به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، ایزابل هوپر که در جشنواره سارایوو با دریافت قلب افتخاری تقدیر شد این جایزه را برای نقش تاثیرگذارش در سینما و هنر فیلم که شامل همکاری با کارگردانهای مطرحی چون کلود شابرول، ژان لوک گدار و میشاییل هانکه میشود، دریافت کرد.
هوپر در این مراسم گفت بیشتر موفقیت او به دیدگاه فیلمسازانی بستگی داشته که پرتره او را روی پرده سینما بردهاند.
وی گفت: در زندگی یک بازیگر همه چیز مربوط به آن چیزی است که در راس هرم میگذرد، و او کارگردان است. کارگردان است که تصمیم میگیرد شما چطور به نظر برسید، چطور دوست داشته باشید و چطور دوست داشته شوید. نه بیشتر نه کمتر، همه چیز به برخوردهای مختلف و متعدد با کارگردانها بستگی دارد. در حرفه من کارم با شابرول شروع شد و من در هفت فیلم با او همکاری کردم.
هوپر گفت روابط برمبنای افرادی که با آنها همکاری کرد گسترش یافت و آنها بودند که به او این احساس را دادند که چه کاری بکند و به عنوان یک بازیگر چه دستاوردی داشته باشد.
او افزود: برای من فیلمسازی واقعا درباره زمان حال است، نه چیزی مربوط به قبل و نه بعد. این به تو تعلق ندارد، به مخاطب تعلق دارد.
بازیگر سرشناس فرانسوی از روند ساخت یک فیلم به عنوان نوعی زبان سکوت بین کارگردانها و بازیگران یاد کرد و گفت بیشتر به برداشتها و احساسات مربوط میشود و یک چیز کاملا خوب است، اما توصیفش چندان آسان نیست و معتقد است همه کارهای تخصصی خلاقانه هستند. وی افزود: خودم را یک فرد خلاق یا هنرمند نمیدانم.
وی در توضیح این امر گفت: فکر نمیکنم کسی بتواند خودش خودش را یک هنرمند بداند. هیچ کسی نمیتواند از خودش به عنوان یک هنرمند دفاع کند. این حق شماست که مرا یک هنرمند بدانید، اما قطعا وظیفه من نیست که از خودم به عنوان یک هنرمند دفاع کنم. به عنوان یک بازیگر تو یک مترجم هستی، که خوب برای من خوب است. این کار مرا ناامید نمیکند. یک واقعیت است.
هوپر در ادامه گفت بازیگری چیزی تکنیکی نیست. هیچ روش دقیقی هم ندارد. بازیگری اتفاق میافتد یا نمیافتد و وقتی اتفاق میافتد که یک فرد درست در برابر شما باشد.
بازیگر برنده گلدن گلوب از همکاریاش با هانکه گفت: همکاری ما با کار نکردن شروع شد و در توضیح این حرف افزود که فیلمساز اتریشی از وی برای ایفای نقش در فیلم «بازیهای مسخره» در سال ۱۹۹۷ دعوت کرد که وی نپذیرفت و بعد برای «زمانه گرگ» او را به کار دعوت کرد که وی باردار بود و نتوانست در فیلم بازی کند و در نهایت سه یا چهار سال بعد «معلم پیانو» از راه رسید و برای یک بازیگر خیلی دلنشین است که بشنود کارگردان بگوید: اگر تو بازی نکنی این فیلم را نمیسازم و خوب من انجامش دادم.
هوپر بعد با هانکه در فیلمهای «زمانه گرگ»، «عشق» و «پایان خوش» همکاری کرد.
وی در پاسخ به این که در فیلمنامهها به دنبال چیست؟ گفت: فیلمنامه یک وسیله خیلی خاص برای کار است. کتاب نیست، فیلم نیست، خیلی جالب نیست؛ فیلمنامه است. وقتی فیلمی با توصیفهای بسیار زیادی همراه شود، مرا مشکوک میکند و می خواهم بگویم: خوب اگر میخواهی نویسنده باشی کتاب بنویس، فیلمساز نباش... فیلمنامه باید اطلاعات کمی بدهد. برای من، مهمترین چیز در فیلمنامه دیالوگ است. از طریق دیالوگ من فیلمنامه خوب را میشناسم.