خبرگزاری مهر، گروه استانها: انگار از قبل میدانستند باید روزگاری روی پاهای خودت بایستی که نام «پاوه» را بر تو نهادند؛ تو که سند سرسپردگی کُردهای غیور به انقلاب شدی.
تو که قهرمانشهر ما شدی و آخرین دژ مقاومت مردم کُرد بودی برای نقش بر آب کردن نقشه شوم کردستان مستقل و آزاد عدهای منافق که عمق پستیشان به بلندای کوههای سربلندت بود.
کوردلانی که بیشرمانه در دامن تو از هیچ جنایتی علیه هموطنان خود دریغ نکردند. غارت کردند، آتش زدند، کشتند، سربریدند و حتی جنازهها را قطعهقطعه کردند.
هنوز شیرینی انقلاب را زیر زبانمان احساس نکرده بودیم که حمله مزدوران سرسپرده و منافقان کوردل به مرزهای غربی کشور کاممان را تلخ کرد.
۲۰مرداد سال ۵۸ بود که گروههای ضد انقلاب در روستای قوری قلعه جمع شدند و قطعنامه دادند که باید شورای شهرستان پاوه تشکیل شود و پاسدار غیر بومی در منطقه نباشد و به کردستان خودمختاری دهند.
مردم در شهر تظاهرات کردند و در فرمانداری متحصن شدند، میخواستند برای تامین امنیتشان نیروی کمکی بیاید؛ چند روز بعد پاسدارانی به فرماندهی اصغر وصالی به پاوه رفتند.
اما نیروهای ضد انقلاب هم خودشان را به قوری قلعه رساندند و در شب ۲۳ مرداد سال ۵۸ به پاوه حمله کردند.
پاسگاه ژاندارمری پاوه به فرماندهی ستوان یوسفی تنها قرارگاه نظامی شهر بود.
گروه اصغر وصالی که به خاطر دستمالهای قرمز دور گردنشان به دستمال سرخها مشهور بودند و برخی پاسداران محلی در خانهها استقرار یافتند.
ماموستا ملاقادر قادری روحانی محبوب مدرسه قرآن پاوه در آن روزها هم بین مدافعان بود. او روایتها دارد از آن روزها که مردم روزهدار در مقابل دشمن ضدانقلاب چطور ایستادگی کردهاند.
روایت شهید چمران از آن روزها در گنجینه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به خوبی وضعی مردم را نشان میدهد.
از ۶۰ پاسدار غیر محلی، فقط ۱۶ نفر باقی مانده بودند و آن هم ۶ یا ۷ نفر مجروح که قادر به جنگ نبودند و بقیه نیز خسته و کوفته و دل شکسته و گرسنه که به مدت یک هفته، تحت محاصره در سخت ترین شرایط، با مرگ دست و پنجه نرم می کردند و اکثر دوستان خود را از دست داده بودند و هیچ امیدی به زندگی نداشتند.
آب بر آنها قطع شده بود؛ زیرا تلمبه موتور آب را که خارج از شهر قرار داشت، آتش زده بودند. نان و آذوقه نداشتند؛ مهمات آنها به پایان رسیده بود؛ همه ارتفاعات شهر به دست دشمن سقوط کرده بود؛ بیمارستان معروف پاوه، به دست آنها افتاده بود و همه ۲۵ پاسدارش، به شهادت رسیده بودند.
در مقابل آنها، نیرویی بین ۲۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر از همه گروه های چپی و راستی، با اسلحه سبک و سنگین، همه منطقه را زیر سیطره خود گرفته بودند.
روزهای شکست حصر پاوه
محمد کرمیراد هم یکی از افرادی است که در قائله پاوه حضور داشت و از نزدیک شاهد آن روزها بوده است و از خاطرات شکست حصر پاوه برایمان میگوید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ضد انقلاب و عوامل دست نشانده خارجی به دنبال تجزیه کشور ما بودند و مردم شریف مناطق مرزی از جمله برادران اهل سنت را مورد هجمه خود قرار دادند.
نیروهای محلی و بومی سپاه و نیز نیروهای سپاه شهرستانها به همراه برادران بسیجی همان مناطق برای حفاظت و حراست از کشور عزیز اسلامی فعالیتهای خود را شروع کردند، ضدانقلاب با حمله به پاوه بخش زیادی از مردم را شهید و مجروح کردند.
در آن شرایط ضد انقلاب در منطقه غار قوریقلعه تسلیحات و امکانات بسیاری را که اهدایی قدرتهای دنیا به آنها بود فراهم و بخشی از منطقه را به تصرف خود در آورد و در این راستا شهید چمران و بهترین فرماندهان از جمله شهید آیت شعبانی، شهید زنگنه، شهید صوری، بوچان پور، مرتضی شریفی و شهید محمد سعید جعفری در آن منطقه حاضر شدند.
نیروهای انقلابی به همراه تسلیحات و امکانات و مواد دارویی و خوراکی به پاوه اعزام شدند.
با حضور در پاوه از نزدیک شاهد مجاهدتهای شبانه روزی شهید چمران و ماموستا ملاقادر قادری و اهالی منطقه بودیم در مبارزه با عوامل ضد انقلاب که بیشتر مناطق را تحت محاصره قرار دادند.
غروبی که به پاوه رسیدیم سختترین شب درگیری و مبارزه ما با عوامل ضد انقلاب بود و در آن شب شهید چمران حتی یک لحظه نخوابید و تا صبح اوضاع را کنترل میکرد همچنین ایشان به جای فرمانده پاسگاه ژاندارمری که فردی استوار بود شهید آیت شعبانی را به عنوان فرمانده معرفی کرد.
این پاسگاه دژ محکمی علیه عوامل ضدانقلاب بود و نیروهای ضد انقلاب پس از اینکه نتوانستند پاسگاه را پس بگیرند فردی را فرستادند که درخواست آنها مذاکره با فرمانده برای آتشبس بود البته شرط آنها نداشتن اسلحه توسط شهید آیت شعبانی بود، این شهید بزرگوار که کوهی از اخلاص و صفا بود با دست خالی جلو رفت و ضدانقلاب به زعم اینکه اگر این فرمانده شجاع را با این ترفند به شهادت برسانند میتوانند پاسگاه را به تصرف درآورند به سمت وی شلیک کردند که سبب مجروحیت سطحی ایشان شد.
بلافاصله نیروهای مسلح به سمت عوامل ضدانقلاب تیراندازی کردند و شهید آیت شعبانی در سایه تیراندازی نیروهای خودی به پاسگاه بازگشت و نیروهای پاسگاه ژاندارمری تحت فرمان این فرمانده دلاور و مجاهد فی سبیل الله توانستند تا آخرین لحظه با وجود کمبود مهمات پاسگاه را حفظ کنند و افتخاری بیافریند که عوامل ضد انقلاب با آن همه امکانات نتوانستند کاری از پیش ببرند.
فرمانداری نقطه بعدی تهاجمات عوامل ضد انقلاب بود که بنده و مرتضی شریفی به شهید چمران ملحق شدیم و شاهد مقاومت خیلی خوب رزمندگان، پاسداران و نیروهای بسیجی بودیم.
ضدانقلابها کادر درمانی بیمارستان پاوه را با موزاییک سر بریدند
مقر سپاه هم نقطه بعدی بود که در آنجا فرمانده سپاه با پرسنل بومی و غیربومی مشغول بودند نقطه مهمتری که ضدانقلاب در آنجا فاجعه به بارآورد بیمارستان پاوه بود که به دلیل کمبود نیروی حراستی و نگهبان سقوط کرد.
عوامل ضدانقلاب به طرز فجیعی پرستاران و نیروهای کادر درمانی بیمارستان را به شهادت رساندند به گونه ای که با موزاییک سر آنها را بریده بودند در حالی که آنها به شهادت رسیده بودند و این نشان از اوج خباثت آنها بوده است.
در پی تماس شهید محمدسعید جعفری - که مقام معظم رهبری در سفر سال ۹۰ خود به کرمانشاه به این شهید والا مقام لقب شهید پیشرو و پیشگام را داده بودند - از طریق مرحوم حاج آخوند که عضو خبرگان رهبری بودند با امام خمینی(ره) تماس تلفنی برقرار کردند و اوضاع پاوه را به اطلاع ایشان رساندند و نتیجه آن توجه بنیانگذار کبیر انقلاب به پاوه و صدور فرمان تاریخی به ارتش و نیروهای مسلح برای شکستن حصر پاوه شد.
نیروهای سپاه و ارتش با شنیدن فرمان امام(ره) عازم کرمانشاه شدند و این پیام لرزه بر اندام ضد انقلاب انداخت و سبب وحشت آنها شد از طرفی نیروهای ما هم روحیه گرفتند و یکی دو ساعت بعد خبر اعزام نیرو، با خوشحالی به تیراندازی هوایی پرداختند که شهید چمران هشدار دادند مبادا این کار سبب هدررفت مهمات و سوءاستفاده دشمن شود که نتوانسته پاوه را به طور کامل تصرف کند.
قبل از ورود نیروهای ما به شهر اوضاع ضد انقلاب متزلزل شد البته هواپیمای جنگی ما هم با شکسته شدن دیوار صوتی به دلیل پرواز در سطحی پایین به کوه برخورد کرد و منهدم شد.
در آن شرایط تنها یک راه برای ارسال بالگرد وجود داشت و با وجود تیراندازی های زیادی که شکل می گرفت نشاندن بالگرد کاری بسیار سخت بود.
در آن شرایط سخت با وجود کمبود مواد غذایی و امکانات و مهمات سخنان شهید چمران بسیار زیبا بود.
با رسیدن نیروهای تازه نفس، عوامل ضد انقلاب فرار کردند و شهید چمران با نیروهای خود به تعقیب آنهاتا منطقه مرزی پرداخت که به سمت عراق می رفت.
صدام و ارتش بعث عراق در آن زمان با جماهیر شوروی سابق و آمریکا ارتباط داشتند و علیه انقلاب وارد جنگ داخلی شده بودند تا بتوانند بخشی از کشور ما را تجزیه کنند که نیروهای سپاه، ارتش، بسیج، روحانیت و مردم پاوه در مقابل آنها ایستادگی کردند و تسلیم آنها نشدند.
این نقطه عطفی برای شهر مقاوم پاوه بود که برای دومین بار از دوران انقلاب اسلامی ایستادگی کردند یکی در برابر عوامل سلطنت طلب که یکباره حمله کردند و مردم پاوه در دفاع از نهضت امام راحل(ره) در برابر آنها جانانه ایستادند و دومین بار نیز مقاومت در برابر عوامل ضد انقلاب بود که نگذاشتند آنها به هدف خود برسند.