به گزارش خبرنگار مهر، نام کتاب ارزشمند و سترگ الغدیر و نویسنده و پژوهشگر ارجمندش علامه امینی را همگان شنیده اند. این اثر کتابی است در اثبات ولایت بلافصل علی بن ابیطالب بعد از پیامبر و اثبات مذهب شیعه که ۲۰ جلدی است و ۱۱ جلد آن به زبان عربی و ترجمه آن در ۲۲ جلد به زبان فارسی چاپ شده است. ۹ جلد چاپ نشده تحقیقی فراگیر دربارهٔ حدیثهای ولایت است.
علامه امینی در این کتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر که حدیث غدیر را روایت کردهاند اشاره میکند. آنگاه ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را برمیشمارد. در پایان هم اشعار شاعران مختلف را دربارهٔ این موضوع ذکر میکند.
نویسنده برای تدوین این کتاب به کتابخانههای کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد. وی در این باره نوشته است: من برای نوشتن الغدیر، ۱۰۰۰۰ کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خواندهام و به ۱۰۰۰۰۰ کتاب مراجعه مکرر داشتم.
اما پیش و پس از الغدیر کتابهای مهم دیگری در این باره نوشته شده است. یکی از این کتابها «عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار» نوشته میر حامد حسین است که به مناقب ائمه اطهار(ع) میپردازد. این اثر بی تردید از مهمترین کتاب های کلامی در اثبات امامت بلا فصل حضرت امیر(ع) و دلالت حدیث غدیر بر امامت است. از ویژگی های این اثر میزان تتبع در آن است که حیرت آور است.
این اثر بزرگترین و ارجمندترین کتاب علامه میر حامد حسین و از شاهکارهای علمی و اعتقادی شیعه به شمار میرود. مؤلف بزرگوار این کتاب عظیم و شگفت انگیز را در مناقب ائمه اطهار (ع) و در جواب کتاب ضدّ شیعی «تحفة اثنا عشریه» نوشته است.
کتاب خصومت برانگیز «تحفة اثنی عشریه» (هدیهای برای شیعیان دوازده امامی) را مولوی عبدالعزیز دهلوی (م ۱۲۳۹ ق) معروف به «سراج الهند» نوشته بود. او که از عالمان برجسته و فاضل شبه قاره هند و از اهل سنت بود، بدون توجّه به آیات وحدت بخش قرآن و سفارشهای پیامبر(ص) در این کتابش، عقاید و آراء شیعه را به طور عموم و فرقه اثنا عشریه را بالخصوص در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به کتب نوآموزان ـ که به خطابه نزدیکتر است تا به برهان یا دست کم نقل صحیح مطالب ـ مورد حمله و اعتراض قرار داده است. کتاب را مملو از افتراآت و تهمتهای شنیعه ساخته است ... و باعث تشتّت جبهه اسلامی هند شد. این کتاب در دل برادران مسلمان نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب، شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت.
این اثر دارای دو منهج و هر منهج نیز مشتمل بر مجلّداتی چند است:
منهج اوّل درباره اثبات دلالت آیاتی چند از قرآن مجید بر امامت است، از جمله آیه: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» و آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ».
و آیات فراوان دیگری که بر امامت شرعی و الهی ائمه اهل بیت عصمت و طهارت (امام علی و فرزندان معصومش (علیهمالسّلام ) دلالت میکند. همه را مورد بحث عالمانه و محققانه و گسترده قرار داده است. گفتهاند این مجلد هنوز به چاپ نرسیده است و در کتابخانه عظیم مؤلف دانشمندش، در شهر لکهنو نگهداری میشود.
منهج دوّم کتاب، درباره احادیث دوازدهگانهای است که مولوی عبدالعزیز دهلوی در کتاب تحفة اثنا عشریه، مغرضانه اصل یا تواتر آنها را انکار و اشکالاتی بر این احادیث شیعی وارد کرده بود. این منهج از کتاب شگفتآور و عظیم عبقات الانوار، ۳۰ جلد است که حدود دوازده جلد آن در هندوستان و ایران به چاپ رسیده است. هر یک از احادیث دوازدهگانه، خود یک مجلّد و برخی از این مجلّدات هم در چندین جلد به سبک قدیم و سنگی چاپ شده است.
علامه میر حامد حسین، کتاب عبقات را به سادگی و آسانی و رفاه و خدمه و گروه تحقیق ننوشت، او در راه تألیف چنین کتاب عظیمی، خود به تنهایی سختترین سفرها و پرزحمتترین کارها را عاشقانه پذیرفت. زیرا همه اسناد و منابع تتبّع و تحقیق را در اختیار نداشت، بویژه کتابها و منابع اهل سنت را.
گاهی به عنوان خادم و کارگر در یکی از روستاهای دور افتاده شهر مکه به خانه عالمی سنی وارد شد تا در کتابخانه او به کتابی که دنبالش میگشت، دست یابد و موفق هم شد. وقتی هم فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم کفن و دفن و تشییع و مجلس سوگواری را به دیگران واگذارد تا یک ساعت هم که شده وقتش را جز در تألیف عبقات الانوار صرف نکند.
زمانی به مصر رفت و کتابی را که میخواست پیدا کرد و با کشتی برگشت، در کشتی مشغول مطالعه کتاب بود که باد تندی کتاب را از دستش گرفت و به دریا افکند و سید به دنبال کتاب خود را به دریا زد و کتاب را گرفت! ... وقتی همسفران او را گرفتند و در کشتی نشاندند و سؤال کردند که چرا خودت را به دریا پرت کردی؟ کتاب را نشان داد و جواب داد: به خاطر این کتاب!
الْغَدیر فِی التُّراثِ الْاسْلامی
الْغَدیر فِی التُّراثِ الْاسْلامی کتابی به زبان عربی نوشته سید عبدالعزیز طباطبایی (متوفای ۱۳۷۴ش). نویسنده، کتابهایی را که از قرن دوم تا قرن پانزدهم قمری درباره غدیر نوشته شده، بر اساس تاریخ تألیف، همراه با معرفی کامل کتاب و شرح حال نویسنده آن فهرست کرده است. فهرست اولیه اثر، با معرفی ۱۲۵ کتاب، نخستین بار در مجله تراثنا منتشر شد و بعدها توسط خود محقق طباطبایی تکمیل گردید.
به مناسبت کنگرهای که به دستور آیتاللّه خویی در لندن به مناسبت عید غدیر برپا شد، مجله «تراثنا» که توسط مؤسسه آل البیت در قم منتشر میشد، اقدام به نشر ویژهنامه غدیر نمود. به همین دلیل، از محقق طباطبایی خواسته شد تا مقالهای درباره کتابهای نوشتهشده درباره غدیر نوشته شود. محقق هم دست به پژوهش زد و قریب به ۱۲۵ کتاب را به همراه تاریخ تألیف و نویسنده آن معرفی کرد و مقاله آن در ویژهنامه شماره ۲۱ «تراثنا»، (ذی الحجه ۱۴۱۰ق) با نام «الغدیر فی التراث الاسلامی» به چاپ رسید.
نویسنده پس از انتشار مقاله، به تکمیل آن پرداخت و تعداد کتابها در نسخه تکمیلی را به ۱۶۲ کتاب رساند. این امر، سبب تبدیل مقاله به کتابی مستقل در بیروت شد و «دار المؤرخ العربی» آن را در سال ۱۴۱۴ق منتشر کرد.
یک سال پس از آن، وزارت ارشاد اسلامی در ایران در ذیحجه سال ۱۴۱۵ق، به مناسبت مصادف بودن نمایشگاه بینالمللی کتاب با عید غدیر، آن را به چاپ رساند. در ابتدای کتاب یادشده، مقالهای با نام «حَدیثُ الْغَدیر، رُواتُهُ کَثیرون لِلْغایة… قَلیلون لِلْغایة!» از سید عبدالعزیز آمده که متن مقاله، برگرفته از سخنان او در کنگره غدیر در لندن است.
محقق در این مقاله، در مستند بودن حدیث غدیر، به روایتکنندگان این حدیث اشاره میکند که بر اساس سندهای روایی، ۱۲۰ نفر آن را نقل کردهاند که این تعداد راویان، بسیار بوده و حتی نصف این عدد هم، حدیث را به حدّ تواتر میرساند، اما نسبت به آن جماعت بسیار از پیاده و سواره که در روز غدیر حاضر بودند و حدیث را از پیامبر اسلام شنیدند، این تعداد کم و قلیل است و او درباره دلایل و چرایی آن توضیح میدهد.
این مقاله را نخستین بار، مجله «الموسم» در شماره هفتم در سال ۱۴۱۱ق نیز چاپ نمود. مهدی جعفری، کتاب را با اختصار ترجمه کرده و انتشارات کتابخانه چهل ستون(تهران) در سال ۱۴۱۱ق منتشر کرد. محمد انصاری زنجانی نیز با تکیه بر این اثر محقق طباطبایی و نقل مطالب بسیار از آن، کتاب خود را با نام «غدیر در آیینه کتاب» توسط انتشارات الهادی منتشر کرد. از بخشهای قابل توجه این کتاب، زندگینامه خودنوشت محقق طباطبایی است. این کتاب یک بار در دارالمورخ العربی بیروت سال ۱۴۱۴ق به چاپ رسید و انتشارات الهادی در سال ۱۳۷۳ش مجددا آن را منتشر کرد.
حسن انصاری از شاگردان محقق طباطبایی در یادداشتی در مورد او نوشته است: مرحوم علامه محقق سیدعبدالعزیز طباطبایی تقریبا بیشتر عمر خود را وقف حدیث غدیر کرد. هم با مرحوم آقای امینی سالها همکاری کرد و هم در گردآوری منابع خطی حدیث غدیر و به ویژه تألیفات حدیثی اهل سنت تلاش کرد و هم در راستای تکمیل کتاب الغدیر کتابها و نوشته های مختلفی فراهم و تدوین کرد. تقریباً کتابی مهم در حدیث اهل سنت نبود که آن را در راستای گردآوری اسانید حدیث غدیر مورد کاوش و بررسی قرار نداده باشد. آن زمان بیشتر کتابها هنوز خطی بود و طبعاً این کار نیاز به زحمت و تلاش فراوان داشت. خود آن مرحوم به من می گفت تمام تاریخ دمشق ابن عساکر را چند بار خوانده بود تا احادیث مرتبط را یادداشت کند. مجلدی فراهم کرد به عنوان مستدرک راویان حدیث غدیر. این کار مستدرکی بود بر آثار سترگی مانند الغدیر و عبقات. در چارچوب چاپ جدید الغدیر، آن چند جلدی که پیش از درگذشت استاد به چاپ رسید هم حواشی مفیدی بر کتاب فراهم کرد و هم متن را تصحیح نمود و اغلاط چاپ اول را اصلاح کرد. در کاوشهای خود در میان نسخه های خطی رساله کوتاهی از ذهبی در دانشگاه تهران پیدا کرد که طرق حدیث غدیر بود و ناشناخته مانده بود.
وی می افزاید: استاد با تبحری که در شناخت نسخه ها داشت توانست کتاب را شناسایی کند و آن را با تعلیقات به چاپ رساند. از پس سال ها تتبع در کتاب های خطی و فهرست ها و منابع تراجمی و کتابشناختی فهرستی فراهم کرد از نویسندگان غدیر. هر کس در طول تاریخ درباره غدیر کتابی نوشته بود را شناسایی کرد و با ذکر شواهد و استنادات آثار آنان را معرفی کرد. کتابهای متعددی را که هنوز خطی بود و به نحوی مرتبط با غدیر بود گاه استنساخ و گاه تا حد تصحیح متن ها فراهم کرد؛ از جمله بخش های مرتبط از تاریخ دمشق و فرائد السمطین و مناقب ابن المغازلی و مناقب ابن طلحه و چندین کتاب کوچک و بزرگ دیگر را استنساخ و یا تصحیح کرد و برای تخریج احادیث آنها یک عمر یادداشت فراهم کرد. زمانی که مؤلفین غدیر را می نوشت من در جزئیات پیشرفت کار بودم و از نزدیک شاهد بودم که با چه عشقی این کار را برای چاپ آماده می کرد. در خاطرم هست بعد از چاپ اول خیلی زود چاپ دومی از کتاب عرضه کرد با اصلاحات و تکمیل مطالب. بر روی نسخه شخصی او از کتاب تا روزهای آخر عمر شریفش من شاهد بودم که هنوز مطالبی را بر متن می افزود. گاه برای دیدن یک کتاب مرتبط تا تهران و تا مرکز آقای بجنوردی می آمد تا یک منبع جدید را ببیند. گاهی در خدمت او به دانشگاه تهران و کتابخانه مرکزی و یا منزل مرحوم اصغر آقای مهدوی و یا مرحوم فخرالدین نصیری میرفتیم فقط برای دیدن یک نسخه جدید به هدف تکمیل کارهای غدیری اش. آن مرحوم در چاپ بیشتر کتابهای مرتبط با غدیر که توسط دیگران چاپ می شد دست کم در فاصله دو دهه آخر عمر شریفش سهمی مهم داشت. در دفاتر یادداشتهای او از سفرهای داخلی و خارجی بخش زیادی اختصاص داشت به تخریج طرق حدیث غدیر از روی منابع خطی کتابخانه ها و به ویژه کتابخانه های ظاهریه و سلیمانیه.