به گزارش خبرنگار مهر، احد فرامرز قراملکی استاد دانشگاه تهران عصر روز گذشته ۸ مردادماه در همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهابالدین سهروردی» که به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همکاری کمیسیون ملی یونسکو – ایران و دانشگاه آزاد اسلامی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، به ارائه مقاله خود با عنوان سهروردی و پارادایم منطق ارسطویی ـ سینوی پرداخت و گفت: حکمت اشراق سهروردی بدون تردید یک امر تاریخی است. امر تاریخی آن است که در گذشته رخ داده، اما در زمان جاری شده و استمرار یافته است. مهمترین وجه استمرار تاریخی، تأثیر تاریخی آن است. فلسفه سهروردی نمونه آشمار از چنین رخدادی است، زیرا آن از طرفی برآمده از شناخت انتقادی و گفت وگوی نقادانه سهروردی با میراث پیشینیان است و از طرف دیگر، بر رشد اندیشه فلسفی نزد پسینیان از جهات گوناگون مؤثر افتاده و استمرار تاریخی یافته است. به همین سبب در تعیین دقیق جایگاه تاریخی سهروردی در فلسفه رشد یافته در تمدن اسلامی به پژوهش تطبیقی نیازمندیم.
وی افزود: پژوهش مقایسه ای از دو گونه مطالعه های پیشین و پسین به دست می آید. مطالعه پیشین معطوف به شناخت منابع و میراثی است که سهروردی از آنها متأثر است و حکمت اشراق از تحلیل انتقادی، بازسازی آنها برآمده است. پژوهش پسینی، مطالعه اندیشه های فلسفی پس از او و رصد کردن میزان تأثیر وی بر آنها با ابزارهای علم سنجی است. کامیابی در هر دو گونه پژوهش نیازمند شناخت دوره های گوناگون تاریخ فلسفه اسلامی است.
این محقق و نویسنده کشورمان در ادامه سخنانش به برخی از ویژگی های اندیشه سهروردی پرداخت و اظهار کرد: نخستین ویژگی اندیشه سهروردی برخورداری وی از منابع بسیار متنوع است. مواجهه وی با منابع، متن پژوهانه است و الگوی او در متن پژوهی گفت وگوی مؤثر و نقادانه با متن ها است. این الگو را در مواجهه سقراط با میراث پیشینیان می یابیم، اندیشه سهروردی نیز نمونه ای از گفت وگوی انتقادی فلسفی با الگوی سقراطی تفاوت دارد. اشاره به وجوه تفاوت بین این دو الگو مطالعه و نوشتار دیگری می طلبد.
قراملکی تصریح کرد: سهروردی شیوه خاصی در بهره مندی از میراث پیشینیان دارد. این مسأله نیازمند مطالعه نظام مند دیگری است. یکی از تفاوتهای سهروردی با سقراط در دامنه منابع است. اگر چه سقراط به روایت افلاطون اطلاعات وسیع و خیره کننده از میراث اسطوره ای، شعری و فلسفی پیشینیان خود دارد، اما آن بیشتر به تمدن یونان باستان مربوط است. سقراط از تمدن ایران بی اطلاع نبوده، اما وی اطلاعات وسیعی را هم نشان نمی دهد. سهروردی متأسفانه بدون بیان منابع خود، اطلاعات فراوانی هم از اندیشه های تمدن ایران باستان و هم از تمدن یونان وهم از میراث پس از یونان به ویژه تمدن اسلامی دارد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: ویژگی دوم اندیشه سهروردی این است که کثرت منابع نزد سهروردی به تفکر التقاطی منجر نمی شود، زیرا وی با این منابع مواجهه روشمند دارد. اندیشه وی آمیزه ای التقاطی از اندیشه های سلف نیست. اگرچه سهروردی از روش خود فراوان سخن نمی گوید، اما فلسفه او نشانگر آن است که این فلسفه برآمده از منطق و روش تحقیق کارآمد بوده است. کشف مبانی و اصول روش شناختی سهروردی از مسئولیتهای سهروردی پژوهان است.
وی با بیان اینکه سومین ویژگی اندیشه سهروردی دو خصلت است که اغلب غیرجامع اند: نقادی و نوآوری، اظهارکرد: نوآوری وی به فلسفه خاص حکمت اشراق می انجامد. این طرح نو از هستی شناسی سبب نمی شود که وی میراث پیشینیان را تحقیر کند یا آنها را به هر طریقی نفی کند. وی همچنین میراث فلسفی و آراء پیشینیان را با خوانش هایی از باب تفسیر به رأی، به دیدگاه فلسفی خویش تحویل نمی برد.
قراملکی تصریح کرد: راهبر سهروردی، سنجشگری منطقی و منصفانه است. اگرچه بیشترین نوآوری او را در فلسفه می دانند، اما دانش منطق در هر دو بعد نوآوری و نقادی سهم بسیار مهم در حکمت اشراق دارد.
وی با اشاره به اینکه برای فهم ابعاد ویژگی نقادی و سنجشگری در اندیشه سهروردی می توان او را با برخی از منتقدان ابن سینا مانند ابوالبرکات بغدادی، غزالی، فخرالدین رازی و سمرقندی مقایسه کرد، گفت: سهروردی با همه آنان متفاوت است. مهمترین تفاوت در ارائه سامان جدیدی از هستی شناسی است. مقایسه سهروردی با رازی از جهات گوناگون اهمیت دارد. برخی از مورخان هر دو را شاگرد مجدالدین جیلی دانسته اند. صرف نظر از بحث های تاریخی، در آثار آن دو می توان دو تقریر مختلف از نقادی های شکوهمند جیلی بر اندیشه های ابن سینا را یافت. سهروردی بر بسیاری از آراء ابن سینا در منطق، طبیعیات و الهیات نقد دارد. بررسی هر یک از این موارد و حتی بررسی مواضع نقد شیخ اشراق بر ابن سینا، نیازمند مقاله های فراوانی است.
مدیرگروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران با بیان اینکه چالشها، نوآوری ها و نقدهای سهروردی در منطق دو گونه عمده اند، گفت: بخشی از آراء خاص سهروردی تلاش برای ساده سازی و اختصار قواعد منطق از طریق تحویل همه اقسام قضایا(گوناگونی قضایا در منطق ارسطویی ـ سینوی بیش از پانصد قسم است) به یک قضیه یعنی حملی موجب کلی ضروری است. چنین دیدگاهی مانع توسعه منطق و عامل کاهش کارآمدی آن در صورت بندی استنتاجهای گوناگون می شود و در مواردی سبب ابهام، بلکه گمراهی و تحریف میشود. بخش درخشان از آراء سهروردی به توسعه منطق می انجامد و نمونه آن نقد منطق تعریف استوار بر تحلیل ماهوی به جنس و فصل است. گذار تاریخی و پارادایمی از حد حقیقی (تحلیل ماهوی) به حد اسمی به معنای تحلیل مفهومی در دامنه ای بسیار بیشتر از کاربرد مشائی کلمه، حاص چنین چالشهایی است و آن خبر از تحول کلی طبیعی به مفهوم گرایی می دهد