به اعتقاد نویسنده یک سایت آمریکایی ایالات متحده آمریکا نمی‌تواند قدرت و نفوذی زیادی بر چین داشته باشد و بر شرق آسیا حکومت کند.

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیراً مقاله‌ای با قلم «پیتر هریس» جنگ سرد آمریکا با چین اشتباه بزرگی است منتشر نموده که در آن نویسنده در مورد عواقب جنگ اقتصادی و تجاری دونالد ترامپ با چین هشدار می‌دهد.

ترجمه متن کامل مقاله در ادامه آمده است.

تهدید دونالد ترامپ برای اعمال تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر تمام کالاهای چینی به این معنی است که کالاهای وارداتی از چین ممکن است به زودی بسیار گران شوند. اما تأثیرات منفی جنگ تجاری طولانی مدت ایالات متحده امریکا با چین فراتر از افزایش قیمت کالاهای وارداتی از چین است. ترامپ گفته تصمیم نهایی خود را در مورد اعمال تعرفه‌های اضافی بر کالاهای چینی پس از نشست گروه ۲۰ در اوزاکا، که ۲۸ تا ۲۹ ژوئن برگزار خواهد شد، اتخاذ خواهد کرد. آنچه که او اتخاذ می‌کند می‌تواند روابط ایالات متحده و چین را به نحوی عمیق و پایدار تحت تاثیر قرار دهد. در طی دهه‌های گذشته روابط اقتصادی عمیقی بین ایالات متحده امریکا و چین برقرار شده است. با این حال، در دوره ترامپ، روابط اقتصادی ایالات متحده امریکا و چین زیر ذره بین قرار گرفته و این دولت خواهان انجام اصلاحات و تغییراتی در آن است.

در ابتدا، ترامپ ادعا کرد هدف جنگ تجاری او این است که سطح روابط اقتصادی را با تشویق چین به ترک اقدامات تجاری ناعادلانه تعیین کند. این امر لزوماً به معنای محدود کردن تجارت و سرمایه گذاری نبود و روابط دو جانبه را تقویت می‌کرد. با این شرایط حتی حامیان تجارت آزاد نیز می‌توانستند تعرفه‌های ترامپ را به عنوان یک ضرر کوتاه مدت تحمل کنند. امید بود که ترامپ اعلام پیروزی کند و روابط را پس از اینکه امتیازاتی از پکن گرفت، بازسازی کند.

اما هر چه جنگ تجاری طولانی‌تر می‌شود، مسیر دست یافتن به راه حلی دوستانه بین دو کشور سخت‌تر می‌شود. با کاهش شعارهای ضد چین در واشنگتن، سختگیران در پکن در حال حاضر استدلال می‌کنند که ایالات متحده امریکا در اعمال اقدامات تنبیهی علیه چین ناتوان شده است. اگر ترامپ تعرفه‌های جدیدی را بر کالاهای چینی اعمال کند و برای این موضوع در سیاست داخلی بیگناه شناخته شده و حتی مورد تشویق قرار گیرد، نخبگان چینی می‌توانند به علت این نتیجه گیری بخشیده شوند. وضعیت بسیار ظریف و حساس است زیرا رهبران ایالات متحده امریکا اتاق‌هایی دارند که در آنها همتایان خود در پکن را متقاعد می‌کنند امریکا قصد دنبال کردن اعمال خصمانه علیه آنها و مهار چین به سبک جنگ سرد را ندارد.

ایالات متحده امریکا به صراحت تلاش می‌کند جهت مقابله با افزایش قدرت چین در عرصه نظامی، تعادل برقرار کند. هدف از تقویت تعهدات نظامی ایالات متحده در آسیا و اقیانوس آرام در طی دوره ریاست جمهوری اوباما، این واقعیت را به خوبی آشکار می‌کند. در حالی که ترامپ خط مشی ایالات متحده را نسبت به آسیا تغییر داده است، اقدامی در راستای ساخت پایگاه نظامی در نزدیک چین انجام نداده است.

مهم این است که سیاستمداران امریکا به رهبران چین اطمینان دهند ارتباط آنها با واشنگتن می‌تواند بهبود یابد و این روابط ارزش سرمایه گذاری را دارد و همکاری اقتصادی بین آنها مطلقاً ضروری است. اگر سیاست ترامپ در مقابل چین منجر به مارپیچ رو به پایین روابط اقتصادی واشنگتن و پکن شود، سپس تمام آنچه که از رویکرد آمریکا نسبت به چین باقی خواهد ماند، خصومت خواهد بود.

اگر پکن به امریکا به عنوان دشمنی کینه توز نگاه کند، به نفع هیچکس نیست. اگر روابط اقتصادی امریکا و چین از بین رود رهبران چین چه اقدامی انجام می‌دهند و واقعاً چه پیش خواهد آمد؟ در این صورت ایالات متحده امریکا در مقابل چین در هر موردی خواهد ایستاد: سیاسی، ایدئولوژیک، دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی و هیچ اتاقی برای همکاری و هیچ مبنایی برای روابط متقابل سودمند وجود نخواهد داشت. تمایز بین دیپلماسی، امور نظامی و اقتصاد محو می‌شود وتعرفه های آمریکا بر کالاهای چین نه به عنوان یک ابزار مذاکره، بلکه به عنوان بخشی از حمله‌ای گسترده در نظر گرفته خواهد شد.

اگر تصمیم گیرندگان در پکن به رابطه ایالات متحده و چین در پرتو چنین نور بدبینی بنگرند، سپس اثرات منفی کوتاه مدت تعرفه‌های ترامپ در مقایسه با خطرات درازمدت آن کم رنگ خواهد شد. افت در بازارهای مالی و افزایش هزینه مصرف کنندگان باعث می‌شود اقدامات اقتصادی با اقدامات غیر اقتصادی از جمله نظامی مواجه شود. برخی از سیاستمداران ایالات متحده در حال حاضر پیش بینی می‌کنند که چین در حال آماده شدن برای انجام حمله به منافع ایالات متحده در منطقه آسیا-اقیانوس آرام است. به نظر آنها، تنها یک سیاست بازدارنده غیرمتعارف می‌تواند امنیت ایالات متحده امریکا را حفظ کند.

رها کردن رویکرد ترکیبی آمریکا به چین به نفع استراتژی مهار چین اشتباه بزرگی خواهد بود. به همین دلیل روسای جمهور امریکا از ریچارد نیکسون تا دونالد ترامپ فعالیت‌های دیپلماتیک و اقتصادی را با چین به قطع روابط و خصومت ترجیح داده‌اند.

درست است که افزایش قدرت چین باعث فقیرتر شدن و ناایمن‌تر شدن امریکا می‌شود اما برای محدود کردن چین هم از طریق نیروی نظامی و هم اجبار اقتصادی، نیاز به ریسکی بزرگ و فداکاری فراوان است. در حال حاضر واقعیت این است که ایالات متحده نفوذ بین المللی سابق و اراده داخلی قوی را جهت متوقف کردن افزایش قدرت چین ندارد.

مطمئناً، ایالات متحده در حال حاضر در بسیاری از مسائل قدرتمندتر از چین است. اما ایالات متحده نمی‌تواند قدرت و نفوذی زیادی بر چین داشته باشد. امریکا بر شرق آسیا حکومت نمی‌کند. بنابراین، در حالی که رهبران ایالات متحده می‌بایست (و باید) از همتایان چینی خود برای نقض گسترده حقوق بشر انتقاد کنند، باید در مورد نوعی امتیازات که از پکن انتظار می‌رود و نوع خطراتی که با بیگانه شدن چینی‌ها به وجود می‌آید، واقع بینانه باشند.

جنگ تجاری ترامپ یک مثال اصلی از نبردی است که ارزش مبارزه ندارد. وارد شدن امریکایی‌ها به جنگ سرد جدید با چین اشتباه بزرگی است. باید درک کرد هنوز جهت نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر دیر نشده است، دو کشوری که روابط دو جانبه انها به شکل گیری سیاست بین الملل در قرن ۲۱ کمک می‌کند. هدف باید اطمینان دوباره دادن به رهبران در دو طرف اقیانوس ارام باشد که همزیستی مسالمت امیز خواسته دو طرف و قابل دست یابی است. همکاری اقتصادی باید مبنای چنین تلاش‌هایی باشد.

البته، چینی‌ها می‌توانند برای کمک به روابط دوستانه با ایالات متحده تلاش کنند. اما نمی‌توان از پکن انتظار داشت تمام ناهمواری های مسیر را صاف کند. ایالات متحده امریکا نیز باید انعطاف پذیری خود را نشان دهد. کاهش تعرفه‌ها بر کالاهای چینی شروع خوبی است.