به گزارش خبرنگار مهر، میترا توکل یکی از کارگردانان این نمایش درباره شباهت داستان «ماه پیشونی» با ادبیات غرب به خبرنگار مهر، گفت: این داستان بیش از هر چیز با داستان سیندرلا شباهت دارد؛ از جمله شباهتهایی که میتوان به آن اشاره کرد عبار از تقابل با دیوی مهربان که معادل آن تقابل با فرشته مهربون (هر دو موجود افسانهای و خیالی اند)، ایجاد زیبایی بیشتر در چهره بر اثر جادو که معادل آن ایجاد زیبایی بیشتر در لباس و پوشش بر اثر جادو (که هر دو باعث جلب توجه بیشتر شاهزاده به شخصیت سیندرلا و گلنسا میشود)، جا ماندن انگشتر شاهزاده به عنوان نشانه و معادل آن جاماندن کفش سیندرلا به عنوان نشانه، کمک خروس (دوست گلنسا) به فاش شدن محل اختفای گلنسا و معادل آن کمک موشها و سایر حیوانات (دوستان سیندرلا) به بیرون آمدن او از جایی که زندانی شده است و نامادری و ناخواهری (پریچهر) و معادل آن نامادری و ناخواهری ها (آناستازیا وگرازیلا) هستند.
توکل با اشاره به چیدمان صحنه و نورپردازی نیز بیان کرد: این نمایش برای تالار احسان کارگردانی شد و در دی ماه گذشته در این سالن و پلاتوی بلک باکس هنر شهر آفتاب با چیدمان و نورپردازی عالی اجرا شد، اما به دلیل تفاوت فاحش در طول و عمق سالنهای یاد شده و کمبودهای فراوان تالار استاد هودی از لحاظ نورپردازی و عدم تناسب طول و عمق صحنه در این سالن، مشکلاتی برای ما به وجود آمد.
توکل با انتقاد از فضا مناسب برای نمایش در شیراز افزود: متأسفانه شیراز، با این همه پیشینه فرهنگی و هنری، هیچ سالن استاندارد و مناسبی جهت اجرای نمایش کودک ندارد و این مسأله هم در طراحی دکور و نور و گاه در طراحی میزانسنها، کارگردانها را با مشکل مواجه کرده است.
این کارگردان جوان شیرازی اضافه کرد: اختلاف ابعاد سالن، در مورد واکنش تماشاچی نسبت به نیمماسک ها هم بسیار مؤثر است؛ در تالار احسان و هنر شهر آفتاب به دلیل فاصله مناسب تماشاچی از صحنه، بخش زیادی از تماشاچیان از نیم ماسکهای استفاده شده در این نمایش ضمن ابراز خرسندی از این شیوه، درخواست داشتند تا در کارهای بعدی هم نیم ماسک را جایگزین گریمهای تکراری و کلیشه شده نمایشهای کودک کنیم.
اجرای «ماه پیشونی» با شیوه اجرایی تلفیقی (بازیگر و عروسک) و با تکنیک نیم ماسک
«ماه پیشونی» یکی از زیباترین داستانهای اصیل و میتوان آن را از آثار ادبی فولکلور ایرانی دانست؛ که توسط «مرضیه محبوب»، به نمایشنامه تبدیل شد و با شیوه اجرایی تلفیقی (بازیگر و عروسک) و با تکنیک نیم ماسک اجرا شد.
«گلنسا» دختر زیبا و مهربانی است که با نامادری بداخلاقش «خانم سلطان» و ناخواهری شکمو و تنبلش «پریچهر» زندگی میکند. در یکی از روزهایی که گلنسا برای پنبه ریسی به صحرا رفته است، باد گلولهی پنبهی او را با خود میبرد و در چاهی میاندازد که دیوی تنها در آن زندگی میکند.
همچنان که گفته شد داستان ماه پیشونی داستانی کوتاه است که به شکلهای متفاوتی از ترسناک تا خنده دار در ادبیات عامیانه ایران وجود داشته است. شاید بتوان ماه پیشونی را نسخه ایرانی کوزت در داستان بینوایان نوشته ویکتور هوگو یا داستان سیندرلا نوشته شارل پرو دانست. البته وجه تشابه دیگری را نیز میتوان در داستان بهشت بهلول جست که بهشت را ندیده باید خرید این گفتار معروف مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی که «بهشت را بها میدهند و به بهانه نمی دهند».
ماه پیشونی داستان دختری بینواست که سرنوشت او را به خانهای میآورد تا کمال و جمال او را کوچک بشمارند ولی دست روزگار او کمال و جمالش را به چشم شاهزادهای میاندازد و خوشبختی به او رو میکند. داستان عزتی که شاید در کشاکش روزگار ذلیل شده است اما خدایی هست که ذلتش را به عزت تغییر میدهد و البته از همه مهمتر انتخاب بین مؤدب بودن و بی ادب بودن را به شکلی عینی به کودکان میآموزد.
گل نساء از سر کمال ادب و معرفتی که بدان رسیده است ندانسته مهر می ورزد و از محبت کردن ابایی ندارد؛ حتی به دیوی که دیگران از او بیزارند؛ و نتیجه آن جمالی است که جاذبه عینی برای دیگران ایجاد میکند.
پریچهر، دختری بی ادب، حتی با دانش به اینکه زیبایی کجاست و در پی آن میرود، اما به دلیل نداشتن ادب و معرفت، از زیبایی خود نیز بهرهای نمیبرد.
میترا توکل، نمایشنامه عروسکی مرضیه محبوب را به نمایشی برای کودکان بدل کرده است. میترا توکل در این نمایش هم بازنویسی نمایشنامه را انجام داد و هم علاوه بر کارگردانی نقش حاشیهای پریچهر، ناخواهری تنبل و شکمو را به گونهای بازی کرد که انگار جایگاه و نقش اصلی نمایش است.
در واقع میترا توکل توانسته با بازی قدرتمند خود در این نقش، ضعفها و کمبودهای بازیگران دیگر نقشها را جبران کند.
محمد ابوعلی نیز در این اثر نقش دیو را بازی میکند. نقشی که در تمام نمایش حضوری پررنگ و معنی دار دارد. دیوی زشت و نکره که از دانشش برای خود استفاده نمیکند، اما دانشش را در اختیار کسی میگذارد که به حدی از کمال معرفت و ادب رسیده و ظرفیت شنیدنش آن را پیدا کرده است.
در این نمایش علاوه بر دو نقش گفته شده، مادر پریچهر یا همان خانم سلطان، گل نساء که نمایش به داستان او میپردازد، شاهزادهای که عاشق و دلباخته گل نساء میشود و خروسی که تنها دوست گل نساء است، نیز نقش آفرینی دارند.
آنچه در این نمایش میتوان به نقد گذاشت چگونگی چیدمان صحنه است؛ صحنه از دو بعد عرضی و طولی به دو بخش تقسیم شده است. یک در بخش سمت چپ وسط صحنه که دو سوم عرض و یک نیمی از طول صحنه چیدمان درون خانه خانم سلطان و اتفاقات درون آن را به نمایش میگذارد.
در یک سوم انتهای طولی صحنه و یک سوم انتهای عرضی راست صحنه خانه دیو را میبینیم که علی الظاهر بیانگر چاهی عمیق است. یک سوم طولی جلوی صحنه که از نظر عرضی نیز تمام عرض صحنه را بدون هیچ گونه چیدمانی میبینیم، در واقع بیانگر جلوی خانه خانم سلطان است.
این شیوه تقسیم بندی صحنه، در صورتی مناسب خواهد بود که نور نیز با آن هماهنگ باشد و هنگام اجرا، با تاریک و روشن کردن صحنه و نورپردازی مناسب، ذهنیت تماشاچی را در تصویرسازی مناسب داستان به همراه داشته باشد؛ به ویژه اینکه نمایش برای سن کودک و نوجوان اجرا میشود که همین مسأله سنی، نشان از اهمیت بیشتر چیدمان صحنه و نورپردازی دقیقتری دارد. اینکه در ذهن تماشاچی این تصویر شکل بگیرد و بتواند مکانهای مختلف را به خوبی درک کند، نکتهای است که نباید از آن غافل شد.
گریم، حرکت و بیان در نمایشهای کودکانه، بیش از هر چیز دیگری تأثیرگزار خواهد بود؛ چرا که این دو باعث جذابیت و برقراری ارتباط دو سویه با تماشاچی خردسال خواهد شد. گریم نیم ماسک بازیگرها نیز برای برقراری ارتباط بیشتر با تماشاچی استفاده شده بود.
در بیان نیز دیو و پریچهر که محمد ابوعلی و میترا توکل آن را بازی کردند باعث ارتباط بیشتر تماشاچی با نمایش شدند؛ البته باید این نکته را به یاد داشته باشیم که ابوعلی و توکل کارگردانان این نمایش بودند و خود در حرکت و بیان موفقیت نسبی داشتند.
به گزارش خبرنگار مهر، «ماه پیشونی» نام نمایشی برای کودکان و نوجوانان است که دو هفته در خرداد سال جاری در تماشاخانه استاد هودی شیراز به روی صحنه رفت؛ این نمایش به کارگردانی میترا توکل و محمد ابوعلی برای سنین ۳ سال به بالا با اقتباس از نمایشنامه عروسکی ماه پیشونی نوشته مرضیه محبوب اجرا شد.