میشل روکار نخست وزیر پیشین سوسیالیست فرانسه در مقاله ای خواندنی به تحلیل موضوع هسته ای ایران و نحوه برخورد غرب با آن پرداخته و با وفادار خواندن ایران به پیمان ان پی تی ، در خواست غرب مبنی بر تعلیق غنی سازی را نقض حقوق بین المللی ملت ایران دانسته و عدم توجه غرب به پیشنهادهای ایران مثل ایجاد کنسرسیومهای هسته ای مشترک را اشتباهی توصیف نموده که گره های جدیدی بر این چالش زده است.

به گزارش خبرگزاری مهر از پاریس ، متن کامل مقاله میشل روکار که در روزنامه Les Echos فرانسه منتشر شده ، چنین است:

 کرة شمالی طی موافقتنامه ای در تاریخ 13 فوریه 2007 اعلام کرد که از برنامة هسته ای نظامی خود دست برمی دارد . این موفقیت بزرگی برای جامعة بین المللی است. هرچند که وضعیت داخلی این کشور و نیز نیاز مبرم آن به انرژی نیز به این عمل کمک کرد و تا حدودی این کشور را قابل معامله کرد. ولی دیپلماسی نیز در این کار نقش داشت و اینجاست که دوباره موضوع ایران مطرح می شود.

ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه اخیراً اعلام کرده بود که نباید برنامة اتمی ایران را بیش از آن چه که هست خطرناک دانست. من با این عقیده موافق نیستم. دارابودن احتمالی سلاح اتمی توسط ایران خطر بسیار جدی خواهد بود. هرچند که دارا بودن سلاح به معنای استفاده از آن نیست و الآن بیش از 15 سال است که هشت قدرت هسته ای وجود دارد بدون آنکه، از سال 1945 به این سوی، کسی از آن استفاده کرده باشد. ورود ایران به عنوان نهمین قدرت اتمی به طرز خطرناکی تغییرات منطقه ای و جهانی عمیقی را به همراه خواهد داشت و دیدگاه سیاسی، جامعة بین المللی و نیز اسرائیل، در مورد تضمین امنیت این کشور را عوض خواهد نمود.

پس چه باید کرد؟ در نگاه اول، قطعا استفاده از زور ممکن نیست. حملة اتمی نتایج وخیمی به همراه خواهد داشت و مردم عرب همبستگی خود را اعلام خواهد نمود و برخورد تمدنها گونه ای نظامی به خود خواهد گرفت. حمله با سلاحهای متعارف هم امکان نخواهد داشت ، چرا که اسرائیل با ایران مرز مشترک ندارد و اکثر نیروهای آمریکائی نیز در عراق و افغاستان درگیر می باشند. بنابر این به نظر می رسد که راه دیپلماتیک اجتناب ناپذیر است. اگر جامعة بین المللی همزمان دارای اقدامات تشویقی و تنبیهی بود، موفقیت این راه دیپلماتیک تضمین می شد. اگر ایالات متحدة آمریکا این موضوع را درک کند و همکاری کند پیروزی این راه حل حتمی خواهد بود. از سوی دیگر مجازاتهای اقتصادی نیز می تواند شدید تر شوند . موقعیت ایران نسبت به این کار بسیار حساس است. ضمن اینکه تعهد در مورد عدم استفاده از زور، جلب توافق روسیه و چین را ساده تر خواهد کرد.

تنها چهارچوب چنین مذاکره ای پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی است که در سال 1968 امضاء شده است و ایران جزو امضاکنندگان حتی قبل از موعد این پیمان بین المللی است. همکاری ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی به مدت سی سال بی عیب و نقص بود و ایران به این پیمان وفادار بوده است. تنها از سه سال پیش روند این همکاری تغییر یافته است. وضعیت کنونی ناشی از عدم اعتماد بین طرفین می باشد. ایران از یک سو و تروئیکای خود برگزیدة آلمان، انگلستان و فرانسه همراه با حمایت گهگاه آمریکا. چنین جوی به نفع یک مذاکرات موثر نیست. لذا جزئیات چنین مذاکره ای می بایستی دوباره بررسی شوند.

هدف غرب ـ که آمریکا تعیین کرده بود و بقیه از آن اطاعت کردند ـ از این مذاکرات این است که ایران از غنی سازی اورانیوم دست بردارد. پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی در این زمینه کاملاًٌ آشکار است: هر کشور امضا کنندة این پیمان که بطور آشکار از تجهیز خود به سلاح اتمی امتناع ورزد و به طور مطلق و بی قید و شرط کنترلهای آژانس انرزی اتمی را بپذیرد، بر اساس این پیمان دارای حق بی چون چرا برای تولید انرژی الکتریکی در داخل همان کشور و برای مصارف غیر نظامی است و بدین منظور می تواند از کمکهای تکنیکی و یا مالی جامعة بین المللی بهره مند شود. ایران نیز که نفت برایش همیشگی نیست می خواهد به تکنولوژی کامل انرژی هسته ای غیر نظامی دست یابد و این جزو اولین حقوق این کشور به عنوان امضا کنندة NPT می باشد. برای تولید انرژی الکتریکی می بایستی اورانیوم را تا 3.5 درصد غنی سازی نمود.

به گزارش «مهر» میشل روکار در ادامه مقاله خود می افزاید: چنانچه هدف مذاکرات این باشد که ایران به طور یک جانبه از حق به رسمیت شناخته شدة خود به عنوان کشور امضاکنندة NPT امتناع کند و در برابر آن، ما غربیها تنها از بی اعتمادی خود دست برداریم، من هیچ گونه موفقیتی برای چنین مذاکراتی نمی بینم. برای تولید بمب اتمی می بایستی اورانیوم را تا 95 درصد غنی سازی نمود و این یک عملیات صنعتی بزرگ و متفاوت است. آیا واقعاً جامعة علمی و آژانس بین المللی انرژی اتمی عاجز هستند از این که به جامعة بین المللی نشانها و معیارهای تشخیص این دو نوع عملیات صنعتی را نشان بدهند. فراتر از مشکلات مربوط به روشن بودن این قضیه، دوست من آقای  Vassili Leontief، بانی اقتصاد کلان و مخترع تابلوی مبادلات صنعتی، چهل سال پیش در زمان هراس بزرگ از تکثیر صنعتی، می گوید که بهترین نشان برای مشخص نمودن یک برنامة تسلیحاتی پنهانی مصرف بسیار زیاد الکتریسیته است که این برنامه به آن احتیاج دارد. آیا نمی توان این مورد را تحت کنترل قرار داد؟!

بی اعتمادی ما دارای دلیل است. این بی اعتمادی می تواند رفتار ما را تحت تسلط خود در آورد ولی نباید ما را از بررسی تمامی فرضیه ها ممنوع کند.

دولت ایران نه تنها هرگز به طور علنی میل خود را برای تسلیحات اتمی اعلام نکرده است بلکه چندین بار پیشنهادهای خود را تکرار نموده است که اگر مورد قبول واقع می شدند منجر به قبول کنترلهای آژانس انرژی اتمی می شد. یکی از این پیشنهادها همکاری بین المللی در زمینة گشایش الکتریکی هسته ای ایران بود، ما تا کنون با همه چیز مخالفت نموده ایم و بهانة مان این است که هرگونه غنی سازی اورانیوم نشانی از برنامة هسته ای نظامی است ولی این از لحاظ تکنیکی اشتباه است.