به گزارش خبرنگار مهر، نشست رونمایی از کتاب «دوران دانشکده: تاریخ شفاهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران» چهارشنبه ۲۹ خردادماه ۱۳۹۸ در تالار استاد درودیان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با حضور چهرههای سیاسی و فرهنگی برگزار شد. این کتاب به تازگی و به بهای ۸۵ هزار تومان توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است.
محمدحسن دانایی که گردآوری و تدوین کتاب «دوران دانشکده» را به عهده داشت، با اشاره به فرایند شکلگیری دانشگاه تهران گفت: دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی یک از نخستین نهادهای آموزش عالی بود که به شیوه مدرن در کشور ایجاد شد و آنچه که بعداً به صورت دانشکده حقوق و علوم سیاسی درست شد در واقع از سه مدرسه حقوق، علوم سیاسی و مدرسه عالی تجارت تشکیل شده بود که در سنوات قبل این سه مدرسه در درون تشکیلات اداری سه وزارتخانه درست شده و هدف آنها، تأمین کادر مورد نیاز دولت در این سه رشته بود. اما وقتی فکر و ایده دانشگاه تهران مطرح شد، تصمیم گرفتند که سه مدرسه فوق را از وزارتخانههای خودشان جدا کنند و در وزارت معارف گرد آورند.
وی افزود: اما پس از تأسیس دانشگاه تهران سه مدرسه فوق در قالب یک دانشکده ضمیمه دانشگاه تهران به نام دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی شدند. بنابراین کتاب «دوران دانشکده» مروری بر سیر خدمات، تحولات و رویدادهایی که در رابطه با دانشکده در ۵۰ سال نخست تأسیس آن اتفاق افتاده است. به عبارتی اتفاقات که در دانشکده از تأسیس تا اوایل پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ روی داده است.
تدوینگر کتاب «دوران دانشکده» ادامه داد: بدنه اصلی کتاب تشکیل شده از ۲۳ مصاحبه با ۲۳ نفر از استادان، مدیران و دانشجویان دانشکده در ۵۰ سال نخست تأسیس آن است. هر کدام از راویان از یک زاویه و سطحی وقایع مربوط به دوران ارتباط خودشان را با دانشکده بیان کردند و فاصله سنی افرادی که خاطراتشان در کتاب نقل شده، تقریباً ۳۰ سال است، به عبارتی جوانترین با مسنترین راوی ۳۰ سال با هم اختلاف دارند و به عبارتی کتاب تلاش کرده تا حداقل خاطرات یک نسل را پوشش دهد. از طرفی مصاحبههایی که با افراد انجام شده، کاملاً داوطلبانه و تعاملی بود و پس از پیاده شدن متن مصاحبهها چندین بار از سوی افراد مصاحبه شده مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت تا اگر تاریخ، رویداد یا نام فردی را فراموش کرده بودند، تصحیح شود و بیشترین تلاش را انجام دادیم تا جزئیترین اطلاعات با دقت ثبت شود تا ارزش تاریخی قضایا حفظ شود.
داناییفرد در ادامه به محتوای مصاحبهها اشاره کرد و گفت: در زمانی مصاحبه با افراد درباره مسائل مختلفی صحبت شد که بنابر این صحبتها اطلاعات تاریخی متنوعی در کتاب ثبت شد، از جمله درباره دلایل و شیوه به وجود آمدن دانشگاه، دروسی که در دورههای مختلف تدریس میشد، خصوصیات اخلاقی و رفتاری استادان، خاطراتی که به طور ویژه از استادان مشهور و صاحبنام دانشکده به جا مانده، وضعیت جزوهها و کتابهای درسی در زمان برگزاری امتحانات، رابطه اجتماعی درونی دانشکده، رابطه دختران و پسران، تهرانیها و شهرستانیها، رابطه معممها و نظامیان با دانشجویان، (در دانشکده تعدادی معمم و نظامی نیز رفت و آمد داشتند)، توجه شده است.
وی افزود: متلکها، جوکها، شعارها و رجزخوانی که دانشکدهها برای هم داشتند، فعالیتهای جنبی در زمینه هنری، ورزشی و سیاسی، وضعیت شهریه، کمک هزینه تحصیلی، وامهای دانشجویی، وضع تغذیه، خوابگاه، جو عمومی دانشکده و دانشگاه و در نهایت بحثهای سیاسی که مطرح میشد، چون به هر حال دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی یکی از کانونهای پرجوش و خروش حضور در صحنههای سیاسی جامعه بود و تقریباً در پنجاه سالی که در کتاب بررسی شده، هیچ حادثه سیاسی در مملکت نبوده که رد پای استادان و دانشجویان دانشکده در آن نبوده باشد. همسایگی با دانشکده فنی دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تبدیل به یک دانشکده هیجان انگیز کرده بود.
این پژوهشگر همچنین به روایت تاریخ سیاسی معاصر ایران در این کتاب اشاره کرد و ادامه داد: از بسیاری حوادث سیاسی آن دوره در کتاب ذکر شده و جالب است بدانید سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران باز شده و نخستین تجمع و حرکت اعتراضی دانشجویان درست یک سال بعد از آغاز به کار دانشگاه بوده است، اعتراض دانشجویان دانشکده فنی به خوب نبودن استادان از لحاظ علمی و وضعیت نامناسب آزمایشگاهها. از طرفی نقطه عطف حرکتها و اعتراضهای دانشجویی درست یک سال پس از آغاز به کار دانشگاه تهران گذاشته میشود. لذا اطلاعات دقیقی و مستقیمی از بسیار اتفاقات سیاسی ثبت شده است؛ مانند تیراندازی به شاه، قتل دکتر زنگنه، رئیس دانشکده، تظاهرات دانشجویان در کودتایی ۲۸ مرداد، آتش زدن ماشین منوچهر اقبال، تظاهرات علیه سفر ملکه الیزابت به تهران و آخرین حوادث سیاسی تظاهرات ۱۳ آبان ۱۳۵۷.
محمدحسن دانایی درباره علم محور نبودن دانشگاه تهران گفت: دو نتیجه کلی از این تحقیق میدانی در حوزه تاریخ شفاهی به دست آمد؛ نخست اینکه اگرچه دانشگاه تهران بر اساس مدلهای اروپایی تأسیس شد و پوششی در زمینه تأسیس مؤسسات تمدنی جدید در ایران بود اما در عمل نتوانست مطابق با آن الگو فعالیت کند. به عبارتی به جای اینکه پژوهشمحور باشد و دانشجو به مفهوم کامل لغوی آن تربیت شود، کماکان آن رویه سنتی مدارس قبل از اسلام و نظامیههای پس از اسلام در اینجا احاطه پیدا کرد. به طوری که همچنان رویههای سنتی محور اصلی فعالیتهای علمی در دانشگاه تهران بود و علم را ناظر میکرد و علم کشف نمیشد و از درون تحقیقات بیرون نمیآمد بلکه در بیرون از دانشگاه بود. البته یکی از دلایل این رویه رویکرد افراطی رضاشاه در زمینه ناسیونالیسم بود که موجب شد اکثر استادان تمایلات ملیگرایانه خیلی قوی داشته باشند و ناچار از همان الگوهای سنتی استفاده میکردند.
وی افزود: نکته دیگر درباره استادان دانشکده حقوق و علوم سیاسی است، استادان این دانشکده اغلب از افراد متخصص، سرشناس، مرفه و طبقه بالای جامعه بودند و بیشتر آنها دارای مشاغل دولتی بالا در حد وزارت، سفارت، نمایندگی مجلس و حتی نخستوزیری بودند یا در مشاغل آزادی مانند تجارت و ملاکی. بنابراین به استادی و تدریس در دانشکده به عنوان شغل یا تأمین کننده مالی نگاه نمیکردند بلکه بیشتر به دنبال کسب شأن و منزلت اجتماعی آن بودند و بعضی نیز به عنوان یک وظیفه شرعی در زمینه تعلیم و تعلم به آن مینگریستند و به دلیل ارزشهای معنوی به آن میپرداختند.