محمدعلی صفورا در کارگاه «تحلیل محتوای انیمیشن‌های تلویزیونی» با تأکید بر اینکه آثار ایرانی بیشتر سوژه و موضوع دارند تا قصه، این مسئله را موجب ضعف فیلمنامه‌ها دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، کارگاه «تحلیل محتوای انیمیشن تلویزیونی» با حضور مسئولان انیمیشن مراکز استانی سازمان صداوسیما پیش از ظهر امروز چهارشنبه ۱۹ تیرماه در مجموعه «انتظار» کرمانشاه برگزار شد.

محمدعلی صفورا مدرس انیمیشن در ابتدای این جلسه با اشاره به آثار انیمیشن دنیا عنوان کرد: پیش فرض ما این است که در این مسیر رشد خوبی داشته‌ایم اما لازم است که با توجه به استانداردهای دنیا حرکت کنیم و همچنان رشد کنیم.

وی ادامه داد: تولیدات انیمیشن به سه دسته عمده انیمیشن تجربی، سینمایی و تلویزیونی تقسیم می‌شود.

صفورا با اشاره به عناصر ساختاری ویژه انیمیشن اظهار کرد: عناصر ساختاری_بیانی ویژه انیمیشن، فیلمنامه، طراحی بصری، طراحی صوتی و تدوین عناصر این الگو را تشکیل می‌دهند.

وی در بخش عناصر ساختاری بیانی توضیح داد: یکی از بخش‌های این ساختار جاندارپنداری است اینکه به قلم، ماشین و… جان داده شود این مورد در انیمیشن‌های ما وجود دارد ولی هموز خیلی سطحی است.

صفورا با اشاره به بخش فیلمنامه نیز گفت: مهمترین صعف ما قصه‌گویی است و اینکه قصه‌ها شروع، میانه و پایان‌بندی ندارند. طرح‌هایی که می‌رسند بیشتر موضوع دارند مثل نیکی به پدر و مادر و یا ترس از تاریکی اما قصه این موضوعات چیست؟ ما بحران قصه داریم و داستان‌های جذاب بوجود نمی‌آید. برای هر داستانی هم باید ساختار درستی را تعریف کنیم.

این مدرس انیمیشن با اشاره به حرکات خاص در انیمیشن‌ها عنوان کرد: حرکات خاص در انیمیشن و کاراکترها می‌تواند با توجه به فرهنگ‌ها و استان‌های مختلف با هم متفاوت باشد. مثلاً وقتی کسی عاشق می‌شود ابروی او تغییر می‌کند و شبیه قلب می‌شود و یا وقتی ناراحت نمی‌شود ابروهای او گره می‌خورد و این‌ها همان حرکات خاصی است که غرب دوست دارد در آثار ما ببیند.

وی با اشاره به اهمیت در نظر گرفتن «کارکرد» در آثار عنوان کرد: اینکه بدانیم انیمیشن قرار است تجربی یا سینمایی یا تلویزیونی باشد، یا مخاطبش چه کسی است برای کارکرد انیمیشن اهمیت زیادی دارد.

صفورا با اشاره به بازنمایی شخصیت‌ها در آثار پویانمایی گفت: نحوه بازنمایی این شخصیت‌ها در قالب گروه خانواده، همسالان و دوستان، چهره‌های سیاسی و مذهبی و… در انیمیشن مهم است و نحوه تعامل میان این افراد است که کار را قدرتمند می‌کند. مثلاً ما در ایران اقلیت‌ها را داریم اما چقدر اقلیت‌ها در آثار راه پیدا می‌کنند اما شما در انیمیشن خارجی می‌بینید که در کنار دو سفیدپوست، حتماً سه شخصیت سیاه پوست هم می‌گذارد و دیالوگ‌های بین این شخصیت‌ها نشان دهنده نحوه روابطشان است. دنیا در حال فکر کردن به این مسائل و از بین بردن تبعیض هاست و نشان می‌دهد که می‌خواهد به شهروندانش فکر کند.

وی در بخش دیگر درباره بازنمایی مکان‌ها در آثار نیز تصریح کرد: خانه، مدرسه، محله و… نمایش دهنده پیشرفت شهر و کشور شما در انیمیشن است.

صفورا تصریح کرد: رویکرد انگلیس هم مثل ما در انیمیشن آموزشی است و بنا دارند محتوا ارایه کنند اما ما فکر می‌کنیم انیمیشن‌های ما آموزشی‌تر است درحالیکه برعکس آثار آنها بیشتر تأثیر آموزشی دارد.

صفورا با اشاره به «مفاهیم کلیدی بازنمایی» یادآور شد: دیگری، کلیشه‌سازی و طبیعی سازی از جمله این مفاهیم است. آمریکا آن‌قدر سوپرمن و قهرمان نشان می‌دهد در آثارش که شما آن را باور می‌کنید و از این طریق طبیعی‌سازی می‌کند. مفهوم کلیدی نیز در یک انیمیشن به این نکته اشاره دارد که نحوه بازنمایی هرکسی غیر از «ما» در آثارمان چگونه خواهد بود.