عالم فراطبیعی است. عالم آخرت یعنی بزرخ و قیامت کبری در هر دو مکتب پذیرفته شده است اگرچه از جهت خصوصیات کمی و کیفی قدری متفاوتند.
حسابرسی آدمیان در آخرت بر اساس پندار (اندیشه) گفتار و رفتار نیک یا بد در مکتب زرتشت و ایمان و تقوا و عمل صالح و در مقابلهای آنان کفر و شرک و گناه در اسلام انجام میپذیرد. بهشت و جهنم با خصوصیات تا حد زیادی مشترک بین اسلام و زرتشت منزلگاه نیکان و بدان است. خلود به معنای جاودانگی انسان در بهشت و یا در جهنم اصل مشترک دو مکتب است