خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: اخیراً کلیدواژه حجاب اجباری و بحثهای معطوف به آن در فضای مجازی از سوی عدهای، بحث حجاب را به صدر موضوعات مورد گفتگوی طیفهای مختلف مردم کشانده است. این امر نشان میدهد با گذشت حدود ۴۰ سال از انقلاب اسلامی هنوز هم در کشور نیاز به بازخوانی و بازشناسی مسائلی از جمله حجاب هستیم و باب گفتگو در این امور همچنان مفتوح است. برای بررسی بیشتر اتفاقات اخیر پیرامون موضوع حجاب به سراغ حجت الاسلام حامد کاشانی، استاد حوزه و دانشگاه رفتیم. متن زیر مشروح گفتگوی ما با این کارشناس دینی است.
*اخیراً در کشور در، مورد بحث حجاب بحثهای زیادی در گرفته است و برخی از کلیدواژه حجاب اجباری استفاده میکنند. با توجه به اینکه این موضوع در شبکههای اجتماعی انعکاس فراوانی یافته و با بزرگنمایی همراه است، به نظر شما به این موضوع از چه ابعادی میتوان نگریست؟
در مورد مسئله حجاب اجباری چند نکته محل بحث است که باید به آن پرداخته شود.
اولاً بحث حجاب اجباری یک بحث فرعی و انحرافی است. در فقه بحثی داریم که آیا دولت میتواند به شریعت الزام کند یا نه؟ مثلاً آیا دولت میتواند اگر روزه خواری علنی دید، برخورد کند؟ و یا هر جایی که شریعت حکم واجب یا حرامی دارد و کسانی حدود این محرمات را رعایت نکنند، آیا دولت میتواند برخورد کند یا نه؟
عمده فقهایی که میگویند دولت باید پاسدار شریعت باشد و حدود الهی را پاس بدارد، در نتیجه در مورد حجاب هم که یکی از مصادیق واجبات و محرمات الهی است، مسلماً میگویند که باید جلوی مخالفت با این مسئله شرعی گرفته شود
عمده فقهایی که میگویند دولت باید پاسدار شریعت باشد و حدود الهی را پاس بدارد، در نتیجه در مورد حجاب هم که یکی از مصادیق واجبات و محرمات الهی است، مسلماً میگویند که باید جلوی مخالفت با این مسئله شرعی گرفته شود. اینکه مسئلهای مانند حجاب میتواند توسعه پیدا کند و انتشار یابد، بحث دیگری است. حتی اگر اینطور هم نبود علمایی که قائل به این هستند که دولت باید به شریعت الزام کند میگویند دولت باید از حرام الهی جلوگیری کند. فتوای اکثر فقها این است و قرائت رسمی جمهوری اسلامی هم همین است لذا طبیعتاً باید نسبت به حرام الهی مقابله کرد.
نکته بعدی این است که این بحث وقتی مطرح میشود که آیا زمان پیامبر (ص) یا امیرالمومنین علی (ع) حجاب اجباری بوده یا نه؟ این باز همان سوال انحرافی قبلی است. باید گفت آیا در زمان اهل بیت الزام به شریعت بوده یا نه؟ نه فقط حجاب. تا زمانی که رضاشاه ملعون کشف حجاب را اجباری کرد حتی فاحشهها هم محجبه بودند. لذا حجاب اصلاً مسئله نبوده که کسی بخواهد بی حجاب یا بدحجاب باشد و کسی بخواهد با او برخورد کند.
نکته بعدی این است که مسئله الزام به شریعت یک مسئله فقهی است و مسئله فقهی را باید فقها پاسخ بگویند. معنا ندارد که کسی بیاید راجع به این مسئله فقهی اظهارنظر کند. کمااینکه مثلاً مهندسین نمیتوانند به مسائل پزشکی پاسخ دهند. اینکه گفته میشود آیا زمان پیامبر (ص) یا علی (ع) حجاب اجباری بود؟ باز یک مسئله انحرافی است چون یا فقیه به این سوال پاسخ میدهد و بقیه باید اطاعت کنند و یا خودشان باید متخصص شوند تا اظهار نظر کنند. واِلا مثلاً فرض کنید پزشکی نسخهای را بدهد و درمانی را شروع کند، آیا فرد مریض میتواند بگوید آیا در زمان فلان شخص این نوع درمان وجود داشت یا نه؟ این سوال بی ربط است. ما اگر میپذیریم کسی مجتهد است یا متخصص یا پزشک است به نسخه و پاسخی که میگوید عمل و توجه میکنیم و اگر او را به عنوان متخصص نمیپذیریم به کسی مراجعه میکنیم که او را دارای این تخصص بدانیم. اما کنکاش کردن غیرمتخصصان در نتیجه اجتهاد یک متخصص، خود یک خلط است.
*به نظر میرسد اعتراض به موضوع حجاب به نوعی بهانه تراشی بی مبنا تشبه داشته باشد چراکه کسانی که به این حد از حجاب اعتراض میکنند، الگوی مناسب حجاب برای آنها مشخص نیست؟
کسانی که بحث حجاب اجباری را مطرح میکنند باید بگویند امروز چقدر از حجاب را باید برداریم؟ مسئله امروز فقط به روسری ختم نمیشود. روسری را برداریم، به بقیه پوشش ایراد گرفته میشود. یعنی نقطه پایانی ندارد. اگر شما در این نوع مذاکره، به حرف شریعت توجه نکنید و یک قدم کوتاه بیایید، دیگر مبنایی برای مقاومت ندارید و باید تا برهنگی کامل پیش بروید. چون دیگر نمیتوانید واکنش نشان دهید. اگر بخواهید مقاومت کنید میگویند پس با چه مبنایی قبلاً اجازه دادید روسری را برداریم. مثلاً فرض کنید پوشش دست، تا مچ یا تا آرنج یا تا کتف اجباری مطرح شود. یعنی وقتی شما ممنوعیتی که شرع قرار داده بردارید، دیگر هیچ مبنایی ندارید که یک جایی آن را متوقف کنید.
اگر یک جایی بدون مبنا بخواهید از شریعت کوتاه بیایید دیگر هر جا بخواهید مقاومت کنید این برچسب «اجباری» را به شما میزنند و شما دیگر نمیتوانید مقاومت کنید چون شما قبلاً پذیرفته اید که حد الهی زیرپاگذاشته شود لذا مرحله بعد هم پیش خواهد رفت. پس فرقی نمیکند که بگویند پوشش سر اجباری یا کل برهنگی. چون اگر شما پوشش سر را آزاد کنید باید تا برهنگی کامل پیش بروید. حتی با زنای علنی هم نمیتوان مقابله کرد چراکه هیچ مبنایی برای توقف آن ندارید.
*به نظر میرسد موضوع حجاب نیاز به یک پازل هماهنگی دارد که هر یک از قطعهها باید به درستی در جای خود قرار گیرد، از موضوع اقناع فکری گرفته تا بحث امر به معروف و نهی از منکر و بحث برخورد قضائی؛ الان ارزیابی که از این مسئله چیست و آیا این هماهنگی وجود دارد؟
ابتدا لازم است بگویم وقتی شما اجازه دهید که حرمت الهی شکسته شود عملاً موضوع نهی از منکر را نیز قربانی کرده اید؛ چرا؟ اگر بخواهید محارم الهی را قانونی کنید با یکی از ارکان فقه اسلامی که مسئله امر به معروف و نهی از منکر است باید خداحافظی کرد. چون در این صورت همه میخواهند بگویند در حدود شخصی ما وارد شده اید در حالی که هر جا حد الهی شکسته میشود همه مسلمین موظف اند عکس العمل نشان دهند و امر به معروف و نهی منکر کنند. اما وقتی شما اجازه آزادشدن حرامی را بدهید با مسئله امر به معروف هم باید خداحافظی کنید. امر به معروف و نهی از منکر یکی از رکنی ترین مسائلی است که در اسلام وجود دارد و سکولاریسم نمیتواند آن را بپذیرد. چون سکولاریسم میخواهد انسان را به سوی آزادی فردی و آزادی غرائز ببرد و نهی از منکر با آن مقابله میکند و اجازه نمیدهد.
مثلاً همه در روز اول با حکومت یزید بیعت کرده بودند. عده اندکی به همراه سیدالشهدا بیعت نکرده بودند و به عنوان نهی از منکر قیام کردند. اگر اجازه دهیم حرمت الهی شکسته شود و کسی مخالفت نکند عملاً جلوی نهی از منکر را میگیریم و جامعه به سمت سکولار شدن پیش خواهد رفت.
باید گفت نیروی انتظامی که ضابط نهی از منکر است با موانعی مواجه است. چند مشکل داریم تا اینکه نیروی انتظامی کار خود را انجام دهد. نکته اول این است که ما هیچیک از زیرساختهای فرهنگی ای که لازم داریم، را مهیا نکرده ایم. آموزش و پرورش وظایف خود را انجام نمیدهد. هم در معلمان این آموزشها کم است و هم در فضای آموزش و پرورش که بحرانهای جدی وجود دارد، عملاً فرهنگ سازی صورت نمیگیرد. آموزش و پرورش و ارگانهای فرهنگی مهم مانند سازمان تبلیغات همه تعطیل اند که مسئله آتش به اختیار توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است.
ارگانهای فرهنگی وقتی وظایف خود را انجام نمیدهند و وقتی آموزش و تربیت اتفاق نمیافتد، نیروی انتظامی باید آخرین حلقهای باشد که از حریم الهی پاسداری کند و چون اهداف اولیه تأمین نشده او وقتی میخواهد مواجهه کند دچار یک خلأ تئوریک میشود چون می بیند هیچکس وظیفه اش را انجام نداده و او باید فحش بخورد. او می بیند که یک تنه باید مقابل یک خواستی قرار بگیرد که هیچ فرهنگ سازی پشت او وجود ندارد
ارگانهای فرهنگی وقتی وظایف خود را انجام نمیدهند و وقتی آموزش و تربیت اتفاق نمیافتد، نیروی انتظامی باید آخرین حلقهای باشد که از حریم الهی پاسداری کند و چون اهداف اولیه تأمین نشده او وقتی میخواهد مواجهه کند دچار یک خلأ تئوریک میشود چون می بیند هیچکس وظیفه اش را انجام نداده و او باید فحش بخورد. او می بیند که یک تنه باید مقابل یک خواستی قرار بگیرد که هیچ فرهنگ سازی پشت او وجود ندارد. لذا او این کار را به درستی انجام نمیدهد. قاضی نیز به راحتی حکم نمیدهد چون خلاءهای جدی می بیند.
به جای اینکه ارگانهای فرهنگی، فرهنگ سازی کنند و روی سبک زندگی کار کنند میبینیم که به طور جدی با سبک زندگی غربی به جنگ سبک زندگی اسلامی آمده اند. افرادی ترویج و تبلیغ میشوند که دچار انحراف اند و هنجارشکن اند. صدا و سیما، سینما و جشنواره فجر و… همه در خدمت اینها قرار گرفته اند و تبلیغ میشوند.
کار به جایی رسیده که این افراد به راحتی اظهار نظر میکنند و علیه شهید مدافع حرم و دیگر مسائل حرف میزنند و کسی جلوی آنها را نمیگیرد و هر روز هم تبلیغ میشوند. صدا و سیما برای اینکه برنامههایش دیده شود، سلبریتی ها را دعوت میکند و اینها در صدا و سیما هم اگر ظاهر آراستهای داشته باشند در بیرون معمولاً قابل پخش نیستند. سگ بازی میان سلبریتی ها خیلی زیاد است و به آن افتخار میکنند. فضاهای ناهنجار و ارتباطهای آنچنانی دارند. اگر شما به صفحههای اینها سر بزنید می بیند که تقیدات مذهبی میان آنها بسیار کم است. «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی» هر کسی را در قبر خود میگذارند، آن یک بحث دیگر است ولی نباید اینها در تلویزیون تبلیغ شوند. صداوسیما، وزارت ارشاد و وزارت آموزش و پرورش با عدم فرهنگ سازی و سپس از آن طرف با تبلیغ این افراد عملاً ناهنجاریها را دائماً ترویج میکنند. بعد مسئله حجاب را به نیروی انتظامی میسپارند که این شدنی نیست.
در کنار این مسائل، اتفاق بدتری که رخ میدهد این است که در انتخابات متأسفانه مسئولینی که میخواهند دولت را به دست بگیرند برای اینکه رأی بیاورند باید به گروههای مختلف باجهایی بدهند. از جمله اینکه شما میبینید نزدیک انتخابات که میشود، کاندیداها در میتینگهای مختلف با خانمهای بدحجاب شرکت میکنند و شعار آزادی میدهند تا عدهای را جذب کنند. طبیعتاً این مسئله هم ترویج هنجارشکنی در مسئله حجاب است. هم شعار آزادی داده میشود و هم در این موضوعات وعده آزادی داده میشود. وقتی یک دولتی اینطور رأی میآورد عملاً نمیتواند با این جریان مقابله کند. هم فرهنگ سازی نکرده است و هم نمیتواند مقابل این جریان قرار بگیرد. لذا مأمور نیروی انتظامی وقتی با این مسئله مواجه میشود هم از سوی نیروی بالادستی اش تحت فشار است و هم مردم به او فحش میدهند. عملاً نمیتواند کارش را درست انجام دهد چون روش هم این نیست.
ما اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید همه جوانب تکمیل باشد. بسته فرهنگی مان، کار بر روی خانواده، سبک زندگی، تقبیح حرام و … باید توأم انجام شود. کسی که عضو خبرگان ماست و ادعا میشود مجتهد است برای اینکه رأی بیاورد با خانم بدحجاب عکس میاندازد، چطور انتظار دارید مأمور نیروی انتظامی بتواند با مسئله حجاب مقابله کند؟ چون ما با خرید رأی و وادادگی بدحجابان و الگوهای آنها -که سلبریتی ها هستند- را تقویت میکنیم. شما در متینگهای انتخاباتی میبینید که این سلبریتی ها هر یک حضور مییابند و اظهارنظر میکنند و چون باعث رأی آوردن یک نفر میشوند طبیعتاً باید حفظ شوند و دولت وام دار آنها میشود و نمیتواند با آنها مقابله کند. یک کاندیدا برای اینکه رأی بیاورد، خلاف شرع را تبلیغ میکند.
*همانطور که اشاراتی داشتید ما اکنون با موانعی در مورد تبلیغ حجاب و همچنین برخورد با ناهنجاریهای معطوف به حجاب مواجه ایم، ضمن اینکه به موارد دیگری در این زمینه اشاره میکنید، چه پیشنهاداتی برای رفع آنها دارید؟
در بحث حجاب باید بین مردم عادی را با جریانهایی که مبارزاتی برخورد میکنند، تفکیک قائل شد. بین فردی که قانون حجاب را رعایت نمیکند با کسی که به دنبال مبارزه اجتماعی سازماندهی شده است باید تفاوت قائل بود
بخش بعدی که آسیب زننده است این است. فرض کنید یک قاضی بخواهد در مورد کسی که هنجار حجاب را شکسته است حکم صادر کند. نکته اینجاست که مردم از قوه قضائیه توقع دارند که فساد اصلی از بین برود. بیمار سرطانی را کسی بخاطر سرماخوردگی بستری نمیکند. توقع افکار عمومی از قوه قضائیه این است که در امور کلان از آن ارکان و افراد برجسته ای که تبعیض و فساد را مرتکب شده اند با آنها برخورد شوند. اگر برخوردی میشود به اندازه انتظار مردم نیست. انتظار میرود که با دانه درشتها که متهم به هزاران میلیارد فساد اقتصادی هستند برخورد سریع و جدی داشته باشند. اگر این اتفاق نیفتد و بعد مردم ببینند که یک نفر را بخاطر روسری دستگیر کرده اند عملاً ضد تبلیغ است. این خود عامل اجرایی نشدن مسئله هنجار حجاب است.
مسئله الگوسازی نیز خیلی مهم است. ما چقدر در رسانههایمان و در تبلیغاتمان یک همسر یا مادر شهید را مورد توجه قرار میدهیم و چقدر یک سلبریتی سگ باز را؟ عملاً ما یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف را که در مورد منافقین آمده است، در فضای رسانهای مان میبینیم.
درست است که در بحث فرهنگی و رسانهای و قضائی و تبلیغات سیاسی مشکل داریم ولی اینها باعث نمیشود که این تجویز را صادر کنیم که با ناهنجاری مانند بدحجابی برخورد نکنیم. اگر قبول داریم که دولت باید الزام به شریعت بکند جلوی حرمت شکنی ها را بگیریم و آن چهار مورد را نیز اصلاح کنیم. لذا به این معنی نیست که چون آن چهار مورد اشکال دارد پس ما یک خاکریز عقب تر برویم و حرمتها را پاس نداریم.
البته در بحث حجاب باید بین مردم عادی با جریانهایی که مبارزاتی برخورد میکنند، تفکیک قائل شد. بین فردی که قانون حجاب را رعایت نمیکند با کسی که به دنبال مبارزه اجتماعی سازماندهی شده است باید تفاوت قائل بود.