به گزارش خبرنگار مهر، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی با عنوان جایگاه وحی در فلسفه سیاسی توسط مرکز همکاریهای علمی و بین الملل و پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پنج شنبه ۲۳ خردادماه با سخنرانی و ارائه حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم و محمدکاظم شاکر به عنوان ناقد در دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد. دبیری این نشست نیز برعهده محسن جبارنژاد بود.
در ادامه گزارشی از این نشست ارائه میشود:
فلسفه سیاسی نویسی صرف بازخوانی متون فلسفه سیاسی گذشتگان نیست، یعنی صرفاً یک کار توصیفی و تا حدودی تحلیلی به شمار نمیآید. برای نمونه وقتی جایگاه وحی را در فلسفه سیاسی فارابی یا از منظر فارابی بررسی میکنیم باید تحلیلی از فارابی و آثار او داشته باشیم. از این رو در جایگاه وحی در فلسفه سیاسی، ایدههای مهمی درباره آثار فارابی، ترتیب آثار فارابی، ماهیت و چگونگی این آثار بیان شده است. از جمله:
اول) در برابر نظریههای موجود درباره ترتیب آثار فارابی؛ ایده و مبنای جدیدی مطرح شده و آن توجه به مضامین و محتوای آثار و ترتیب بسط موضوع در آثار فارابی است. بدین ترتیب:
الف) آثاری چون فصول منتزعة و تحصیل السعادة و الملّة و احصاء العلوم و الحروف در یک سطح و گروه قرار گرفته و آثاری چون مبادی آراء اهل المدینة الفاضلة و السیاسة المدنیة در سطح و گروه دیگر؛
ب) بعد بر پایه قرائن داخل متنی، آثار به داخلی (الفلسفة الداخلة) و خارجی (الفلسفة الخارجة) تقسیم شده است؛
دوم) برپایه همین تقسیمات؛ برنامه عمل فارابی هم به دست داده شده است و این ایده اظهار و نشان داده شده که فارابی در صدد تدوین منشور و بیانیهای نظری برای تحقق مدینه فاضله است.
سوم) در مقابل ایدههایی که مدینه فاضله مورد نظر فارابی را، به مانند شهر خدای آگوستین، مدینهای در آسمانها به شمار میآورند؛ بر پایه (الف) همان تحلیل آثار و (ب) برنامه عمل فارابی (ج) به اضافه قرائن متنی و (د) ترتیباتی که برای حکومت برمی شمارد؛ این ایده اظهار و نشان داده شده که مدینه فارابی، مدینهای در زمین است.
چهارم) به یاری قرائنی، که در آثار فارابی درباره چگونگی عملیاتی کردن حقایق نظری وجود دارد، این ایده اظهار و نشان داده شده که فلسفه سیاسی فارابی بیشتر از آنکه انتزاعی باشد انضمامی است.
پنجم) در مقابل ایده کُربن که از پیوند نظر و عمل در کار فارابی سخن میگوید و منظور او عمل در خدمت نظر و اهمیت نظر است، که البته درست است، این ایده اظهار و نشان داده شده که فارابی به اهمیت عمل خارجی و عینی و اقتضائات عمل توجه دارد و به آن میپردازد.
ششم) در مقابل ایده رایج که فارابی یک نظریه درباره وحی دارد؛ این ایده اظهار و نشان داده شده که فارابی نظریههای متعدد درباره وحی دارد و نشان داده شده که این نظریهها چه ارتباطی باهم دارند؛
هفتم) در مقابل ایده رایج که فارابی عرصه عمل سیاسی را به فقه میسپارد؛ این ایده اظهار و نشان داده شده که فارابی، به اقتضای مکتب عدلیه، فلسفه سیاسی را مُشِرف بر دین، و به مراتب فقه، قرار میدهد. بدین ترتیب کماکان فلسفه سیاسی عرصه عمل سیاسی را در دست دارد؛
هشتم) این ایده اظهار و نشان داده شده که تفکیکی که فارابی میان حاکم و حکومت و وظایف حکومت دارد و معیارهایی که برای حکومت مطرح میکند میتواند به صورت معیارهایی برای ارزیابی حاکم و حکومت باشد؛
نهم) این ایده اظهار و نشان داده شده که فلسفه نظری و فلسفه عملی و تعقل یا قوه فکری یا فضیلت فکری در اداره جامعه از مناسبات خاصی برخوردارند؛
دهم) این ایده اظهار و نشان داده شده که نظریه «استخدام» به آثار فارابی برمی گردد؛ به علاوه ایدههای مهمی درباره آثار و اندیشه ابن سینا و شیخ اشراق و خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالمتألهین بیان شده است. از جمله:
یازدهم) در برابر ایده رایج که ابن سینا فلسفه سیاسی را ذیل نبوت برده است؛ اظهار و نشان داده شده است که ابن سینا نبوت را در چارچوب فلسفه سیاسی تحلیل و بررسی میکند؛
دوازدهم) ایده جدیدی درباره نسبت دین و فلسفه در اندیشه ابن سینا ارائه شده است که با ایده رایج حکمت نبوی یا پیوند و یگانگی دین و فلسفه یا دین و سیاست متفاوت است و گفته شده است که به نظر میآید از نظر ابن سینا – که نظر و تحلیل ماکس وبر هم مشابه آن است – فلسفه زاده و مرهون دین است و پیامبران ابراهیمی ما را به سوی عقل ورزی و فلسفه ورزی رهنمون گشتهاند. در مرحله بعد همین عقل ورزی و فلسفه ورزی و دانشهای عقلی و فلسفی مرهون راهنمایی پیامبران؛ در مقام داوری در مقابل مدعیات مدعیان پیامبری قرار گرفته است؛
سیزدهم) این ایده اظهار و نشان داده شده است که ابن سینا نسبتهای گوناگونی میان دین و فلسفه و فلسفه سیاسی و سیاست برقرار میکند و تعاریف متفاوتی از فلسفه سیاسی ارائه میکند؛
چهاردهم) در برابر ایده رایج که نظریه وحی ابن سینا را به نظریه حدس محدود میکند؛ این ایده اظهار و نشان داده شده است که ابن سینا نظریههای متعددی درباره وحی دارد و این نظریهها امکانات قابل توجهی را در تحلیل وحی ایجاد میکنند. و به نظر میآید که ابن سینا در مقام تحلیل و توجیه و بسط نظریههای وحی فارابی است؛
پانزدهم) درباره شیخ اشراق این ایده اظهار و نشان داده شده است که چگونه شیخ اشراق در همان مسیری که ابن سینا ترسیم کرده است حرکت میکند و چگونه با تحلیلهایی که شیخ اشراق از وحی و نبوت ارائه میکند نسبتهای جدیدی میان دین و سیاست و اهداف سیاست و… پیدا میشود؛
شانزدهم) این ایده اظهار و نشان داده شده است که شیخ دو گروه نظریههای وحی دارد: مشایی و اشراقی، یا بحثی و ذوقی؛
هفدهم) این ایده اظهار و نشان داده شده است که چگونه برخلاف نظر رایج که خواجه نصیرالدین طوسی عقل را پیش پای دین قربانی کرده است؛ خواجه عقل را در مقام داور و حاکم و تصمیم گیرنده برای دین و احکام دین و… قرار میدهد؛
هجدهم) این ایده اظهار و نشان داده شد که دیدگاه علامه طباطبایی درباره ماهیت ترکیبی اجتماع در دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی سابقه دارد؛
نوزدهم) این ایده اظهار و نشان داده شد که چگونه تحلیلهای صدرالمتألهین در ادامه تحلیلهای ابن سینا قرار دارد و بسط دیدگاههای ابن سینا است. روشن است که صدرا این کار را در چارچوب نظری خود انجام میدهد؛
بیستم) ایده صدرای یک و صدرای دو اظهار و نشان داده میشود که چگونه چارچوب نظری صدرا در تحلیل سیاست و زندگی سیاسی تحول یافته است؛
بیست و یکم) این ایده اظهار و نشان داده شد که: گروهها و اقسام عالمان و نسبت میان عالمان و حاکمان و… که صدرا برمی شمارد در کل اندیشه سیاسی وی تأثیر و معنای خاصی دارد؛
بیست و دوم) این ایده اظهار و نشان داده شد که: روش تفسیری علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان، قابل ارجاع به دیدگاه صدرالمتألهین درباره منازل و مراتب قرآن کریم است.
بازنشر و ویراست نو جایگاه وحی در فلسفه سیاسی به مناسبت برگزاری کرسی نقد ایده علمی
در کتاب «جایگاه وحی در فلسفه سیاسی» از جمله به این پرسشها پرداخته شده است:
فلسفه سیاسی چیست؟
وحی از دیدگاه فلسفه سیاسی چیست؟
چرا فلسفه سیاسی به وحی میپردازد؟
وحی چه جایگاهی در فلسفه سیاسی دارد؟
تبیین و تحلیل فلسفه سیاسی از وحی چیست؟
مناسبات فلسفه سیاسی با وحی چیست؟
فلسفه سیاسی با چه ابزارهای مفهومی و مبانی نظری؛ وحی را تحلیل میکند؟
آیا در فلسفه سیاسی تنها یک نظریه درباره وحی وجود دارد و یا نظریههای متعدد و گوناگون؟
و اگر در فلسفه سیاسی نظریههای متعدد و گوناگون درباره وحی وجود دارد؛ آیا این نظریهها قابل تجمیع و ارجاع به نظریه واحد و جامع هستند یا نه؟
آیا نظریه یا نظریههای یادشده در فلسفه سیاسی از یک حرکت تکاملی برخوردارند یا نه؟
چگونه حکومت و قانون و اجتماع و سیاست با موضوع وحی ارتباط پیدا میکنند؟
نوآوریهای کتاب «جایگاه وحی در فلسفه سیاسی»
کتاب «جایگاه وحی در فلسفه سیاسی» از اندیشه و نظر بزرگان فلسفه و فلسفه سیاسی و از دانشمندان و مفسران گذشته تا حال فلسفه و فلسفه سیاسی بسیار استفاده کرده است. بر پایه همین تتلمذ و بهره گیری؛ تفسیر جدیدی نیز ارائه کرده و نوآوریهایی هم داشته است. تا آنجایی که اطلاع دارم در این اثر برای اولین بار:
۱- برای ترتیب آثار فارابی در فلسفه سیاسی، دیدگاه جدیدی ارائه شده است.
۲- به دیدگاه و تحلیل فیلسوفان مسلمان درباره فلسفه سیاسی پرداخته شده است.
۳- نشان داده شده است که چگونه وحی در قلب مباحث فلسفه سیاسی در تمدن اسلامی قرار دارد و چگونه موضوعات و مباحث دیگر مقدمه آن و یا مترتّب بر آن هستند.
۴- نشان داده شده است که فارابی و ابن سینا در آثار خود دیدگاههای متفاوتی درباره وحی و پیامبر ارائه کردهاند.
۵- تلاش شده است که دیدگاههای متفاوت یادشده به یک نظریه جامع ارجاع شوند.
۶- نشان داده شده است که چگونه تحلیل وحی در اندیشه و آثار این فیلسوفان یک روند تکاملی را طی کرده است و چگونه فیلسوفان متأخر وامدار فیلسوفان متقدّم هستند و به پیوستگی اندیشه توجه شده است.
۷- به مناسبات «وحی» و «پیامبری» با حکومت و قانون و اجتماع و سیاست توجه شده است.
۸- نشان داده شده است که فیلسوفی مانند فارابی به وظایف حکومت مستقل از شخص حاکم پرداخته است.
۹- مفهوم تعقّل که میتوان از آن با عنوان "چگونگی متحقق ساختن آرمانهای نظری در شرایط متحول انسانی، اجتماعی، فرهنگی، تمدنی و …» نام برد پردازش شده است.
۱۰- به رابطه عقل و وحی، دین و فلسفه، دین و فلسفه سیاسی، دین و سیاست، دین و قانونگذاری پرداخته شده است.
۱۱- به چگونگی تفسیر متن وحیانی بر پایه نظریههای وحی اشاره شده است.
مسئله اصلی «جایگاه وحی در فلسفه سیاسی از منظر فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، نصیرالدین طوسی و صدرالمتالهین» جایگاه وحی در فلسفه سیاسی است. این مسئله به مسایل خردتر و کوچکتر و مرتبط تجزیه میشود. مسئله این است که وحی چه جایگاهی در فلسفه سیاسی دارد.
چند مسئله دیگر نیز در همین رابطه مطرح است:
یکی اینکه اصلاً وحی جایگاهی در فلسفه سیاسی دارد؟ شاید هنوز عدهای در چنین جایگاهی برای وحی تردید داشته باشند. این موضوع در پژوهش مفروض گرفته شد.
مسئله دیگر اینکه آیا فلسفه سیاسی به وحی میپردازد یا نه؟
آیا فلسفه سیاسی از وحی متاثر شده است یا نه؟
اگر فلسفه سیاسی به وحی میپردازد آن را چگونه تحلیل و تبیین میکند؟
جایگاه وحی در فلسفه سیاسی چیست؟
آیا اصلاً ارتباطی میان وحی و فلسفه سیاسی وجود دارد؟ یا اینکه به جهت ماهیت وحی و ماهیت فلسفه سیاسی این دو به کلی از یک دیگر جدا هستند؟
آیا میتوان نقشی برای وحی در فلسفه سیاسی تصور کرد؟ میدانیم که فلسفه سیاسی دانشی عقلی است در حالی که وحی فراتر از عقل متعارف است و حقایق را بدون قیاس و … دریافت میکند.
منظور از عنوان «جایگاه وحی در فلسفه سیاسی از منظر فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، نصیرالدین طوسی و صدرالمتالهین» این است که موضوع وحی در آثار و متون فلسفه سیاسی فیلسوفان یاد شده مطالعه و بررسی شده است. برای چنین کاری لازم بود که فلسفه سیاسی این اندیشمندان از منظر وحی و جایگاه وحی بازخوانی شود. در این بازخوانی ناگزیر باید تفسیری از فلسفه سیاسی فیلسوفان یاد شده ارائه میشد.
برای نمونه در مورد ابن سینا، باید تکالیف پرسشهایی روشن شود:
آیا ابن سینا مشائی است یا اشراقی یا مشرقی؟
ابن سینا سخنان اصلی خود را در کدام اثر بیان کرده است؟
چگونه بیان کرده است؟
نظر ابن سینا درباره فلسفه، فلسفه سیاسی، دین، فیلسوف، نبوت، وحی چیست؟
ابن سینا چه مناسباتی میان فلسفه سیاسی و وحی ترسیم میکند؟
آیا ابن سینا فلسفه سیاسی را ذیل نبوت میبرد یا نبوت را ذیل فلسفه سیاسی مطرح میکند؟
آیا تبیین واحدی از وحی یا فلسفه سیاسی ارائه میکند یا تبیینهای متفاوتی ارائه میکند؟
در صورت دوم آیا مناسبات میان وحی و نبوت و فلسفه و فلسفه سیاسی؛ طور واحدی است یا متفاوت خواهد بود؟
در هرصورت اصلاً مطالب ابن سینا به درد امروز ما میخورد یا نه؟ راهی برای ما باز میکند یا نه؟ آیا تفسیری که ارائه میکند برای امروز ما راهگشا است؟
آیا مطالب گوناگون ابن سینا قابل ارجاع به یک دیدگاه جامع هست یا نه؟
آیا آن طور که ادعا میشود ابن سینا پایان فلسفه و فلسفه ورزی و فلسفه سیاسی است؟
استفاده ابن سینا از فارابی و اجتهاد و نوآوری او و تاثیر او در دانشمندان بعدی چگونه است؟
و همین طور مجموعهای از مباحث و پرسشها قابل طرح و پیگیری است.
آشنایان با مباحث فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی ایران و اندیشه سیاسی معاصر و اندیشه سیاسی شناسی اطلاع دارند که چه مقدار این موضوعات چالشی است و چه اختلاف نظرهایی در این موارد وجود دارد. به همین ترتیب این موضوعات به ظاهر نظری و علمی و برکنار از عمل و نیاز امروز؛ چه آثاری در مسایل امروز خواهد داشت.
باز برای نمونه در مورد همین نظرات ابن سینا درباره نسبت فلسفه و دین و شریعت چنان که همو در اوایل «الشفاء» تصریح میکند، فلسفه با راهنماییها و هدایتهای شرع و پیامبران پدید آمده و جان گرفته است. بنابراین فلسفه ودیعه و هدیه پیامبران الهی به ماست. در مراحل و مراتب بعد فلسفه در جایگاه چارچوبی برای ارزیابی و داوری درباره مدعیات دین و نبوت قرار میگیرد؛ چنان که امروزه ما حقانیت یک دین را منوط به براهین عقلی میدانیم. از همین روست که ادیان انحرافی را مطرود و مردود میدانیم.
از نظر ابن سینا از آنجا که مخاطبان پیامبر الهی مردمان عادی هستند، پیامبر حقایق متعالی الهی را به زبان عادی و متعارف برای آنان بیان میکند. در عین حال قرائنی در گفتار خود قرار میدهد تا وقتی که گفتار او به عقلا و خردمندان اهل فلسفه و حکمت برسد. آنان بر پایه آن قرائن، از اشارات پیامبر الهی حقایق مورد نطر را به دست میآورند.
همین طور ابن سینا به تفصیل درباره چگونگی یک شریعت الهی و ویژگیهای آن و نحوه تشریع پیامبر و لوازم یک حکومت و الزامات سیاست گذاری و قانون گذاری در جامعه و … سخنان مهمی دارد.
همین طور است در مورد دیگر اندیشمندان.
بدین ترتیب به ناگزیر این پژوهش بازخوانی و تفسیر متون فلسفه سیاسی این اندیشمندان را نیز در بر دارد. از این رو برای کسانی که در فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی و مناسبات دین و فلسفه و فلسفه سیاسی و شریعت و دین و … مطالعه میکنند مفید است.
کاربرد این پژوهش به ویژه در حوزه فلسفه سیاسی، قانون گذاری، فلسفه حقوق و فلسفه فقه خواهد بود.
از این پژوهش معلوم میشود که مباحث مربوط به وحی در قلب فلسفه سیاسی اسلامی قرار دارد و مباحث جهان شناسی و انسان شناسی مقدمه ورود به آن است و مباحث اجتماع و سیاست و حکومت منتج از آن میباشد.
مباحث مربوط به وحی به طور خاص، مباحث مربوط به حکومت و قانون و چگونگی اداره جامعه و لحاظ تفاوت و شرایط و زندگی اجتماعات انسانی و به ویژه چگونگی خطاب وحی الهی و فهم آن را پوشش میدهد.